مزایا و کاستیهای تحلیل فاندامنتال
آیا قصد سرمایهگذاری به صورت بلندمدت را دارید؟ در این صورت باید بگوییم که آشنایی با مزایا و کاستیهای تحلیل فاندامنتال، یکی از بهترین راهکارها برای این منظور است. در حقیقت سرمایه گذاران با استفاده از ابزارهای مالی موجود در ساختار تحلیل بنیادی، ارزش ذاتی و امنیت سرمایهگذاری را با بررسی عوامل اقتصادی تعیین میکنند. اما تحلیل بنیادی مانند هر ابزار مالی دیگری، مزیتها و محدودیتهای مخصوص به خود را دارد. به عنوان یک سرمایهگذار لازم است که با مزایا و کاستیهای تحلیل فاندامنتال آشنا باشید تا در نهایت عملکرد بهتری در تصمیم گیری مالی اتخاذ کنید.
مزایای تحلیل فاندامنتال
امکان برنامهریزی دقیق
تحلیل بنیادی، این قابلیت را دارد که به ذهن انسان در برنامهریزی برای سرمایهگذاریهای سودمند کمک کند. در واقع دادهها و اطلاعاتی که از طریق این نوع تحلیل در اختیار انسان قرار میگیرد، امکان برنامهریزی دقیق برای پیشبرد اهداف مالی را در اختیار قرار خواهد داد.
درک چرایی افت یا افزایش قیمت سهام
تحلیلگران تکنیکال هرگز درک نخواهند کرد که چرا ارزش یک سهام روند صعودی یا نزولی پیداکرده است. علاوه بر این، تحلیل تکنیکال قابلیت لازم در نشان دادن حد روند صعودی و نزولی را نخواهد داشت. با استفاده از تحلیل بنیادی اطلاعاتی همچون موارد زیر حاصل خواهد شد:
- کیفیت مدیریت شرکت
- شناسایی محصولاتی که در توسعه شرکت تاثیر دارند.
- اطلاع از سلامت مالی شرکت
عدم تأثیرپذیری از اخبار و رویدادها
تحلیل فاندامنتال، روند رشد سهام را پیش بینی میکند. در واقع این نوع تحلیل تحت تاثیر تبلیغات رسانهای یا رویدادهای خبری قرار نخواهد گرفت و این نکته را میتوان از دیگر مزایای تحلیل فاندامنتال دانست.
دسترسی به دادههای موثر در قیمت سهام
تحلیل بنیادی امکان پیش بینی روند و نوسانات سهام در آینده بلندمدت را امکان پذیر خواهد کرد. در حقیقت این تحلیل به سرمایه گذاران نشان خواهد داد که سهام کدام شرکت، پتانسیل بالایی برای افزایش قیمت خواهد داشت. در ضمن تحلیل بنیادی هشدارهای لازم در مورد روند نزولی قیمت سهام را از مدتها قبل در سرمایهگذار قرار میدهد. با استفاده از چنین اطلاعاتی، ضررهای مالی به حداقل میرسند که این امر از دیگر مزایای تحلیل فاندامنتال به حساب می آید.
محافظت از سرمایه گذاران در برابر کلاهبرداری
شکی نیست که تحلیل بنیادی بهترین سپر دفاعی در برابر دزدیها و کلاهبرداری مالی است. در واقع ترفندها و تکنیکهایی که در تحلیل بنیادی مورداستفاده قرار میگیرد، هرگونه فعالیت مشکوک در شرکتها را نمایان خواهد ساخت. اگرچه این امکان وجود ندارد که با استفاده از صورتحسابهای مالی، کلاهبرداری شرکتها را تعیین کرد اما اگر باهوش باشید، علائم و نشانهها را درک خواهید کرد و به نحوه عملکرد تجارت موردنظر مشکوک میشوید.
کاستیهای تحلیل فاندامنتال
عدم تعیین زمان مناسب برای خرید سهام
بزرگترین ضربهای که تحلیل بنیادی به سرمایه گذاران وارد میکند، عدم تعیین زمان مناسب به منظور اخذ تصمیمات مهم مالی است. یک سرمایهگذار برای کسب اطلاعات بیشتر اقدامات زیر را به انجام خواهد رساند:
- تجزیه و تحلیل صورتحسابهای شرکت
- تحلیل مالیات
- شناسایی سهام ارزانقیمت با آیندهای روشن
اگرچه استفاده از چنین اطلاعاتی مفید و سودمند است اما این دادهها هرگز زمان دقیق خرید سهام را تعیین نخواهد کرد. ممکن است سرمایهگذار زمانی به خود بیاید که دیر شده است و خرید سهام دیگر مانند گذشته سودآور نخواهد بود.
عدم تضمین کسب سود
این احتمال وجود دارد که حتی ماهرترین تحلیلگران فاندامنتال نیز متحمل ضرر شوند، دست کم روی کاغذ. هنگامی که بورس معاملات دچار تنشهای شدید میشود، بسیاری از سرمایه گذاران از بهکارگیری تحلیل بنیادی پشیمان میشوند. همانطور که مطرح شد، تحلیل بنیادی نگاه دقیقی به جنبههای مختلف یک شرکت دارد اما حتی با در نظر گرفتن کوچکترین جزئیات در مورد شرکتها باز هم این امکان وجود دارد که تحلیلگران بنیادی دچار خطا شوند. پس از دیگر کاستیهای تحلیل فاندامنتال این است که هیچ تضمینی در رابطه با بازده بالا وجود ندارد.
نیاز به زمان طولانی برای تحلیل
حتی با وجود ساعتها مطالعه در مورد اطلاعات یک شرکت، این امکان وجود دارد که باز هم دادههای به دست آمده کافی نباشند. همواره اطلاعات جدید وجود خواهد داشت که نقش مهمی در تحلیل بنیادی دارند. تحلیل فاندامنتال به سه فاکتور اساسی نیاز دارد:
بنابراین یک سرمایهگذار باید زمان کافی به جمعآوری و تجزیه و تحلیل اطلاعات مالی جدید را اختصاص دهد. تحلیل بنیادی وقتگیر است چرا که در آن جنبههای مختلف یک شرکت موردبررسی قرار خواهد گرفت.
نیاز به سرمایه هنگفت
تحلیل بنیادی به طور چشمگیری خرید و فروش سهام را کاهش میدهد و در نهایت سرمایهگذاری بر اساس این نوع استراتژی، نیاز به سرمایه یا بودجه بیشتری دارد. علاوه بر بالا بودن نرخ سرمایهگذاری، این نوع تحلیل هزینههای اضافی دیگر را در بر میگیرد. این هزینهها عبارتند از:
- کمیسیون تجارت
- صرف وقت
- پژوهش
- امکان خطا در تجزیه و تحلیل
- هزینههای مالیاتی
کاهش تنوع سرمایهگذاری
هنگامی که سرمایه گذاران با استفاده از تحلیل فاندامنتال، قصد سرمایهگذاری در یک تجارت را دارند، ریسک را با کاهش تنوع سبد سرمایهگذاری، افزایش میدهند. اگرچه سرمایهگذاری روی یک تجارت احتمال کسب بازده بیشتر را افزایش میدهد اما ریسک از دست دادن سرمایه بیشتر خواهد بود. بنابراین افزایش ریسک و به خطر انداختن سرمایه تجار، از دیگر کاستیهای تحلیل فاندامنتال خواهد بود. در نهایت بر اساس آنچه بیان شد، مزایا و کاستیهای تحلیل فاندامنتال به ما نشان میدهد که هیچ استراتژی سرمایهگذاری کامل و بدون نقص نیست. اگرچه این نوع تحلیل برای سرمایهگذاری به صورت طولانیمدت کاربرد گسترده آیندهای دارد اما تنها تکیه کردن بر این اطلاعات منطقی نخواهد بود. در صورتی که به کسب اطلاعات بیشتر در این زمینه علاقهمند هستید، بستههای آموزشی دکتر ژند ایده آل خواهد بود.
معاملات فاندامنتال بلند مدت
امروزه تحلیل بنیادی یا فاندامنتال، اساس بسیاری از استراتژیهای سرمایهگذاری برای افراد مختلف را تشکیل میدهد. این تحلیل میتواند به شما کمک کند تا سهام خود را نسبت به بهترین پرتفوی موجود انتخاب کنید. در واقع تجزیه و تحلیل فاندامنتال میتواند ابزاری برای کمک به انتخاب سهام، خرید، نگهداری و فروش آن محسوب شود. دو عنصر تاثیرگذار در این تحلیل، یکی اعداد خرد هستند که با بررسی جنبههای مالی و اعداد و ارقام یک شرکت به دست میآیند. عنصر دیگر نیز به اندازهگیری عناصر نامشهود و موثر بر عملکرد شرکت مانند مدیریت و استراتژی آن برمیگردد. بهطورکلی، تحلیل و معاملات فاندامنتال بلند مدت بررسی عنصر دوم سختتر از عنصر اول خواهد بود.
تحلیل فاندامنتال یا بنیادی چیست؟
تحلیل بنیادی یا فاندامنتال (FA) میتواند ارزش ذاتی اوراق بهادار را با بررسی عوامل اقتصادی و مالی مرتبط بسنجد. ارزش ذاتی یک سهام سرمایهگذاری بر اساس وضعیت مالی شرکت صادرکننده آن و همچنین شرایط فعلی بازار و اقتصاد کلان مشخص میشود. تحلیلگران بنیادی سعی دارند تا هر مورد موثر بر ارزش اوراق بهادار را مورد بررسی قرار دهند. آنها از عوامل کلان اقتصادی نظیر وضعیت اقتصاد و شرایط صنایع گرفته تا عوامل اقتصاد خرد مانند اثربخشی مدیریت شرکت را مطالعه میکنند.
هدف نهایی در تحلیل فاندامنتال رسیدن به عددی است که سرمایهگذار بتواند آن را با قیمت فعلی یک اوراق بهادار مقایسه کند. این مقایسه به سرمایهگذار اجازه میدهد تا ببیند که آیا ارزشگذاری اوراق بهادار توسط سرمایهگذاران دیگر واقعی بوده است یا خیر.
در واقع تحلیل بنیادی را میتوان روشی برای تعیین ارزش واقعی یا قیمت منصفانه یک سهام به حساب آورد. تحلیلگران بنیادی به دنبال سهامی میگردند که در حال حاضر با قیمتهای بالاتر یا کمتر از ارزش واقعی خود معامله میشوند. اگر ارزش منصفانه بازار بیشتر از قیمت واقعی بازار باشد، آن سهام باارزش تلقی میشود و توصیه به خرید آن از سوی تحلیلگران بنیادی صادر خواهد شد.
دادههای مورد استفاده در تحلیل بنیادی
تحلیل فاندامنتال از درآمدها، سود و زیان، رشد آتی، بازده حقوق صاحبان سهام، حاشیه سود و سایر دادههای شرکت برای تعیین ارزش اساسی و پتانسیل یک شرکت استفاده میکند. بعضی از شرکتهای دولتی و بسیاری از شرکتهای خصوصی شفاف نیز گزارشهای سالانه مربوط به بخشهای سرمایهگذاری را در وبسایتهای خود فهرست میکنند. این گزارشها درواقع تصمیمات مالی اتخاذ شده و نتایج به دست آمده شرکت در طول سال را برجسته خواهند کرد.
این روش تحلیل برای ارزیابی ارزش ذاتی یک سرمایهگذاری، به دادههای مالی در دسترس عموم متوسل میشود. این دادهها در صورتهای مالی مانند گزارشهای سهماهه یا سالانه و پروندههایی مانند 10-Q (سهماهه) یا 10-K (سالانه) ثبت میشوند.
به عنوان مثال، میتوان با بررسی برخی از عوامل اقتصادی نظیر نرخ بهره و وضعیت کلی اقتصاد به یک تحلیل بنیادی از ارزش اوراق قرضه دست یافت. سپس باید بازار اوراق قرضه را ارزیابی کرد و دادههای مالی صادرکنندگان اوراق قرضه مشابه را به کار گرفت. در نهایت، به تصویری کلی از دادههای مالی شرکت صادرکننده سهام، ازجمله تغییرات احتمالی در رتبه اعتباری آن خواهید رسید. همچنین میتوان گزارشهای 8-K، 10-K یا 10-Q را خواند تا فهمید که یک شرکت چه میکند و اهداف آن چیست.
تاریخچه تحلیل بنیادی
تاریخچه تحلیل بنیادی و استفاده از آن به عنوان یک مکانیسم معاملاتی با تحقیقات بنجامین گراهام در سال 1928 آغاز شد. گراهام اولین کتاب خود معاملات فاندامنتال بلند مدت را با عنوان تحلیل امنیتی در سال 1934 منتشر کرد. این کتاب چارچوب ارزش ذاتی یک سرمایهگذاری را تعریف کرد و تاکنون 5 ویرایش روی آن انجام گرفته است. از آن زمان تحقیقات زیادی، تمرکز اصلی خود را روی تشخیص معیارهای بنیادی خاص به عنوان شاخصهای کلیدی تعیین قیمت آتی اوراق بهادار قرار دادند.
تحلیل فاندامنتال در تاریخچه خود روی دادههای تاریخی و کنونی متمرکز شده است تا به هدف خود یعنی پیشبینی آینده سرمایهگذاری دست یابد. البته هدف این نوع از تجزیه و تحلیل دادهها به پیشبینی ارزش ذاتی خلاصه نمیشود و شامل موارد زیر هم هست.
- ارزیابی سهام شرکت و پیشبینی تحولات احتمالی در قیمت آن
- پیشبینی عملکرد تجاری شرکت در زمینههای مختلف
- ارزیابی روش مدیریت شرکت برای اتخاذ تصمیمات تجاری و محاسبه ریسک آنها
- پی بردن به ارزش ذاتی سهم
ارزش ذاتی در تحلیل بنیادی
یکی از مفروضات اصلی در پسزمینه تحلیل فاندامنتال یا بنیادی این است که قیمت فعلی سهام معمولا ارزش سهام شرکت را به طور کامل منعکس نمیکند. فرض دوم هم این است که ارزش منعکسشده از دادههای بنیادی شرکت به احتمال زیاد به ارزش واقعی سهام آن نزدیکتر است.
ارزش ذاتی در معنایی متفاوت از ارزشگذاری سهام نسبت به معاملات اختیاری به کار میرود. گزینه قیمتگذاری یا ارزشگذاری سهام از یک محاسبه استاندارد برای ارزش ذاتی استفاده میکند. این در حالی است که میتوان قیمتگذاری را به روشهای مختلفی برای یک سهام انجام داد.
به عنوان مثال، تصور کنید که سهام یک شرکت با قیمت 20 تومان معامله میشود. اما یک تحلیلگر بنیادی پس از تحقیقات گسترده در مورد شرکت تعیین میکند که ارزش آن باید 24 تومان باشد. یک تحلیلگر بنیادی دیگر نیز تحقیقات مشابهی را انجام میدهد، اما اعلام میکند که ارزش ذاتی آن سهم 26 تومان است.
بنابراین بسیاری از سرمایهگذاران به میانگین این برآوردها روی میآورند و احتمال میدهند که ارزش ذاتی سهام نزدیک به 25 تومان خواهد بود. اغلب سرمایهگذاران این تخمینها را بسیار حیاتی میدانند. زیرا میخواهند سهام شرکت را با قیمتهایی بسیار پایینتر از این ارزشهای ذاتی بخرند.
زمان در تحلیل فاندامنتال
بازار سهام در بلندمدت منعکسکننده اصول بنیادی تحلیلها خواهد بود. به عبارت دیگر، این تخمینهای بنیادی میتوانند قیمت سهام را دستخوش تغییراتی کنند؛ اما مشکل اینجا است که هیچ کسی واقعا نمیداند که طولانیمدت واقعا چقدر طولانی خواهد بود. این زمان ممکن است روزها، ماهها یا حتی سالها طول بکشد.
یک سرمایهگذار با تمرکز بر یک کسب و کار خاص میتواند ارزش ذاتی سهام یک شرکت را تخمین بزند و فرصتهایی برای خرید با تخفیف یا فروش با قیمت بالاتر پیدا کند. البته سرمایهگذاری بر اساس تحلیل بنیادی زمانی نتیجه خواهد داد که بازار به اصول اولیه پایبند بماند.
توجه داشته باشید که تحلیل فاندامنتال اغلب برای بازار سهام استفاده میشود؛ اما از این تحلیل میتوان برای ارزیابی هر گونه اوراق بهاداری، از اوراق قرضه گرفته تا مشتقه نیز استفاده کرد. به طور کلی اگر اصول این تحلیل را رعایت کنید، از اقتصاد کلان گرفته تا ارزهای دیجیتال قابل استفاده خواهد بود.
عوامل کمی و کیفی در تحلیل بنیادی
مشکلی معاملات فاندامنتال بلند مدت که در تعریف عوامل کمی و کیفی وجود دارد آن است که بسیار کلی هستند. یعنی میتوانند هر چیز مربوط به ویژگیها و مختصات اقتصادی یک شرکت را پوشش دهند. این عوامل با اعدادی مانند درآمد و سود نمایش داده خواهند شد؛ اما میتوانند هر مورد، از سهم بازار یک شرکت گرفته تا کیفیت مدیریت آن را هم شامل شوند. به طور کلی عوامل بنیادی مختلف را میتوان به دو دسته کمی و کیفی تقسیم نمود. اما معنای مالی این اصطلاحات با تعاریف شناخته شده در اقتصاد کلان تفاوت چندانی ندارد.
اطلاعاتی که میتوان با استفاده از اعداد، ارقام، نسبتها یا فرمولها به نمایش گذاشت، عوامل کمی هستند. در این زمینه، مبانی کمی اعداد به ویژگیهای قابل اندازهگیری یک کسب و کار اشاره دارند. به همین دلیل است که بزرگترین منبع دادههای کمی، همان صورتهای مالی شرکت خواهد بود. زیرا درآمد، سود، داراییها و موارد دیگر صورتهای مالی شرکت را میتوان به دقت اندازهگیری کرد.
عوامل کیفی به جای کمیت یک شاخص به کیفیت، استاندارد یا ماهیت آن اشاره دارند. از سوی دیگر، مبانی کیفی نسبت به مبانی کمی، کمتر ملموس و نشان دادنی هستند. زیرا شامل مواردی چون کیفیت مدیران کلیدی، نام تجاری، ثبت اختراع و فناوریهای اختصاصی یک شرکت هستند. توجه داشته باشید که نه تحلیل کیفی و نه تحلیل کمی ذاتا بهتر از دیگری نیستند، بنابراین بسیاری از تحلیلگران بنیادی آنها را با هم و به صورت مکمل در نظر میگیرند.
مدلهای ارزشگذاری و تحلیل بنیادی
روشها یا مدلهای ارزشگذاری در تحلیل بنیادی معمولا به دو دسته اصلی یعنی ارزشگذاری مطلق و ارزشگذاری نسبی تقسیم میشوند.
الف) ارزشگذاری مطلق
مدل ارزشگذاری مطلق تلاش میکند تا تنها بر اساس اصول بنیادی به ارزش ذاتی یا واقعی یک سرمایهگذاری دست یابد. تکیه بر اصول بنیادی در ارزشگذاری مطلق به این معنی است که تحلیلگر فقط روی مواردی مانند سود سهام، جریان نقدی و نرخ رشد یک شرکت متمرکز میشود. تحلیلگر یا سرمایهگذار در ارزشگذاری مطلق به هیچ موردی خارج از خود شرکت نمیپردازد. مدل ارزشگذاری مطلق، زیرمجموعههایی مانند مدل تخفیف سود سهام، مدل جریان نقدی تنزیل شده، مدل درآمد باقیمانده و مدل مبتنی بر دارایی هم دارد. البته تحلیل هر کدام از این زیرمجموعهها از حوصله این مطلب خارج است.
ب) ارزشگذاری نسبی
مدل ارزشگذاری نسبی به مقایسه شرکت مورد نظر با سایر شرکتهای مشابه میپردازد. این روشها شامل محاسبه مضربها و نسبتهایی مانند نسبت قیمت به درآمد (P/E) و مقایسه آنها با مضربهای شرکتهای مشابه است. به عنوان مثال، اگر P/E یک شرکت کمتر از P/E شرکت مورد مقایسه باشد، احتمالا شرکت اصلی کمارزش تلقی میشود. به طور معمول، محاسبه مدل ارزشگذاری نسبی بسیار سادهتر و سریعتر از مدل ارزشگذاری مطلق خواهد بود. به همین دلیل است که بسیاری از سرمایهگذاران و تحلیلگران بنیادی، تحلیل خود را با این مدل آغاز میکنند.
مقایسه تحلیل بنیادی با سایر روشها
تجزیه و تحلیل فاندامنتال به شدت با روشهای دیگری مانند تحلیل فنی یا تکنیکال در تضاد است. زیرا تحلیل تکنیکال تلاش دارد تا جهت قیمت را از طریق تجزیه و تحلیل شاخصهای تاریخی بازار مانند قیمت و حجم معاملات پیشبینی کند. تحلیل تکنیکال از روند قیمت و اقدام قیمت یا پرایس اکشن برای ایجاد اندیکاتورها یا شاخصها بهره میبرد. برخی از این شاخصها به ایجاد الگوهایی مانند الگوی سر و شانهها میپردازند که نامهایی شبیه به شکل نمودارهای خود دارند.
برخی دیگر از شاخصهای فنی نیز به بررسی روند حمایت و مقاومت قیمت میپردازند. این شاخصها نشان میدهند که دید معاملهگران به سرمایهگذاریها چگونه است و چه اتفاقی در بازار خواهد افتاد. اما تحلیل بنیادی بر اطلاعات مالی گزارششده توسط شرکتی متکی است که سهام آن در حال تجزیه و تحلیل قرار دارد. این نسبتها و معیارهای بنیادی با استفاده از دادههایی ایجاد میشوند که عملکرد یک شرکت را در مقایسه با شرکتهای مشابه بررسی میکنند.
محدودیتهای تحلیل بنیادی چیست؟
تحلیل فاندامنتال نیز مانند بسیاری دیگر از روشها، بدون محدودیت نیست. بنابراین مهم است که با چشمانی باز وارد این موضوع تحلیل شوید. یکی از محدودیتهای بالقوه و بزرگ در این روش، به میزان درک شما از کسب و کار یک شرکت و درک پیامدهای تغییرات در ارزش سهام آن بر میگردد. از دیگر نکات منفی در تحلیل فاندامنتال این است که احتمال دارد حرکتهای بزرگ قیمتی در سهام را از دست بدهید. زیرا ممکن است ارزیابی آمارهای اعلام شده از سوی شرکت در زمینه یا مدل مورد استفاده شما به اندازه کافی سریع نباشد.
از سوی دیگر، بازارها به روش خاص خود و روی ریل عرضه و تقاضا حرکت میکنند. بنابراین ممکن است روند حرکت ارزش سهام از اصول بنیادی یک شرکت دچار انحراف شود. بنابراین با توجه به اینکه همه چیز در حال تغییر است و احساسات بازار نیز بسیار تعیینکننده هستند، تعیین ارزش سهام برای شما آسان نخواهد بود. پس اگر مثل یک سرمایهگذار بلندمدت فکر نمیکنید، شاید لازم باشد که از تحلیلهای دیگر نیز به صورت مکمل استفاده کنید.
جمعبندی
تحلیل فاندامنتال یک ابزار ارزشگذاری قوی است. این تحلیل توسط تحلیلگران سهام برای تعیین میزان واقعی بودن ارزشگذاری سهام در بازار (بیش از ارزش یا کمتر از ارزش) استفاده میشود. در این تحلیل باید شرایط اقتصادی، بازار، صنعت و بخش فعالیت یک شرکت و عملکرد مالی آن را در نظر گرفت. توجه داشته باشید که همه تحلیلگران بنیادی از ابزارهای مشابهی استفاده نمیکنند یا آینده سهام را به طور مشابه نمیبینند. بنابراین ارزش سهام از نظر تحلیلگران مختلف بسیار متفاوت خواهد بود. مسئله مهم این است که یک تجزیه و تحلیل بنیادی بتواند معیارهای شما را برآورده کند و اطلاعاتی مفید و عملی را در اختیار شما بگذارد.
مقایسه جامع تحلیل فاندامنتال و تحلیل تکنیکال در بازار فارکس + مزایا و معایب
حال اجازه دهید به برخی از مزایای استفاده از نظریه تحلیل بنیادی (Fundamental) نگاهی بیندازیم:
میتواند به توضیح حرکت قیمت کمک کند: اخبار و گزارشهای مهم اقتصادی میتوانند به سرعت قیمتهای بازار را به یک جهت یا جهت دیگر سوق دهند. این امر به ویژه زمانی صادق است که ارقام مربوط به اخبار اقتصادی غیرمنتظره باشد یا به طور قابل توجهی از اعداد پیشبینی شده، تفاوت داشته باشند.
ارائه بینش در مورد بازارهای جهانی: اتخاذ یک رویکرد بنیادی برای تجزیه و تحلیل به تحلیلگر کمک میکند تا بهتر درک کند که در اقتصاد یک کشور خاص و در سایر اقتصادها در سراسر جهان چه اتفاقی در حال رخ دادن است. این تحلیل بینش گستردهای از شرایط بازار جهانی ارائه میدهد.
ارزش گذاری: هر دارایی یا ابزار مالی، دارای ارزش مشخصی است. یافتن داراییهایی که ممکن است بین ارزش واقعی و قیمت فعلی بازار آنها اختلاف وجود داشته باشد، وظیفه معاملهگر است. تحلیل فاندامنتال میتواند با مطالعه نرخ بهره، تورم، احساسات مصرف کننده، تولیدات صنعتی و سایر عوامل مرتبط، به تحلیلگر ارز در این زمینه کمک کند.
تحلیل روند بلندمدت: قدرت واقعی تحلیل فاندامنتال در کمک به معاملهگر برای ایجاد دیدگاه بلندمدت از یک جفت ارز یا دارایی خاص است.. اغلب دادهها در گزارشهای اقتصادی معمولاً به صورت نسبی مقایسه و تجزیه و تحلیل میشوند. به عنوان مثال طرح این سوال که آمار بیکاری امروز نسبت به ماه گذشته، سه ماهه گذشته و سال گذشته چقدر خواهد بود؟ این مسئله به دانستن روند فعلی در ارتباط با بیکاری کمک میکند و سپس میتوانیم از این اطلاعات به همراه سایر دادههای اقتصادی برای پیشبینی تأثیر بالقوه بر قیمت یک جفت ارز در بلندمدت استفاده کنیم.
معایب تحلیل بنیادی
برخی از اشکالات تحلیل بنیادی:
سرریز اطلاعات: تحلیل بنیادی موضوعی بسیار گسترده و عمیق است. اطلاعات زیادی در دسترس معاملهگران و سرمایهگذاران وجود دارد که هضم همه آنها میتواند بسیار طاقت فرسا باشد. این امر گاهی اوقات میتواند منجر به سردرگمی شود و گاهی اوقات منجر به نتیجه معکوس شود.
مناسب روند کوتاه مدت نیست: اگرچه دادهها و گزارشهای اقتصادی به طور منظم در طول ماه منتشر میشوند، معامله اخبار به صورت کوتاهمدت با چالشهای زیادی از جمله افزایش اسپرد (اختلاف قیمت خرید و فروش) در حین رویدادهای خبری و نوسانات غیرقابل پیشبینی مواجه است. به این ترتیب، بسیاری از معاملهگران فاندامنتال تمایل دارند عمدتاً بر روی حرکات بلندمدت تمرکز کنند.
ناتوان در زمانبندی دقیق بازار: تجزیه و تحلیل بنیادی میتواند بینشهایی را در مورد تصویر کلی به ما ارائه دهد، اما معمولاً نمیتواند روشی عینی و قابل اعتماد برای زمانبندی ورود و خروج به ما ارائه دهد. در معاملات، زمانبندی همه چیز است. شما ممکن است مسیر قیمت را درست پیشبینی کرده باشید اما اگر در مورد زمانبندی اشتباه کنید، معامله شما به احتمال زیاد منجر به ضرر خواهد شد. به این ترتیب، تحلیلگران بنیادی معمولاً برای ورود و خروج از معاملات باید از تحلیل تکنیکال یا تکنیکهای دیگر استفاده کنند.
بسیار وابسته بطرز تفکر شخص: اگرچه دادههای بنیادی نسبتاً واضح هستند، اما مفروضاتی که میتوان از چنین دادههایی استخراج کرد، ممکن است در بین اقتصاددانان و تحلیلگران بسیار متفاوت باشد. به عنوان مثال، یک معاملات فاندامنتال بلند مدت تحلیلگر میتواند دلایل مختلفی را ذکر کند که چرا معتقد است افزایش نرخ بهره برای اقتصاد مطلوب خواهد بود، در حالی که تحلیلگر دیگری میتواند به همان اندازه دلایلی را ذکر کند که چرا افزایش نرخ بهره تأثیر نامطلوبی بر اقتصاد خواهد داشت.
ابزارهای تحلیل تکنیکال
صرف نظر از اینکه شما خود را یک تحلیلگر تکنیکال یا تحلیلگر فاندامنتال میدانید، باید در استفاده از ابزارهای تحلیلی خاص که به شما در تحلیل کمک میکند، آشنا و مسلط شوید. بیایید نگاهی به برخی از ابزارهای اصلی که تحلیلگران تکنیکال و معاملهگران بنیادی استفاده میکنند، بیندازیم.
ابزارهای محبوب مورد استفاده توسط تحلیلگران تکنیکال
ابزار همبستگی ارز (Currency Correlation Tool): حرکت قیمت در برخی از جفت ارزها معمولاً به هم مرتبط هستند. یک همبستگی مثبت زمانی رخ میدهد که قیمت دو جفت ارز تمایل به حرکت در یک جهت داشته باشند. یک همبستگی منفی زمانی رخ میدهد که قیمت دو جفت، تمایل به حرکت در جهت مخالف دارند. جفت ارزهایی که هیچ رابطه قیمتی را نشان نمیدهند، همبستگی ندارند. جدول همبستگی ارز به معاملهگر اجازه میدهد تا به سرعت این روابط را پیدا کند.
لازم به توضیح است که دانستن همبستگی بین جفت ارزهایی که علاقهمند به معامله آن هستید یا معامله بازی در آنها دارید، مهم است چرا که به کاهش ریسک کلی موقعیت شما کمک میکند.
ابزار پویایی فارکس (Forex Volatility tool): ابزار پویایی ارز یک محدوده میانگین پیپ حرکتی را ارائه میدهد که میتوان در یک دوره زمانی مشخص انتظار داشت. این ابزار میتواند میانگین حرکت در یک دوره مانند یک ساعت، یک روز، یک هفته یا دوره مشخص دیگری باشد. دانستن نوسانات یک جفت ارز میتواند به معاملهگر در انتخاب جفتهای مناسب برای معامله و تعیین اهداف سود واقعی کمک کند.
اندیکاتورهای تکنیکال و اوسیلاتورها (Oscillators): تحلیلگران تکنیکال به اندیکاتورها بسیار علاقهمند هستند. ابزارهای تکینکال مختلفی در دسترس معاملهگران هستند که از جمله آنها میتوان به اندیکاتورهای مومنتوم مانند MACD، RSI، و ویلیامز %R، اندیکاتورهای روندی مانند میانگین متحرک و خطوط روند، نوارهای پویایی (Volatility Bands) مانند باندهای بولینگر و کانالهای کلتنر (Keltner channels) اشاره کرد. تحلیلگران تکنیکال سعی میکنند بین مطالعات تکنیکال مختلف تلاقی پیدا کنند تا فرصتهای معاملاتی با احتمال بالا را پیدا کنند.
تحلیل پرایس اکشن (Price Action Analysis): قیمت تنها ابزار مهم در جعبه ابزار یک تحلیلگر معاملات فاندامنتال بلند مدت تکنیکال است. قیمت فعلی منعکس کننده انگیزههای همه فعالان بازار و تعادل عرضه و تقاضا در هر مقطع زمانی است. بسیاری از معاملهگران تکنیکال منحصراً به تحلیل پرایش اکشن، ترکیب سطوح حمایت و مقاومت و کندلها برای سنجش حرکتهای بالقوه قیمت در آینده متکی هستند.
تحلیل الگوی نموداری (Chart Pattern Analysis): تجزیه و تحلیل نمودار نیز یک تکنیک بسیار محبوب است که توسط برخی از تحلیلگران تکنیکال استفاده میشود. برخی از الگوهای نمودار سنتی عبارتند از: سر و شانه (Head and Shoulder)، کف و سقف دو قلو (Double Top, Double bottom)، الگوی فنجان و دسته (Cup and Handle). همچنین الگوهای مبتنی بر فیبوناچی مانند گارتلی (Gartley)، خفاش (BAT) یا پروانه (Butterfly) نیز وجود دارند.
علاوه بر این، الگوهای کندل استیک و الگوهای تحلیل تکنیکال پیشرفتهتری مانند امواج الیوت وجود دارد که میتوان آنها را نیز تحلیل کرد. ما انسانها تمایل طبیعی به تشخیص الگو داریم و این به تمایل ما برای جستجوی الگوها در نمودارهای قیمت تبدیل میشود.
ابزارهای تحلیل فاندامنتال
تقویم اقتصادی: یکی از ابزارهای کلیدی روزانه برای یک معاملهگر بنیادی، تقویم خبری اقتصادی است. منابع مختلف زیادی وجود دارد که این اخبار را در دسترس قرار میدهد، از جمله Econoday، Forex Factory و Trading Economics. تقویم اقتصادی Forex Factory یکی از ابرازهای مورد علاقه معاملهگران فارکس است. این سایت همه گزارشهای اقتصادی برنامهریزی شده را، همراه با سایر رویدادهای مهم ژئوپلیتیکی فهرست میکند. . این سایت یک سیستم رنگ بندی را ارائه میدهد که در آن میتوانید رویدادها را بر اساس تأثیر کم، متوسط و زیاد مرتب کنید. معاملهگران اخبار کوتاهمدت سعی میکنند در طول رویدادهای خبری با تاثیر بالا، سودهای میانروز را به دست آورند، در حالی که معاملهگران کلان فاندامنتال برای کمک به ایجاد چشمانداز بلندمدت برای یک جفت ارز یا کشور خاص از اخبار بهره میبرند.
تقویم اقتصادی Forex Factory
رسانههای خبری مالی: برخی از معاملهگران حرفهای برای دریافت اخبار مورد نیاز خود به اخبار مالی رسانههایی مانند رویترز، بلومبرگ یا فایننشال تایمز اتکا میکنند. بسیاری از رسانههای خبری مالی شناخته شده، اخبار جاری و بلادرنگ را در صورت وقوع ارائه داده و رویدادهای جهانی را از طریق صدها، بلکه هزاران نشریه و منبع از سراسر جهان، پوشش میدهند.
گزارشات تحلیلی: معاملهگران فاندامنتال باید با آخرین اخبار اقتصادی و رویدادهای روز همراه باشند. در حالی که تقویم اقتصادی و اخبار مالی ابزارهای ضروری برای شکل دادن به یک دیدگاه در مورد بازار هستند، این ابزارها همچنین به دریافت بینش بیشتر از سایر تحلیلگران نیز کمک میکنند. همچنین تعداد انگشت شماری از تحلیلگران بنیادی پر طرفدار وجود دارند که تحلیلهای ارزی و کلان اقتصادی را به صورت مداوم و به موقع ارائه میدهند.
بررسی تفاوتهای تحلیل بنیادی و تکنیکال در بازار سهام
تحلیل بنیادی تمامی عواملی را که بر قیمت سهام شرکت در آینده تاثیر میگذارد مانند صورتهای مالی، فرآیند مدیریت، صنعت و غیره را مطالعه میکند. این تحلیل ارزش ذاتی شرکت را تجزیه و تحلیل میکند تا مشخص کند که آیا سهام کمتر از ارزش ذاتی خود معامله میشود یا بالاتر. از سوی دیگر، تحلیل تکنیکال از نمودارها، الگوها و روندهای گذشته برای پیشبینی حرکت قیمت دارایی مالی مورد معامله در زمان آینده استفاده میکند.
تحلیل فاندامنتال به بررسی دقیق عوامل اساسی که بر منافع اقتصاد، صنعت و شرکت تأثیر میگذارد، اشاره دارد. این تحلیل ارزش ذاتی واقعی یک سهم را با اندازهگیری عوامل اقتصادی، مالی و سایر عوامل (اعم از کمی و کیفی) میسنجد تا فرصتهایی را شناسایی کند که در آن ارزش سهم با قیمت فعلی بازار متفاوت باشد.
تحلیل فاندامنتال تمامی عواملی را که قابلیت تأثیرگذاری بر ارزش اوراق بهادار را دارند (شامل عوامل کلان اقتصادی و عوامل خاص سازمانی) که به نام عوامل بنیادی نیز شناخته میشوند، ارزیابی میکند. این تحلیل چیزی جز صورتهای مالی، مدیریت، رقابت، مفهوم تجاری (business concept) و غیره نیست. هدف این تحلیل تجزیه و تحلیل اقتصاد به عنوان یک کل، صنعتی که به آن تعلق دارد، محیط تجاری و خود شرکت است.
این تحلیل بر این فرض تکیه میکند که نوعی تاخیر در تأثیرگذاری بر قیمت سهام توسط این عوامل بنیادی وجود دارد. بنابراین در کوتاهمدت قیمت سهام با ارزش آن مطابقت ندارد اما در بلندمدت خود را تنظیم میکند. تحلیل فاندامنتال یک تجزیه و تحلیل سه مرحلهای است، که شامل موارد زیر میشود:
- اقتصاد (Economy): به منظور تجزیه و تحلیل وضعیت عمومی اقتصادی و شرایط کشور که از طریق شاخصهای اقتصادی تحلیل میشود.
- صنعت (Industry): برای تعیین چشم انداز صنایع مختلف، با کمک تجزیه و تحلیل رقابتی صنایع و تجزیه و تحلیل چرخه عمر صنعت.
- شرکت (Company): بررسی مشخصات مالی و غیرمالی شرکت برای اطلاع از خرید، فروش یا نگهداری سهام شرکت. برای این منظور فروش، سودآوری، EPS (سود هر سم) به همراه مدیریت، تصویر کلان شرکت و کیفیت محصول مورد تجزیه و تحلیل قرار میگیرد.
در انتها
ممکن است این سوال بوجود بیاید از بین تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی، کدام یک بهتر است؟ به عقیده برخی، شما میتوانید صرفا از تحلیل تکنیکال در معاملات خود بهرهبرداری کنید چرا که چارچوب کاملی را برای تجزیه و تحلیل، ورود، مدیریت و خروج از معاملات را فراهم میکند. در این حال، گروهی حرفهای از دیگر معاملهگران به شدت بر مزایای بلندمدت آشنایی با تحلیل فاندامنتال تاکید دارند. در این میان، گروهی دیگر از معاملهگران از ترکیبی از هر دو روش تحلیل استفاده میکنند.
در نهایت هیچ جواب درست و غلطی وجود ندارد. آنچه که شما به عنوان یک معاملهگر علاقمند باید بدانید این است مهمترین اصل در بدو ورود به هر بازار مالی، یادگیری صحیح مبانی آن بازار است.
بازدهی بهتر معاملات کوتاه مدت یا معاملات اسکالپینگ
معاملات کوتاه مدت بدلیل اینکه زمان کمی برای رسیدن به سود نیاز دارد، در بین معاملهگران بخصوص معاملهگران تازه کار طرفداران زیادی دارد. همچنین کسانی که در حین انجام ترید صبر کمی دارند تا نتیجه معامله خود را ببینند این روش معاملاتی برای آنها مناسب است. اما انجام اینگونه معاملات نیاز به رعایت نکات مهمی دارد که در اینجا به آنها میپردازیم.
در معاملات کوتاه مدت برخلاف معاملات بلند مدت و میان مدت از آنالیزهای فاندامنتال کمتر استفاده میشود. به این دلیل که اصل استراتژی در این نوع از معاملات بر پایه کسب سود سریع بر اساس اسپکیولیشن است.
در این مقاله سعی داریم به بررسی استراتژی اسکالپینگ در معاملات کوتاه مدت پرداخته و راه کارهایی برای انجام بهتر این نوع از معاملات به شما ارائه دهیم.
داشتن یک برنامه معاملاتی منظم در معاملات کوتاه مدت
همیشه انجام معاملات در حجم کم و تعداد زیاد میتواند احتمال بروز خطا را برای معامله گران بیشتر کند. چرا که تمرکز معاملهگر به دلیل فشار روانی زیاد کاهش و احساس نارضایتی از معاملات افزایش پیدا میکند. در نتیجه زمینه را برای تجربه ضرر فراهم کند. به همین دلیل به شما توصیه میکنیم که هیچگاه از برنامه معاملاتی خود فاصله نگیرید. نسبت به رعایت اصول آن پایبند باشید. نکتهای که در اینجا باید به آن توجه کنید، کسب تجربه است.
شما میتوانید در طول زمان و با کسب تجربه از معاملاتتان به معاملهگر بهتری تبدیل شوید. به همین دلیل میتوانید کار خود را با پوزیشنهای کوچک آغاز کنید. همچنین با اعمال مدیریت ریسک از ضررهای احتمالی جلوگیری کنید.
در سرمایهگذاریهای بلند مدت وضعیت متفاوت است. زیرا معاملهگر زمان بیشتری برای انجام معاملات دارد و به این ترتیب با دقت بیشتری آنالیزهای خود را انجام میدهد.
داشتن زمان کافی برای انجام معاملات
اگر بخواهید همیشه براساس اسپکیولیشن معاملات خود را انجام دهید باید زمان زیادی را صرف معاملات کنید. توجه داشته باشید که هرچه زمان نگهداری پوزیشن شما کمتر باشد، مدت زمان اسکالپینگ هم کوتاه تر است. برعکس، هرچه پوزیشنهای شما در زمان طولانیتری باز باشند، مدت زمانی که صرف معاملات خود میکنید بیشتر خواهد شد.
افرادی که به صورت همیشگی بر اساس اسپکیولیشن معاملات خود را انجام میدهند، زمان کافی برای انجام دادن سایر امور ندارند. پس حتما به این نکته توجه داشته باشید که این نوع از معاملات به وقت زیادی نیاز دارند.
اگر شما جزو آن دسته از معاملهگرانی هستید که زمان کافی برای انجام معاملات ندارند،در این نوع از معاملات موفق نمیشوید.
داشتن تمرکز بالا و مدیریت ریسک
تعداد معاملاتی که یک معاملهگر معمولی انجام میدهد بسیار کمتر از یک اسکالپر است. معاملهگران اسکالپر پوزیشنهای باز بیشتری را نسبت به سایر معاملهگران دارند.
به همین دلیل استرس بالایی را در معاملات خود تجربه میکنند. آنها همیشه باید به میزان ضرر و ریسک خود در معاملات توجه کنند. به همین دلیل با حجم عظیمی از اطلاعات روبهرو میشوند که فشار زیادی را بر ذهن و روان آنها وارد میکند.
سرعت در معاملات اسکالپینگ بسیار مهم است. بنابراین به کار بردن روشهای:
بهترین راهکار برای جلوگیری از تجربه ضرر و دور شدن اسکالپرها از تصمیمات منطقی است. معمولا افراد تازهوارد در این عرصه به دلیل نداشتن مهارت و تجربه کافی با مشکلات بیشتری مواجه میشوند. به گونهای که در برخی شرایط ممکن است در صورت تلاش بیشتر، دست آورد کمتری داشته باشند.
این در حالی است که در سرمایهگذاریهای بلند مدت تاثیر این موارد کمتر خواهد شد. اگر جزو اسکالپرهای تازه وارد هستید به شما پیشنهاد میدهیم که معاملات خود را با پوزیشنهای در حجم کم انجام دهید، در این صورت:
- میزان ریسک در معاملات شما کمتر خواهد شد
- تصمیمات منطقیتری اتخاذ میکنید
- ضرر کمتری را نیز تجربه خواهید کرد.
نکته: محروم بودن اسکالپرها از سود سالانه سهام
در معاملات بلند مدت، معاملهگران میتوانند سود خود را از سهام پورتفولیو خود برداشت کنند. این در حالی است که اسکالپرها سود خود را به صورت خالص دریافت نخواهند کرد. قیمت روز اوراق بهادار در سود سهام تاثیر میگذارد به همین دلیل هرچه مدت زمان باز ماندن پوزیشن شما کمتر باشد، سود کمتری را دریافت خواهید کرد.
در معاملات کوتاه مدت سود سالانه سهام تاثیری بر درآمد شما نخواهد داشت. به همین دلیل یک معاملهگری که در بازههای زمانی بسیار کوتاه معامله می کند از آن بیبهره خواهد ماند.
باید گفت که معاملات کوتاه مدت مانند سایر معاملات دیگر مزیت و معایب خاص خود را دارند که محروم بودن از سود سالانه سهام از جمله معایب آن است. توجه داشته باشید که به دلیل کمبود وقت، استفاده از آنالیزهای تکنیکال و بررسی اخبار منتشر شده کاملا اختیاری است. هر معاملهگر با توجه به روحیات خود نوع معاملات خود را انتخاب میکند.
بسیاری از معاملهگران معاملات کوتاه مدت را به دلیل مواجه با سود و زیان در بازه زمانی کم به معاملات بلند مدت ترجیح میدهند.
توصیههایی برای معاملات کوتاه مدت
- به عنوان یک اسکالپر به شما پیشنهاد میدهیم که هزینههای ماهانه خود را به دقت در لیستی بررسی کنید. اگر بتوانید به این فهرست پایند باشید هیچ گاه تمام سرمایه معاملاتی خود را در راه معاملات از دست نمیدهید.
- از تمام دارایی خود برای سرمایهگذاری روی یک گزینه استفاده نکنید. هیچ گاه تنوع بخشیدن به پورتفولیو خود را فراموش نکنید. به این ترتیب ریسک ضرر خود را کاهش خواهید داد. میتوانید سرمایه خود را در زمینه خرید ETF ها، طلا، سهام معدن طلا تقسیم کنید. بهتر است به جای سپردههای بانکی روی اوراق بانک مرکزی سرمایهگذاری کنید زیرا این اوراق بازده بیشتری دارند.
- اگر قدرت ریسک پذیری کمی دارید روی محصولات دیگر بانکی که از سرمایه شما بیشتر محافظت میکنند و ضرر محدودی دارند سرمایهگذاری کنید.
- بهتر است که ابتدا معاملات خود را با پوزیشنهای در حجم کم انجام دهید.
- پیشنهاد ما این است که ابتدا با افتتاح حساب دمو در آمارکتس، مهارت خود را در محیطی بدون ضرر تقویت کنید و سپس وارد بازار اصلی معاملات شوید.
با افتتاح حساب در بروکر آمارکتس از طریق ما، بهترین خدمات، تکنولوژیهای جدید و بهترین شرایط معاملاتی در بازار فارکس را تجربه کنید:
استراتژی بلند مدت موثر در بازار فارکس
یکی از مطمئن ترین روشها برای انجام معاملات فارکس، معامله با در نظر گرفتن تمامی موارد موجود در این بازار یا به اصلاح استراتژی بلند مدت یا استراتژی تصویر کلی (Big Picture) است. داشتن دیدگاه کلی نسبت به بازار فارکس، به معنای در نظر گرفتن تمام اطلاعات موجود برای یک جفت ارز است. این اطلاعات شامل مواردی مانند نرخ بهره در هر دو کشور، عملکردهای اقتصاد هر کشور و محیط فعلی بازار برای جفت معاملاتی مورد نظر است.
نرخ بهره
اگر میخواهید با استفاده از استراتژی بلند مدت یا تصویر کلی (Big Picture) در بازار فارکس معامله کنید، نمیتوانید نرخ بهره را نادیده بگیرید. هنگامی که یک معامله ارزی را برای بیش از یک روز داشته باشید، متوجه چیزی به نام تمدید مهلت پرداخت وام (rollover) خواهید شد.
بسته به ارزهای درگیر در جفت ارز و جهت معامله، ممکن است کمی بهره بپردازید یا مقداری از آن را دریافت کنید. در بیشتر موارد، اگر کشوری بهره کافی پرداخت کند، تریدرهای جهانی ارز آن کشور را در برابر ارزهای ضعیفتر میخرند و یک روند را ایجاد میکنند.
تحلیل فاندامنتال
بررسی و دنبال کردن پیامدهای اقتصادی، که تحت عنوان تحلیل فاندامنتال نیز شناخته میشود، نیز با ایده فوق همراه است. فاندامنتال شامل چیزهایی مانند نرخ اشتغال، نرخ بهره، شاخص قیمت مصرف کننده (CPI) و حتی سیاست است. وقتی میخواهید با استفاده از استراتژی بلند مدت یا تصویر کلی معامله کنید، باید بدانید که فاندامنتال جفت ارز شما چیست.
تحلیل تکنیکال
تجزیه و تحلیل تکنیکال زمانی که آن را در عمل به کار میگیرید، شامل اشکال مختلفی است. اگر با یک تریدر درباره تحلیل تکنیکال صحبت کنید، آنها ممکن است به میانگین متحرک فکر کنند؛ در حالی که یک تریدر دیگر ممکن است به اندیکاتور مکدی (MACD) فکر کند. هنگام معامله با استراتژی تصویر کلی در بازار، به دنبال جنبههای تکنیکالی هستید که معامله شما را تایید کند. اگر میخواهید یک جفت ارز بخرید، نباید آن را از نظر تکنیکال بیش خرید کنید.
به صورت کلی به خاطر داشته باشید که معامله شما باید توسط تحلیل تکنیکال تایید شود. این موضوع به زمان بندی کمک میکند و به شما کمک میکند در زمان بد وارد نشوید. ممکن است در کل ایده درستی از یک معامله داشته باشید؛ اما داشتن تحلیل تکنیکال میتواند ریسک شما را کاهش دهد.
نمودار هفتگی جفت ارز
اگر هنگام معامله احساس کردید که متوجه تمامی اتفاقات پیرامون جفت ارز خود نیستید، معامله نکنید و سعی کنید نمودار هفتگی را به دقت بررسی کنید. نمودارهای هفتگی نوسانات تند و سریع در نمودار روزانه را بیاهمیت میکند و باعث میشود حس بهتری به معامله خود داشته باشید. یک قدم به عقب برداشتن، باعث میشود کمتر معامله خود را زیر سوال ببرید.
با در نظر گرفتن این موارد، میتوانید تصمیمات معاملاتی قوی بگیرید که از پوزیشنهای معاملاتی شما حمایت کند. هیچوقت بدون فکر معامله نکنید. معاملات شما قرار نیست هیجان انگیز باشد؛ معاملات واقعی، به خصوص معاملاتی که در آنها همه موارد را در نظر میگیرید و با استراتژی بلند مدت یا تصویر کلی انجام میشوند، میتواند خسته کننده و کند باشد.
بسیاری از تریدرها برای افزایش هیجان معاملات و ریسک از اهرم استفاده میکنند. به همین دلیل است که تریدرهای فارکس شکست خورده زیادی وجود دارد.
معامله با استراتژی تصویر کلی (Big Picture) در بازار فارکس، به معنای در نظر گرفتن همه موارد و تصمیم گیری آگاهانه است. به صورت کلی این روش یکی از بهترین راهها برای معامله کردن است. همچنین یکی از سخت ترین روشهایی است که تریدرها میتوانند آن را دنبال کنند؛ زیرا فاقد هیجان و بازده سریع است. این روش معامله بیشتر منجر به نتایج بلند مدت میشود.
تجربه نشان داده افرادی که از استراتژی تصویر کلی استفاده میکنند، بیشتر از سایر تریدرها در بازار فارکس باقی میمانند.
دیدگاه شما