ویکی پدیای انگلیسی
اصل تطابق هزینه با در آمد
اصل تطابق هزینه با درآمد یا به اختصار اصل تطابق یکی از اصول حسابداری (Accounting principles) تعهدی است که بیان میکند هزینهها باید بدون در نظر گرفتن زمان پرداخت در دورهای که به وقوع پیوسته، ثبت شود بر خلاف حسابداری نقدی که در آن هزینه در زمان پرداخت آن ثبت میشود .
این اصل حسابداران را در شناسایی تمامی هزینههای تحمل شده در طی دوره و اندازه گیری آن یاری میدهد و باعث میشود کلیه هزینههای تحمل شده در طی دوره به مقابله تمامی درآمدهای تحقق یافته دوره بشتابند .
شرکت حسابداری آروین فرتاک
مشهد - بلوار معلم- بین معلم ۵۰ و ۵۲-پلاک ۱۲۵۲ طبقه اول
واحد حسابداری
واحد فروش
۰۹۱۵۰۰۷۶۱۴۰ و ۰۹۱۵۰۰۷۶۱۴۵
امور مشتریان
خدمات حسابداری
اخبار حسابداری
کلیه حقوق برای شرکت حسابداری آروین فرتاک آرکا هفت محفوظ است.
با توجه به دوران کرونا و پرهیز از مراجعه حضوری در هر کجای کشورمان که هستید کارشناسان شرکت حسابداری آروین فرتاک آماده ارائه خدمات مشاره مالی و مالیاتی برای کسب و کار شما هستند.
اصل تطابق هزینه با درآمد
می دانیم که حسابداری سیستمی است که در آن فرآیند جمع آوری، طبقه بندی، ثبت، خلاصه سازی اطلاعات و تهیه گزارش های مالی صورت می گیرد تا به این وسیله افراد ذینفع درون سازمانی و برون سازمانی از این اطلاعات استقاده نمایند.
ذینفعان درون سازمانی: مدیران و حسابداران
ذینفعان برون سازمانی: بانک ها، مجامع عمومی و مقامات مالیاتی
در نتیجه می توان گفت که حسابدار ها باید اطلاعات کاربردی داشته باشند تا بتوانند گزارش دقیق و جامعی در اختیار مدیران قرار دهند. یکی از این اطلاعات مهم، اصل تطابق هزینه با درآمد است که دارای تاثیری مستقیم بر عملکرد می باشد.
تطابق هزینه با درآمد:
اصل تطابق هزینه با درآمد، توجه زیادی به اندازه گیری و شناسایی سود در دوره های مختلف مالی دارد که بر اساس این اصل، لازم است که به منظور اندازه گیری سود هر دوره، هزینه های آن دوره با درآمد های همان دوره مقایسه شوند.
به عبارتی می توان گفت که برای تعیین سود در هر دوره، لازم است که هزینه هایی را که برای کسب درآمد آن دوره تحمیل شده است، مشخص شده و از درآمد ها کسر شوند.
در نتیجه، بر اساس این اصل، زمانی که درآمدی در صورت سود و زیان ثبت می شود، لازم است که هزینه های مربوط به آن درآمد ها منعکس گردند.
انواع اصول حسابداری:
اصول حسابداری دارای چهار نوع زیر می باشد:
- اصل بهای تمام شده
- اصل تحقق درآمد
- اصل افشای حقایق
- اصل تطابق هزینه ها با درآمد ها
اصل تطابق هزینه ها با درآمد ها:
به طور کلی بر اساس مفهوم تحقق، لازم است که درآمد زمانی در صورت سود و زیان شناسایی و گزارش شود که:
- مبلغ و زمان بندی درآمد به طور معقول قابل تعیین باشد.
- فرآیند کسب درآمد (عایدات) کامل یا تقریبا کامل شده باشد.
بر اساس همین اصل، ضروری است که برای اندازه گیری سود در هر دوره، باید هزینه های هر دوره را با درآمد های همان دوره مقایسه کرد.
به عبارتی می توان گفت که به منظور تعیین سود در هر دوره، لازم است که هزینه های تحمیل شده در آن دوره را از درآمد های همان دوره کسر کرد.
بنابراین بر اساس این اصل، هر زمان که در صورت سود و زیان یک دوره، درآمدی منعکس شود، باید هزینه های مربوط به آن نیز در همان صورت سود و زیان ثبت گردد.
موسسه مشاوران مطالعه مقاله صورتهای مالی تلفیقی را به شما عزیزان پیشنهاد می کند.
اصل افشای حقایق:
این اصل ایجاب می کند که تمامی اطلاعات مهم در خصوص رویداد ها و فعالیت های مالی شرکت مذکور، به صورت دقیق و درست افشا گردد. بر اساس این اصل، باید ثبت اطلاعات یه صورتی باشد که تمام اطلاعات مالی تاثیر گذار در تصمیم گیری استفاده کنندگان، افشا گردد.
نکته: اصل افشا می تواند در صورت های مالی صورت گیرد.
مبنای به کار گیری اصل تطابق هزینه با درآمد:
در به کارگیری اصل تطابق هزینه ها با درآمد، برای شناخت هزینه ها یکی از سه مبنای زیر مورد استفاده قرار می گیرد:
ارتباط مستقیم علت و معلولی:
برخی از هزینه ها یک رابطه مستقیم علت و معلولی با درآمد شناسایی شده دارند. در واقع می توان گفت که وقوع درآمد و هزینه به طور همزمان صورت می گیرد در نتیجه تحقق درآمد هزینه مربوطه نیز شناسایی می گردد. از جمله این هزینه ها می توان به موارد زیر اشاره کرد:
- بهای تمام شده کالای فروخته شده
- هزینه کمیسیون فروش مبتنی بر فروش
- هزینه حمل و تحمیل کالا به مشتریان
تخصیص منظم و منطقی هزینه ها:
در برخی موارد، مخارج انجام شده برای کسب درآمد، در چند دوره مالی مشارکت دارند و ارتباط بین آنها با درآمد های ایجاد شده را نمی توان بر اساس یک رابطه علت و معلولی تعیین کرد.
این گونه مخارج بر مبنای زمان و به روشی منظم و منطقی بین دوره هایی که منافع آن حاصل می گردد، سرشکن می شود. از جمله این هزینه ها می توان به موارد زیر اشاره کرد:
هزینه استهلاک دارایی های ثابت مشهود
هزینه سود تضمین شده (بهره) تسهیلات بلند مدت دریافتی
شناخت هزینه ها:
در برخی موارد، نمی توان بین مخارج انجام شده و درآمد های ایجاد شده یک رابطه علت و معلولی مشخصی برقرار کرد همچنین اگر این مخارج فاقد منافع آتی باشند.
این گونه مخارج باید بدون درنگ در دوره وقوع به عنوان هزینه شناسایی گردند. از جمله این هزینه ها می توان به موارد زیر اشاره کرد:
اصل تطابق هزینه با درآمد چیست؟
هنگامی که شرکتها صورتهای مالی را تفسیر میکنند، این صورتها باید به شیوه خاصی محاسبه و تهیه شوند تا از اصول حسابداری مناسب پیروی کنند. یکی از این اصول اصل تطبیق است. از اصل تطابق هزینه با درآمد باید برای تهیه بهتر اسناد با گزارشات دقیق استفاده شود. در این مقاله اصل تطبیق را تعریف کرده، مزایای آن را توضیح داده و نمونههایی از شیوه استفاده از آن را ارائه میدهیم.
فهرست مطالب
اصل تطابق هزینه با درآمد چیست؟
اصل تطبیق یا اصل تطابق هزینه با درآمد (Matching Principle) تصریح میکند که یک شرکت باید هزینهها و درآمدها را در همان دوره ثبت و در گزارشات مالی خود منعکس کند. در اصل، هزینهها نباید هنگام پرداخت ثبت شوند، بلکه باید همزمان با درآمد ثبت شوند. این یک مفهوم حسابداری است و مستلزم آن است که هر رابطه علت و معلولی بین هزینهها و درآمدها به طور همزمان ثبت شود. به عبارت دیگر، اصل تطابق هزینه با درآمد رسماً تأیید میکند که یک کسب و کار باید برای کسب درآمد پول خرج کند.
از آنجایی که ثبت اقلام مستلزم ورود تعهدی است، اصل تطابق هزینه با درآمد بخشی از سیستم حسابداری تعهدی است. این بدان معناست که هم هزینه و هم درآمد، بهجای اینکه در زمان وصول پرداختی ثبت شوند، هنگام وقوع ثبت میشوند.
اصل تطبیق به سرمایهگذاران اجازه میدهد تا ثبات و انسجام را در صورتهای مالی شرکتها مشاهده کنند. اصل تطابق هزینه با درآمد از دو جزء تشکیل میشود:
1- هزینه های دوره
هزینه های دوره هزینههایی هستند که به طور مستقیم با یک محصول مرتبط نیستند یا اصلا به آن ارتباطی ندارند. حق کمیسیون، اجاره، دستمزد یا لوازم اداری همگی نمونههایی از هزینه های دوره هستند. این هزینهها به عنوان مخارج کسب و کار در صورت سود و زیان و در بازه زمانی که تجربه شدهاند ثبت میشوند. به عنوان مثال، اگر برای خرید تجهیزات اداری در ماه ژانویه هزینهای متحمل میشوید، این هزینه باید برای همان ماه ژانویه ثبت شود. حتی اگر تا ماه بعد این هزینه را پرداخت نکنید، باز هم فرقی نمیکند. هزینهها باید در زمان وقوع آنها ثبت شوند نه زمانی که پرداخت شدهاند.
2- هزینه های محصول
هزینه های محصول عبارت است از مجموع هزینههای مرتبط با یک محصول با توجه به خرید و تولید آن. اصل تطابق هزینه با درآمد مستلزم آن است که هزینه های محصول در همان بازه زمانی شناسایی درآمد شناسایی شود. به عنوان مثال، اگر یک فروشنده از فروش محصول خود پورسانت دریافت میکند، اگر برای مشتریان در ماه دسامبر صورتحساب صادر کند، باید تمام هزینههای مربوط به تولید، فروش و تحویل محصولات را در ماه دسامبر مطابقت دهد.
مزایای اصل تطابق هزینه با درآمد
استفاده از اصل تطابق هزینه با درآمد مزایای گوناگونی را به همراه دارد. از جمله:
1- توزیع برابر
به دلیل وجود اصل تطبیق، داراییها به طور مساوی در طول زمان توزیع میشوند و برای متعادل کردن هزینهها مطابقت مییابند. این امر کمک میکند تا از کاهش ارزش داراییها جلوگیری گردد.
2- گزارشگری دقیق
مزیت دیگر اصل تطبیق تهیه گزارشات دقیقتر از نتایج عملیاتی یک کسب و کار است، زیرا درآمدها و هزینهها به طور همزمان با هم مطابقت یافتهاند.
3- درک بهتر میزان سودآوری شرکت
به طور کلی، اصل تطابق هزینه با درآمد یک صورت سود و زیان استاندارد در اختیار سرمایه گذاران قرار میدهد تا با اطلاعات واضح و قابل فهم موجود در آن بتوانند به راحتی وضعیت درآمد و هزینه و نیز میزان سودآوری یک شرکت را درک کنند و توانایی آن شرکت در انجام عملیاتهای کارآمد تجاری را بسنجند.
معایب اصل تطبیق هزینه و درآمد
در کنار مزایایی که از اصل تطبیق ذکر کردیم، استفاده از این اصل یک نقطه ضعف اساسی را نیز به همراه دارد: زمانی که برای تهیه گزارشات مالی از تخمین استفاده میشود، احتمال ثبت اطلاعات نادرست در گزارشات بالا میرود. بر همین منوال، تورم میتواند در استفاده از اصل تطابق هزینه با درآمد تأثیر بگذارد و خلل ایجاد کند. طبق اصل تطبیق، درآمدها باید بر اساس قیمت روز جاری محاسبه و ثبت شوند، اما با گذشت زمان، هزینهها به دلیل عوامل مختلف، مانند کاهش ارزش دارایی، منسوخ میشوند.
زمانی که هیچ رابطه علت و معلولی مستقیمی بین درآمدها و هزینه ها وجود نداشته باشد، اصل تطابق هزینه با درآمد چالش برانگیزتر میشود. همچنین، در مورد هزینههایی که درآمد مرتبط با آن در طول زمان مشخص میشود، مانند هزینه های بازاریابی یا تبلیغات، اصل تطبیق به خوبی کار نمیکند.
با این حال، موارد اندکی هستند که استفاده از اصل تطبیق را دشوار میکنند. به طور کلی، درک اصل تطابق هزینه با درآمد برای اهداف حسابداری روزمره روش خوب و مفیدی است.
اصل تطابق هزینه با درآمد در حسابداری
هدف اصل تطبیق حفظ ثبات در صورت های سود و زیان و ترازنامه یک کسب و کار است. نحوه کار اصل تطابق هزینه با درآمد در حسابداری به این صورت است:
1- هزینه ها در اصل تطابق هزینه با درآمد چیست؟ همان دورهای که درآمدهای مربوط به آن حاصل میشوند در صورت سود و زیان ثبت میگردند.
2- بدهیها و دیون در پایان دوره حسابداری در ترازنامه ثبت میشوند.
3- مخارجی که مستقیماً با درآمدها مرتبط نیستند باید در همان دوره که استفاده میشوند در صورت سود و زیان گزارش شوند.
وقتی هزینهها خیلی زود یا دیر شناسایی شوند، تشخیص اینکه کجا منجر به درآمدزایی شدهاند دشوار میشود. این امر به طور بالقوه میتواند صورت های مالی را مخدوش کند و تصویر نامشخصی از وضعیت مالی کلی یک شرکت به سرمایه گذاران بدهد. به عنوان مثال، اگر یک اصل تطابق هزینه با درآمد چیست؟ هزینه را خیلی زود شناسایی و ثبت کنید، درآمد خالص را کاهش میدهد. از سوی دیگر، اگر آن را خیلی دیر تشخیص دهید، این باعث افزایش درآمد خالص میشود.
منظور از تشخیص یا شناسایی درآمد چیست؟
شما میتوانید به مفهوم اصل تطبیق در حسابداری به عنوان ترکیبی از روش اصل تطابق هزینه با درآمد چیست؟ های حسابداری تعهدی و اصل شناسایی درآمد نگاه کنید. طبق اصل شناسایی درآمد، درآمد یک شرکت باید زمانی در صورت سود و زیان شناسایی و ثبت شود که کسب شده باشد یا تحقق یابد. کسب و کارها برای ثبت درآمد از فروش نیازی به دریافت نقدی ندارند. نمونهای از شناسایی درآمد این است که یک پیمانکار درآمد را زمانی که یک کار کامل شده است ثبت میکند، حتی اگر مشتری فاکتور را تا دوره حسابداری بعدی پرداخت نکند.
چند مثال از اصل تطابق هزینه با درآمد
اجازه دهید برای درک بهتر اصل تطابق هزینه با درآمد، با ذکر چند مثال این اصل را بررسی کنیم:
کاهش ارزش دارایی یا استهلاک
استهلاک یا کاهش ارزش دارایی موضوعی است که به دلیل گذشت زمان و فرسودگی رخ میدهد و معمولا اجتناب ناپذیر است. استهلاک را میتوان این گونه در اصل تطبیق نشان داد:
مثال اول
تصور کنید یک نانوایی میخواهد ساختمان خود را گسترش دهد زیرا معتقد است برای کسب و کارش مفید است. از آنجایی که هیچ مدرک قطعی مبنی بر سودآور و سودمند بودن توسعه محل کسب و کار وجود ندارد، نانوایی عمر مفید ناحیه توسعه یافته را محاسبه میکند و کل هزینه را از طول عمر مفید آن کسر میکند (کاهش ارزش دارایی). اگر ارزش نانوایی 15 میلیون دلار باشد و طول عمر تخمین زده شده 15 سال باشد، این کسب و کار هر سال یک میلیون دلار به عنوان هزینه کاهش ارزش دارایی یا استهلاک دارایی برای این طول عمر تعیین میکند. این بدان معناست که صرف نظر از اینکه توسعه نانوایی سودآور است یا خیر، هزینهها افزایش مییابند.
مثال دوم
شرکتی را در نظر بگیرید که در سال 2019 یک رایانه جدید را به قیمت 10000 دلار خریداری میکند. انتظار میرود این رایانه 10 سال عمر کند و این بدین معنی است که شرکت میتواند با استفاده از این رایانه پروژههایی را برای یک دهه پیش رو تولید و ارائه کند. این رایانه جزو داراییهای این شرکت محسوب میشود.
حالا قیمت یا ارزش این رایانه باید با درآمدی که برای شرکت ایجاد میکند مطابقت داشته باشد. در این مثال، این شرکت باید قیمت خرید رایانه را به هزینه استهلاک 10 سال اضافه کند که سالانه مبلغ 1000 دلار میشود.
مثال سوم
شما در سال 2019 یک دوچرخه به قیمت 200 دلار خریداری کردهاید و انتظار داشتید 10 سال برای شما عمر کند. هزینه دوچرخه باید با اصل تطابق هزینه با درآمد چیست؟ درآمدی که برای شما ایجاد کرده است مطابقت داشته باشد. در این مورد، فرض کنید از این دوچرخه برای رفتن به محل کار استفاده میکنید و در مصرف بنزین صرفه جویی کردهاید. در اینجا، شما باید هزینه دوچرخه را به هزینه استهلاک 20 دلار در سال، برای 10 سالی که عمر مفید موردانتظار شما است اضافه کنید.
حق کمیسیون
حق کمیسیون به مقدار پولی اطلاق میشود که برای تکمیل فروش به یک کارمند یا فروشنده پرداخت میشود. به عنوان مثال، ممکن است یک کارمند علاوه بر حقوق ساعتی خود، از محل فروش هر محصول یا سرویسی که ثبت میکند هشت درصد کمیسیون دریافت کند. در اینجا چند نمونه از حق کمیسیون در ارتباط با اصل تطابق هزینه با درآمد را ذکر میکنیم:
مثال اول
فرض کنید که یک توزیع کننده مستقل در ماه نوامبر 10 درصد حق کمیسیون از فروش محصولات دریافت میکند. این حق کمیسیون در ماه دسامبر پرداخت میشود، یعنی اگر این توزیع کننده در ماه نوامبر 10000 دلار از فروش محصول درآمد ایجاد کند، شرکت در ماه دسامبر 1000 دلار حق کمیسیون به او پرداخت میکند. اصل تطبیق تصریح میکند که حق کمیسیون به ارزش 1000 دلار باید در گزارشات مالی ماه نوامبر به همراه فروش محصولات در همان ماه نوامبر به ارزش 10000 دلار گزارش شود.
مثال دوم
یک فروشنده از هر فروش که در ماه ژانویه انجام میدهد 5٪ حق کمیسیون میگیرد، اما این حق کمیسیون تا ماه فوریه پرداخت نمیشود. این بدان معناست که اگر این فروشنده ۱۰۰ دلار محصول در ژانویه بفروشد، شرکت در ماه فوریه ۵ دلار به او پرداخت خواهد کرد. با وجود این، مقدار کمیسیونی که این فروشنده به دست آورده است – در این مورد 5 دلار – باید در صورت مالی ماه ژانویه با فروش محصول ژانویه به ارزش 100 دلار گزارش شود.
پاداش کارکنان
پاداش کارمند مقدار پولی است که یک کارمند بالاتر از حقوق تعیین شده خود به دست میآورد. اغلب اوقات، زمانی که یک کارمند در محل کار خود فراتر از حد انتظار ظاهر میشود، از طرف کارفرما پاداش دریافت میکند. در اینجا نحوه ارتباط پاداش کارکنان با اصل تطابق هزینه با درآمد را نشان میدهیم:
مثال اول
یک کارمند در سال 2020 بر اساس عملکرد خوب خود در محل کار، مستحق در یافت 10000 دلار پاداش میشود. پاداش این کارمند تا سال 2021 به او پرداخت نمیشود. با استفاده از اصل تطابق هزینه با درآمد، هزینه 10000 دلاری باید در سالی که کارمند مستحق این پاداش شناخته شده در صورت درآمد ثبت شود. به این ترتیب، پاداش این کارمند را در صورت سود و زیان سال 2020 ثبت میکنند.
مثال دوم
فرض کنید در سال 2021 کارفرمای شما پاداش 500 دلاری برای شما در نظر میگیرد، اما این پاداش تا سال 2022 به شما پرداخت نمیشود. پاداش 500 دلاری باید در سالی که مستحق پاداش شدهاید ثبت شود. تحت این شرایط، پاداش 500 دلاری شما در صورت سود و زیان سال 2021 ثبت میشود، زیرا در آن زمان است که شما آن را به دست آوردهاید.
حقوق و دستمزد
حقوق و دستمزد به مقدار پولی اشاره دارد که از کارفرمای خود بر اساس کار انجام شده دریافت میکنید. در اینجا چند مثال از اصل تطبیق در رابطه با حقوق و دستمزد مطرح میکنیم:
مثال اول
فرض کنید دوره پرداخت حقوق ودستمزد ماهانه شما در 20 اکتبر به پایان میرسد (یعنی دوره حقوق شما بیستم به بیستم هر ماه است). شما تا پایان ماه نیز به کار ادامه میدهید و مستحق دریافت دستمزد هستید. از طرف دیگر، حقوق شما در 3 نوامبر پرداخت میشود. این هزینه باید در صورت اصل تطابق هزینه با درآمد چیست؟ درآمد ماه اکتبر برای حقوق و دستمزدهای کسب شده بین 21 اکتبر تا 31 اکتبر ثبت شود.
مثال دوم
اگر دوره پرداخت شرکت شما در 25 دسامبر به پایان برسد و تا 5 ژانویه حقوق دریافت نکنید، این هزینه در صورت درآمد دسامبر برای دستمزدهایی که از 25 دسامبر تا 30 دسامبر به دست آوردهاید ثبت میشود. دلیل این موضوع این است که شما بعد از دوره پرداخت نیز کار میکنید و مستحق دریافت دستمرد هستید که در این فقره، روزهای پایانی در اواخر ماه دسامبر است.
اصل تطابق درآمد با هزینه
اگر نمی دانید اصل تطابق درآمد با هزینه چیست حتما مقاله اصل تطابق برای شناخت هزینه ها را با مثال اصل تطابق یاد بگیرید.
همانطور که در مقاله اصول حسابداری گفتیم. اصول حسابداری مجموعهای از قواعد و اصول کلی است که کلیه حسابداران به عنوان الگوی انجام کار، در تمام مراحل حسابداری، از آنها اصل تطابق هزینه با درآمد چیست؟ استفاده میکنند.
یکی از این اصول حسابداری، اصل تطابق درآمد با هزینه است.
می دانیم که حسابداری سیستمی است که در آن فرآیند جمع آوری، طبقه بندی، ثبت، خلاصه سازی اطلاعات و تهیه گزارش های مالی صورت می گیرد تا به این وسیله افراد ذینفع درون سازمانی و برون سازمانی از این اطلاعات استقاده نمایند.
ذینفعان درون سازمانی: مدیران و حسابداران.
ذینفعان برون سازمانی: بانک ها، مجامع عمومی و مقامات مالیاتی.
در نتیجه می توان گفت که حسابدار ها باید اطلاعات کاربردی داشته باشند تا بتوانند گزارش دقیق و جامعی در اختیار مدیران قرار دهند. یکی از این اطلاعات مهم، اصل تطابق هزینه با درآمد است که دارای تاثیری مستقیم بر عملکرد می باشد.
اصل تطابق هزینه با درآمد چیست
اصل تطابق هزینه با درآمد یا به اختصار اصل تطابق یکی از اصول حسابداری تعهدی است که بیان میکند هزینهها باید بدون در نظر گرفتن زمان پرداخت در دورهای که به وقوع پیوسته، ثبت شود بر خلاف حسابداری نقدی که در آن هزینه در زمان پرداخت آن ثبت میشود.
چنانچه نتوان رابطهای بین بهای تمام شده کالاهای مصرف شده و درآمد واحد تجاری یافت، چنین هزینههایی را در همان دورهای که مصرف شدهاند، ثبت میشود. به این ترتیب پیش پرداخت هزینه (مانند پیش پرداخت اجاره) تحت عنوان دارایی ثبت میشود و سپس در زمان تحقق هزینه (سپری شدن زمان اجاره) به حساب هزینه منظور میشود.
اتخاذ چنین رویهای باعث میشود تا هزینههای یک دوره از درآمدهای همان دوره کسر شده و بنابراین محاسبه سود یک دوره مالی به صورت منطقی تری صورت پذیرد.
اصل تطابق در حسابداری چیست؟
اصل تطابق هزینه با درآمد واحد تجاری را ملزم می کند که درآمدها و هزینههای مرتبط با یک رویداد مالی یا یک معامله را به طور همزمان شناسایی کند، زیرا سود یا زیان یک معامله یا رویداد باید در همان دوره وقوع مشخص گردد. اصل تطابق هزینه با درآمد، یکی از ارکان اصلی به کارگیری مبنای حسابداری تعهدی است.
درک اصل تطابق
در اصل تطابق، شناخت هزینه تابعی از شناخت درآمد است، یعنی بین هزینه و درآمد رابطهی علت و معلولی وجود دارد و در شناخت هزینه یکی از ۳ حالت زیر مورد استفاده قرار میگیرد:
ارتباط مستقیم علت و معلولی
حالت ایده آل برای شناسایی هزینه، وجود رابطه علت و معلولی مستقیم بین هزینه و درآمد است، یعنی وقوع هزینه و درآمد به طور همزمان اتفاق بیافتد.
بهای تمام شده کالای فروش رفته، هزینه کمسیون فروش، و هزینه حمل نمونههایی از این قبیل هزینهها هستند. فرض کنید شرکتی، فروش خود را از طریق نمایندگیفروش انجام میدهد و ۱۰ درصد از فروش را به عنوان کارمزد به نماینده پرداخت میکند، و کارمزد فروش هر ماه را تا پانزدهم ماه بعد پرداخت میکند.
به عنوان مثال، اگر نماینده در خردادماه ۱۰۰ میلیون ریال فروش داشته باشد، شرکت باید تا پانزدهم تیرماه مبلغ ۱۰ میلیون ریال به عنوان کارمزد به نماینده پرداخت کند. اصل تطابق هزینه با درآمد، الزام میکند که شرکت در خردادماه ۱۰ میلیون ریال به عنوان هزینه کارمزد فروش در صورت سود و زیان خردادماه شناسایی و همچنین ۱۰ میلیون ریال به عنوان بدهی در ترازنامه خردادماه شناسایی کند.
تخصیص منظم و منطقی هزینهها
همه مخارج و هزینهها رابطهی علت و معلولی با درآمد ندارند. برخی از مخارج برای بدست آمدن درآمد در آینده انجام میشوند، و ارتباط بین مخارج با درآمدهای ایجاد شده را نمی توان بر اساس یک رابطه علت و معلولی تعیین کرد.
اینگونه مخارج بر مبنای زمان و به روشی منظم و منطقی بین دورههایی که استفاده یا منقضی میشوند، سرشکن میگردند. هزینه استهلاک، هزینه بهره تسهیلات بلندمدت نمونهای از این هزینههاست. فرض اصل تطابق هزینه با درآمد چیست؟ کنید شرکتی یک خودرو به مبلغ ۱۰۰ میلیون ریال خریداری میکند و عمر مفید این خودرو ۵ سال است.
شرکت باید سالانه مبلغ ۲۰ میلیون ریال (۲۰=۵÷۱۰۰) از آن را به عنوان هزینه استهلاک درصورت سود و زیان شناسایی کند.
شناخت بلادرنگ هزینهها
در برخی از موارد، نمی توان بین هزینه و درآمد رابطهی علت و معلولی پیدا کرد، در واقع این مخارج دارای منافع آتی نمیباشند و باید این نوع مخارج بلادرنگ به عنوان هزینه شناسایی شوند. هزینه تبلیغات نمونهای از این هزینهها میباشند.
اصل تطابق هزینه و درآمد در استانداردهای حسابداری
تعریف اصل تطابق هزینه و درآمد در بند ۳۴-۴ مفاهیم نظری گزارشگری مالی (پیوست استانداردهای حسابداری) به صورت زیر است: ۳۴–۴- فرایندی که معمولاً تحت عنوان ” تطابق درآمد و هزینه “ از آن یاد میشود در کنار سایر فرایندها یکی از ابزارهای حصول اطمینان از این امر است که در مواردی که شواهد کافی مبنی بر اینکه مخارجی منجر به دستیابی به منافع آتی شده، وجود دارد، یک دارایی شناسایی شود و در دوره مصرف یا انقضای این منافع، هزینه شناسایی گردد.
تطابق بدین معناست که مخارجی که مستقیماً با ایجاد درآمدهای مشخص مرتبط است، به جای شناسایی به عنوان هزینه در دوره وقوع، در همان دورهای شناسایی شود که این درآمدها شناسایی میشود. معهذا اعمال مفهوم ” تطابق درآمد و هزینه“، شناخت اقلامی را در ترازنامه که با تعریف داراییها، بدهیها یا حقوق صاحبان سرمایه مطابقت ندارد، مجاز نمیشمرد.
همچنین در بند ۲۰ استاندارد حسابداری شماره ۳ (درآمد عملیاتی)، عبارت زیر در مورد این اصل آورده شده است: ۲۰- درآمد عملیاتی و هزینههای مرتبط با یک معامله یا رویداد به طور همزمان شناسایی میشود. این فرایند، عموماً ” تطابق درآمد و هزینه“ نامیده میشود. هزینهها، ازجمله هزینه تضمین کالای فروش رفته و سایر مخارجی که پس از حمل کالا ممکن است واقع شود، در صورتی که سایر شرایط شناخت درآمد برقرار باشد، معمولاً به گونهای اتکاپذیر قابل اندازهگیری است. با اینحال، هرگاه هزینهها را نتوان به گونهای اتکاپذیر اندازهگیری کرد، درآمد عملیاتی را نمیتوانشناسایی کرد. در چنین شرایطی، هرگونه مابهازای دریافتی به عنوان بدهی شناسایی میشود.
تخصیص منظم و منطقی هزینه ها
در برخی موارد، مخارج انجام شده برای کسب درآمد، در چند دوره مالی مشارکت دارند و ارتباط بین آنها با درآمد های ایجاد شده را نمی توان بر اساس یک رابطه علت و معلولی تعیین کرد.
این گونه مخارج بر مبنای زمان و به روشی منظم و منطقی بین دوره هایی که منافع آن حاصل می گردد، سرشکن می شود.
از جمله این هزینه ها می توان به موارد زیر اشاره کرد:
- هزینه استهلاک
- دارایی های ثابت مشهود
- هزینه سود تضمین شده (بهره)
- تسهیلات بلند مدت دریافتی
شناخت هزینه ها
در برخی موارد، نمی توان بین مخارج انجام شده و درآمد های ایجاد شده یک رابطه علت و معلولی مشخصی برقرار کرد همچنین اگر این مخارج فاقد منافع آتی باشند.
این گونه مخارج باید بدون درنگ در دوره وقوع به عنوان هزینه شناسایی گردند. از جمله این هزینه ها می توان به موارد زیر اشاره کرد:
- هزینه تبلیغات
- هزینه آموزش کارکنان و پرسنل
انواع درآمد در حسابداری
در آمد حاصل از فروش کالا یا خدمات غالبا فروش خوانده میشود. برای شناسایی سایر منابع درآمد اصطلاحات دیگری مانند حقالزحمه خدمت حرفهای، کارمزد، کرایه و درآمد بهره به کار میرود. در موسسات تجاری درآمدهایی جدا از درآمدهای حاصل از فروش کالا و خدمات وجود دارد که به آن سایر درآمدها گفته میشود. درآمد بهره حاصل از سرمایه گذاریهای کوتاهمدت و یا بلندمدت که موسسه از سازمانهای اعتباری دریافت نموده است از این نوع درآمدها میباشد.
در حسابداری موسسات، یک نوع درآمد با عنوان درآمدهای ثبت نشده نیز وجود دارد. این درآمدها که به نام درآمدهای وصول نشده نیز موسومند، به درآمدهایی گفته میشود که در طی دوره مالی تحقق یافتهاند، ولی دریافت و ثبت نشدهاند.
مثلا اگر یک موسسه قرارداد ارائه خدمت منعقد نماید اما دریافت وجه منوط به اتمام کار باشد درآمد حاصل از ارائه آن قسمت از خدمت که مربوط به دوره مالی جاری است، تحقق مییابد، در حالیکه در حسابها ثبتی صورت نگرفته است .
در نتیجه در پایان دوره مالی با ثبت یک آرتیکل اصلاحی، مانده حسابها تعدیل میگردند.
انواع هزینه در حسابداری
در مباحث آموزش حسابداری هزینه شامل بهای اشیا یا خدماتی است که برای تحصیل درآمد مورد نیاز میباشد. به عنوان مثال : هزینه حقوق کارمندان، آب ، برق ، تلفن ، درج آگهی در روزنامه ، هزینه استهلاک اثاثه و ساختمان همگی بخشی از هزینههای یک موسسه میباشند .
به طور کلی، رقمی را اصل تطابق هزینه با درآمد چیست؟ میتوان هزینه جاری یک دوره مالی در یک موسسه به حساب آورد که اولا در ارتباط با درآمد همان دوره باشد، ثانیا موجب کاهش در سود ویژه دوره مالی و در نهایت صاحب یا صاحبان موسسه شود .
نکته بسیار مهم در ارتباط با هزینه این است که هزینههای هر دوره باید از درآمدهای همان دوره کسر گردد و این در واقع براساس یکی از مهمترین اصول حسابداری ( اصل وضع هزینههای یک دوره از درآمد همان دوره ) میباشد و مفهوم آن این است که به عنوان مثال اگر هزینه اجاره ساختمان در پایان دوره مالی پرداخت نگردید ، نباید به عنوان هزینه در دوره آتی به حساب گرفته شود، بلکه باید از درآمد همین دوره مالی کسر گردد .
برای مثال یک حسابدار تجربی نمیتواند براحتی بین دارایی کوتاه مدت و بلند مدت تفاوت قائل شود و یا نمیداند که چگونه باید معاملات ارزی را در دفاتر ثبت کرد.
حسابداری به عنوان یک نظام پردازش اطلاعات، دادههای خام مالی را دریافت نموده و آنها را به نظم در میآورد. محصول نهایی نظام حسابداری گزارشها و صورتهای مالی است که مبنای تصمیمگیری اشخاص ذینفع ( مدیران، سرمایهگذاران، دولت و … ) قرار میگیرد.
مبالغی که تولیدکنندگان برای تولید صرف اصل تطابق هزینه با درآمد چیست؟ میکنند، هزینه تولید نامیده میشود. اگر هزینه از درآمد بیشتر باشد آن را زیان و اگر هزینه از درآمد کمتر باشد، به آن سود گفته میشود. همانگونه که درآمد موجب افزایش سرمایه میگردد، هزینه موجب کاهش آن میشود؛ یعنی هر کاهشی در صندوق هزینه محسوب نمیگردد.
به عنوان مثال : خرید بسیاری از اقلام دارایی مانند خرید ساختمان و اثاثه هزینه محسوب نمیگردد . واریز بدهی و پرداخت وجه به طلبکاران هزینه محسوب نمیگردد. برداشت نقدی صاحب موسسه از صندوق جزء هزینه جاری موسسه نمیباشد.
اصل تطابق هزینه با درامد
اصل تطابق هزینه با درآمد. اصل تطابق هزینه با درآمد یا به اختصار اصل تطابق یکی از اصول حسابداری تعهدی است که بیان می کند هزینه ها باید بدون در نظر گرفتن زمان پرداخت در دوره ای که به وقوع پیوسته، ثبت شود بر خلاف حسابداری نقدی که در آن هزینه در زمان پرداخت آن ثبت می شود.چنانچه نتوان رابطه ای بین بهای تمام شده کالاهای مصرف شده و درآمد واحد تجاری یافت، چنین هزینه هایی را در همان دوره ای که مصرف شده اند، ثبت می شود. به این ترتیب پیش پرداخت هزینه (مانند پیش پرداخت اجاره) تحت عنوان دارایی ثبت می شود و سپس در زمان تحقق هزینه (سپری شدن زمان اجاره) به حساب هزینه منظور می شود. اتخاذ چنین رویه ای باعث می شود تا هزینه های یک دوره از درآمدهای همان دوره کسر شده و بنابراین محاسبه سود یک دوره مالی به صورت منطقی تری صورت پذیرد.
ویکی پدیای انگلیسی
دیدگاه شما