با این که تمام ابزارهای خودکار، رباتها و شاخصهایی که در طول سالها توسعه یافتهاند، بازارها بسیار غیرمنطقی و غرق در احساسات انسانی هستند.
تحقیقات بازار (مطالعات بازار)
تمامی صاحبان کسب و کار ها می دانند که بدون شک جمع آوری اطلاعات و پژوهش در وضعیت بازار، قبل از شروع هر گونه فعالیت، لازم و ضروری می باشد. در این خصوص مطالعه و پیش بینی روند تغییرات کوتاه مدت و بلند مدت کسب و کارها، یکی از شروط لازم و مهم برای احداث کسب و کار مورد نظر به شمار می رود.
به وسیله ابزار های مطالعه بازار می توان برای پایداری و پیشرفت نمودن تمامی فعالیت های اقتصادی هر کسب و کاری گام برداشت. در ادامه این مطلب به شرح کاملی از تحقیقات بازار (مطالعات بازار) پرداخته شده است.
تحقیقات بازار (مطالعات بازار):
مطالعات بازار (Market Studies) جز بسیار مهمی از گزارش های امکان سنجی (طرح توجیهی یا Feasibility Study) به شمار می رود که در پروژه های صنعتی و خدماتی از آن استفاده می شود. این مطالعات، مسقل از سایر بخش ها انجام می گیرد و نتایج آن مبین آن است که آیا در بازار برای این نوع محصول یا خدمت، تقاضایی تعریف شده است یا خیر؟
هر اندازه مباحث بازار و بازاریابی اهمیت بیشتری داشته باشند، مطالعات بازار، حمع آوری و ثبت و تجزیه و تحلیل داده ها برای تشریح و طبقه بندی بازار و پیش بینی آن، مهم تر خواهد بود.
روش های مطالعه بازار:
اجرای پروژه ها با استفاده از منابع (مواد اولیه، منابع انسانی، تکنولوژی و…)، زمانی محقق می گردد که فرآیند مطالعات امکان سنجی دقیق و به موقع انجام گیرد. زیرا یکی از مهم ترین دغدغه ها برای سرمایه گذاران عرضه کالا یا خدمت، همین امر می باشد و اگر محصول یا خدمت ارائه شده مورد استقبال قرار نگیرد، آن طرح با شکست مواجه می گردد.
بنابراین با تهیه مطالعات بازار که به درستی کارشناسی شده و دارای اعتبار باشد، می تواند میزان زیادی از ریسک پروژه را کاهش داده و وضعیت بازار را به درستی بسنجد و راهی برای جلوگیری از شکست احتمالی در اختیار قرار دهد که در طی آن بتوان در زمان مناسب، پاسخ مثبتی به نیاز بازار داد.
با تهیه مطالعات بازار برای مدیران کسب و کار ها و سرمایه گذاران، می توان اطلاعات دقیقی از مشتریان، رقبا و سایر عوامل موثر در بازار را کسب نمود که با شناخت عمیق و دقیق این وضعیت، می توان فعالیت اقتصادی را بهبود داد.
همچنین با بهره گیری از نتایج مطالعات امکان سنجی می توان زمینه لازم را برای افزایش بهره وری و خلق ایده فراهم نمود. لذا می توان گفت که انجام مطالعات بازار در هر مرحله ای از عمر کسب و کار ویژگی های خاص و اهمیت دارد.
چگونگی انجام تحقیقات بازار:
پس از درک مفهوم و درجه اهمیت انجام مطالعات بازار، به این نتیجه می رسیم که برای انجام درست و اصولی تحقیقات بازار، نیاز به مشاوران و متخصصین خبره می باشد. وجود یک مشاور کاربلد می تواند با بررسی وضعیت فعلی و تحلیل اقتصادی و همچنین پیش بینی آینده بازار، راهکار هایی موثر ارائه نماید که این راهکار ها قابل اعتماد بوده و به موفقیت مجموعه کمک نماید.
در این خصوص می توان از تیم تخصصی تاپ وان جهت کسب این ضرورت در حوزه مطالعات بازار و تهیه طرح توجیهی بهره جست. در این خصوص مهم ترین خدماتی را که سرمایه گذاران می توانند برای مطالعات بازار از تاپ وان دریافت نمایند به شرح زیر می باشد:
- اندازه گیری بازار و برررسی وضعیت بازار
- شناسایی نقاط قوت و ضعف بازار
- ارائه راهکارهای موثر جهت رسوخ در بازار
- انتخاب بازار هدف
- مطالعات مالی بازار
- پيادهسازی سيستم هاي مديريت اطلاعات بازار
- تحقيقات بازار و بررسي وضعيت رقبا
- بررسی زنجیره تامین و لجستیک
- تحلیل عرضه و تقاضای طرح مورد مطالعه
بازار سنجی:
مطالعات بازار و یا انجام بازار سنجی در واقع اندازه گیری میزان جذابیت و پویایی کسب و کار مورد نظر را مشخص می کند. این بخش در واقع اندازه بازار سرمایهگذاری تأثیرگذار؟ جزئی از ارزیابی صنعتی کسب و کار مورد نظر به شمار می رود. بنابراین به منظور تدوین استراتژی های کسب و کار می توان از این روش استفاده نمود و همچنین می تواند برای افرادی که برای اولین بار می خواهند وارد بازار شوند، مورد استفاده قرار گیرد.
هنگامی که یک کسب و کار آغاز می گردد، هر اندازه جزئیات محصول و یا خدمت مورد نظر با دقت بیشتری طراحی گردد، اما بازاری برای تقاضای آن خدمت یا محصول وجود نداشته باشد، طرح با شکست مواجه خواهد شد. بنابراین پس از طراحی مدل کسب و کار، یکی از مهم ترین اقداماتی که باید صورت گیرد، بررسی میزان کشش و جذابیت بازار برای کسب و کار مورد نظر خواهد بود.
تاپ وان مطالعه مقاله صورت جریان نقدی را به شما عزیزان پیشنهاد می نماید.
مفاهیم پایه بازارسنجی:
بازار سنجی در واقع دارای ابعاد گوناگونی می باشد که در ادامه به شرح آنها پرداخته شده است:
ابعاد ارزیابی بازار:
دیوید آکر ابعاد زیر را برای ارزیابی بازار معرفی می کند :
- حجم بازار
- روند بازار
- نرخ رشد بازار
- ساختار هزینه ای در بازار
- کانال های توزیع
- عوامل موفقیت
هدف در واقع پیش بینی جذابیت بازار در حال حاضر و آینده است. این اطلاعات به سرمایه گذاری های شرکت جهت داده و باعث بروز موفقیت در آینده خواهد شد.
حجم بازار:
حجم بازار در واقع تعداد معامله در بازار و پتانسیل های موجود است. در واقع تعداد قابل فروش از یک محصول را حجم بازار گویند. در واقع تعداد مشتریان و حجم تقاضای موثر آن ها حجم بازار را می سازند. در کنار حجم بازار، پتانسیل بازار حد بالایی تقاضای بازار است. یعنی تعدادی از مشتریان که ممکن است حتی خرید هم انجام ندهند اما در آینده متقاضی کالا و یا خدمات باشند. اطلاعات مورد نیاز را می توانیم از منابع زیر به دست آورد.
- اطلاعات دولتی
- اطلاعات انجمن های تجاری
- اطلاعات مالی شرکت های تاثیر گذار و بزرگ
- تحقیقات از مشتریان
روند بازار:
حرکت صعودی و نزولی بازار در یک دوره زمانی مشخص را روند بازار میگویند. برای محصولات جدید این محاسبه کاری بسیار دشوار است و باید تجزیه و تحلیل دقیقی انجام شود. چند روش برای این اندازه بازار سرمایهگذاری تأثیرگذار؟ کار وجود دارد که فقط به آن ها اشاره می شود:
- تحلیل مشتریان
- مدل سازی انتخاب
- تحلیل رقبا
- تحقیقات محصول
- تحقیقات تبلیغاتی
- مدل سازی آمیخته بازاریابی بازار
نرخ رشد بازار:
در روش نرخ رشد بازار، بر اساس داده های تاریخی و قبلی، آینده را پیش بینی می کنند. این متدولوژی یک پیش بینی ساده اولیه را ارائه می دهد که ممکن است نقاط حساس را نشان ندهد. در این خصوص بهتر است که اطلاعات را به جای این که فقط روی محصول و داده های تاریخی متمرکز نماییم، روی محصولات تکمیلی کالای مورد نظر نیز کار کنیم و این متدولوژی را برای این مجموعه اطلاعات انجام دهیم.
در نتیجه استفاده از این روش، بررسی منحنی دوره عمر محصول می تواند بسیار کمک کننده باشد و در مواردی که محصول یا خدمت جدید است، بررسی منحنی کالای مشابه می تواند اطلاعات قابل قبولی را ارائه دهد.
فرصت بازار:
در واقع می توان گفت که فرصت بازار، از ارائه کالایی بهتر و کامل تر از کالای رقبا به دست می آید بنابراین بهتر است که ابعاد مختلف کالا با رقبا مقایسه شود و همچنین موانع قانونی و فرهنگی آن نیز در نظر گرفته شود. زیرا ممکن است که بتوان فرصت موجود در بازار را اندازه گیری نمود.
ساختار هزینه صنعت:
در این بخش هزینه های ثابت و متغییر صنعت مورد محاسبه قرار می گیرد. یکی از بهترین ابزارها برای این کار، زنجیره ارزش مایکل پورتر می باشد و این اطلاعات می توانند شرکت ها و کسب و کار ها را در انتخاب و توسعه استراتژی رقابتی مرتبط با بازار یاری دهند.
کانال های توزیع:
عوامل زیر را باید برای کانال های توزیع ارزیابی کرد:
- وجود کانال های توزیع مناسب
- شکل گیری و وجود کانال های توزیع جدید
- قدرت کانال توزیع
عوامل موفقیت:
برخی از عوامل کلیدی موفقیت برای رسیدن به اهداف بازاریابی بسیار مهم که بایستی به آنها توجه شود شامل:
- رسیدن به صرفه مقیاس اقتصادی
- دسترسی به منابع خاص
- تکنولوژی و فرآیند تولید
- دسترسی به کانال های توزیع
یکی دیگر از متدولوژی های مرسوم در ارزیابی کیفی بازار، بررسی کلان صنعت است که برای این کار میتوان از مدل پنج نیروی رقابتی مایکل پورتر نیز استفاده نمود. در کل این مدل برای مبین آن است که:
صنعت چقدر جذاب می باشد و سرمایه گذاری در آن به صرفه هست یا خیر؟
در پایان مطالعه مقاله آشنایی با معافیت های مالیاتی کسب و کارها به مخاطبین عزیز پیشنهاد می گردد.
جهت بهره مندی از هرگونه خدمات امکان سنجی می توانید با شماره ۰۹۱۲۷۹۷۶۱۰۶ تماس حاصل فرمایید. |
اشتراک گذاری:
https://comfar.co/?p=3994
مریم کریمی مریم کریمی هستم دارای تحصیلات کارشناس ارشد ریاضیات مالی و mba استراتژی از دانشگاه تهران، که در زمینه انجام انواع طرح های توجیهی (امکان سنجی) فعالیت می کنم. با من همراه باشید.
تفاوت جریان ورودی پول و ارزش بازار چیست و چگونه در پیشبینی بازار کاربرد دارند؟
یکی از باورهای اشتباهی که اغلب در میان سرمایهگذاران و معامله گران تازهکار وجود دارد؛ تصور یکسان بودن جریان ورودی پول (inflow) با ارزش بازار (market cap) است.
بهعنوانمثال اگر ارزش بازار ارزهای دیجیتال ۷۰۰ میلیارد دلار باشد، مردم گمان میکنند به این معنی است که ۷۰۰ میلیارد دلار در ارزهای دیجیتال سرمایهگذاری شده است. اما این برداشتی کاملاً نادرست است و در واقع اعداد واقعی با این ارقام فاصله بسیاری دارند.
اشتباه گرفتن این دو مفهوم با یکدیگر بهطورکلی روی برداشت شما از عوامل و خود بازار تأثیرگذار بوده و درک کلی نادرست میتواند به تصمیمات اشتباه منجر شود.
تعریف جریان ورودی و ارزش بازار
پول سرمایهگذاری شده در یک بازار برخلاف تصور با نام ارزش بازار معرفی نمیشود بلکه به جریان ورودی مشهور است. جریان ورودی پول واقعی وارد شده به بازار است. بهعنوانمثال اگر شما به بازار نوبیتکس بروید و با پول نقد موجود در حساب خود، بیت کوین بخرید؛ پول شما به بازار وارد شده و به عنوان جریان ورودی یا inflow در نظر گرفته میشود.
این در حالی است که در بازار ارزهای دیجیتال مارکت کپ یا ارزش بازار به مجموع تمامی سکههای در حال گردش در بازار ضرب در قیمت فعلی آنها گفته میشود.
مثال زیر شما را بیشتر با این دو مفهوم آشنا خواهد کرد:
درون یک جزیره ۵ خانه وجود دارد. شما ۳ خانه از این ۵ خانه را به مبلغ ۲۰۰ میلیون تومان برای هر خانه، خریداری میکنید.
دو صاحبخانه دیگر درون جزیره با توجه به اینکه ۳ خانه در جزیره با قیمت ۲۰۰ میلیون تومان به فروش رفته است، خانههای خود به همین اندازه قیمتگذاری میکنند؛ زیرا ۲۰۰ میلیون تومان قیمت کنونی بازار این قیمت است.
در مثال بالا ارزش بازار املاک جزیره ۱ میلیارد تومان (۲۰۰M x 5) است. اما ازآنجاییکه تنها سرمایه تزریقشده به بازار ۶۰۰ میلیون شماست و خانه همسایههایتان فروش نرفته است؛ مبلغ سرمایهگذاری شده روی این بازار ۱ میلیارد تومان نیست و ۶۰۰ میلیون است.
بنابراین ۶۰۰ میلیون تومان جریان ورودی به بازار املاک جزیره بوده است، و ارزش بازار یا مارکت کپ، ۱ میلیارد تومان است.
این مسئله در ارزهای دیجیتال هم دقیقاً به همین شکل است. در واقع همه سکههای در گردش با قیمت فعلی خریدارینشدهاند و ممکن است بسیاری از سکهها به دلیل پیش استخراج دارایی (Pre-mining) ، ایردراپ (Airdrop) و یا مواردی ازایندست، اصلاً خریدارینشده باشند. بنابراین ارزش بازار اغلب بسیار بیشتر از پول واقعی است که درون آن بازار سرمایهگذاری شده است.
تصور کنید اگر بعد از خرید خانهها مشخص شود که ۶۰۰ میلیون پول پرداختی برای خانهها تقلبی بوده است. این یعنی که تقاضای واقعی برای آن خانهها وجود نداشته و کل ماجرای ارزشگذاری یک کلاهبرداری بوده است. با مشخص شدن مصنوعی بودن جریان ورودی پول و ارزش بازار، قیمتها به طرز چشمگیری کاهش مییابد. ازآنجاییکه یک خریدار واقعی با پول واقعی بازار را ۲۰۰ میلیون تومان ارزشگذاری نکرده است، وضعیت املاک جزیره به پیشازاین قیمتگذاری بازمیگردد.
همانطور که گفتیم درک تفاوت بین ارزش بازار و جریان ورودی برای داشتن دیدگاه صحیح هنگام بحث درباره مقادیر مختلف پول و تأثیر آن بر بازارها بسیار مهم است.
البته دیدگاهی دیگر در مورد ارزش بازار و میزان جریان ورودی وجود دارد که به آن میپردازیم.
نسبت جریان بازار و ارزش بازار ارزهای دیجیتال به چه شکل است؟
محاسبات موسسه JP Morgan نشان میدهد که از سال ۲۰۰۹ تا به امروز تنها ۶ میلیارد دلار جریان ورودی منجر به وجود آمدن ارزش بازار ۳۳۰ میلیارد دلاری ارزهای دیجیتال شده است.
در واقع میزان پول کاغذی که طی چند سال گذشته به فضای ارزهای دیجیتال وارد شده است، تنها ۲% از ارزش کلی بیت کوینها است.
نهنگها در حال حاضر حدود ۴۰ میلیارد دلار وجه نقد در اختیاردارند. بهاحتمالزیاد این مبلغ در دسامبر سال گذشته نقد شده باشد. اگر فرض کنیم که آنها تنها ۴۰ درصد از دارایی دیجیتال خود را نقد کرده باشند؛ اکنون منتظر یک بازار گاویاند تا این ۴۰ میلیارد دلار را به ارزهای دیجیتال تزریق کنند.
پس دور از انتظار نیست که ارزش بازار به حدود ۲ تریلیون دلار برسد.
در زمانهایی که بیت کوین وارد فاز بازار گاوی شده است میزان رشد ارزش بازار آن به شکل زیر بوده است:
- ۹ برابر در ۵ روز در سال ۲۰۱۰ از ۲۵،۰۰۰ دلار به ۲۵۵،۰۰۰ دلار
- ۱۰ برابر در ۵ ماه در سال ۲۰۱۰ از ۲۵۵،۰۰۰ دلار به ۲.۵ میلیون دلار
-
اندازه بازار سرمایهگذاری تأثیرگذار؟
- ۱۰۰ برابر در ۲ ماه در سال ۲۰۱۱ از ۲.۵ میلیون دلار به ۲۲۷ میلیون دلار
- ۱۱۰ برابر در ۲ سال در سال ۲۰۱۳ از ۱۸ میلیون دلار به ۲.۱۳ میلیارد دلار
- ۱۹ برابر در ۵ ماه در سال ۲۰۱۳ از ۷۴۰ میلیون دلار – ۱۳ میلیارد دلار
- ۲۰ برابر در ۷ ماه در سال ۲۰۱۸ از ۱۵ میلیارد تا ۳۰۰ میلیارد دلار
بیت کوین به طور متوسط در هر بازار گاوی، ۴۴ درصد افزایش رشد بازار داشته است. بنابراین، منطقی است که انتظار ارزش بازار یا مارکت کپ ۲ تریلیونی را در بازار گاوی بعدی متصور شویم.
اگرچه تنها نهنگها در صعود قیمت و بازار صعودی بعدی دخیل نیستند، بلکه مؤسسات سرمایهگذاری که توانایی اضافه کردن ۱۰ تا ۲۰ میلیارد دلار دیگر به بیت کوین را دارا بوده نیز در این مسئله سهم خواهند داشت. همین منجر به افزایش ۲۰ برابری میشود و پسازآن، سیر زیادی از مؤسسات سرمایهگذاری و سرمایهگذاران شخصی و همینطور و نهنگهای بیت کوین میزان کل بازار را به ۴۴ برابر افزایش میدهند. هرچند ممکن است بسته به احساسات بازار این میزان به ۸۰ برابر نیز افزایش یابد.
در واقع موسسه سرمایهگذاری BlackRock، بزرگترین موسسه دارایی جهان با سرمایه ۶.۲ تریلیون دلار، اعلام کرده است که احتمالاً بهزودی بخش کوچکی از دارایی موسسه را در بیت کوین سرمایهگذاری خواهد کرد!
۶.۲ تریلیون دلار مبلغ بسیار زیادی است. این عدد چیزی بیش از دو برابر تولید ناخالص داخلی آلمان و حدود ۱۰ درصد از تولید ناخالص جهانی است. (از سالهای بین ۲۰۱۲-۲۰۲۲ )
بر این اساس اگر موسسه BlackRock یک درصد از کل دارایی خود را روی ارزهای دیجیتال سرمایهگذاری کند، این میزان ۶۲ میلیارد دلار خواهد بود. منطقی است که فرض کنیم سایر مؤسسات سرمایهگذاری هم ۳۸ میلیارد دلار وارد بازار بیت کوین میکنند؛ بنابراین مؤسسات سرمایهگذاری جمعاً ۱۰۰ میلیارد دلار در بیت کوین سرمایهگذاری میکنند.
ازآنجاییکه سهم سرمایهگذاری نهنگها را ۴۰ میلیارد دلار در نظر گرفتیم؛ ارزش بازار بیت کوین میتواند به $ 140B * 50 = 7T$ افزایش پیدا کند و درنتیجه ۱ بیت کوین به ارزش ۴۰۰،۰۰۰$ برسد و ارزش بازار پنجاه برابر شود.
اگرچه فرض ما کمی خوشبینانه بود اما اگر این فرض را به حالت محافظهکارانهتری تغییر دهیم که در آن موسسه BlackRock تنها ۰.۲ از دارایی خود یعنی ۱۲.۴ میلیارد دلار را در بیت کوین سرمایهگذاری کند. همینطور سایر مؤسسات سرمایهگذاری ۱۰ میلیارد دلار دیگر و نهنگها ۳۰ میلیارد دلار سرمایهگذاری کنند، در پایان به ارزش بازار ۲.۵۹۶ تریلیون دلاری خواهیم رسید و قیمت بیت کوین به ۱۵۰ هزار دلار خواهد رسید.
این فرض مطابق با آخرین بازار گاوی است که در آن ارزش بازار تنها ۱۸ برابر شد.
سخن پایانی
همانطور که دیدیم؛ ارزش بازار و جریان ورودی مفاهیم متفاوتی هستند که میتوانند در پیشبینیهای بلندمدت ارزش داراییها نقش بسیار زیادی داشته باشند. شما با درک تفاوتهای این دو مفهوم، حتی اگر موفق به پیشبینیهای دقیق بلندمدت نشوید؛ با درک بهتر از ارزش بازار، تصمیمات عاقلانهتر و درستتری خواهید گرفت.
سرمایه گذاری ارزش محور چیست؟
ستون اصلی مدل سرمایه گذاری ارزش محور مبنی بر خریداری سهامی است که قیمت بازارشان زیر قیمت ذاتی است که با تحلیلهای گسترده و مفصل فاندامنتالی تعیین می شود.
به گزارش سرمایه نگر ، بسیار بعید است که کسی وارد دنیای سرمایهگذاری و مالی بشود اما پس از مدت کوتاهی نام وارن بافت به گوشش نخورده باشد. بافت که با ثروتی هنگفت معادل ۵۳.۵ میلیارد دلار (معادل ۱۶۵۸۵۰ میلیارد تومان) در حال حاضر چهارمین مرد ثروتمند جهان محسوب میشود، از چنان شهرت و بلندآوازگی برخوردار است که مجله فوربس وی را به عنوان پانزدهمین چهره تاثیرگذار و قدرتمند جهان معرفی کرده است.
بسیاری از تحلیلگران بافت را به عنوان موفقترین سرمایهگذار سده بیستم میشناسند و لذا به او القابی همچون «پیش گوی اوماها» یا «جادوگر اوماها» دادهاند. وارن بافت که در خانوادهای نسبتاً مرفه زاده شده بود، از همان دوران کودکی و نوجوانی استعداد خود را در مسائل مالی نشان داد. برای مثال او هنگام تحصیل دست به فروش آدامس، کوکا کولا و نشریات مختلف می زد و جالب آن که در سال ۱۹۴۴ و در حالی که تنها ۱۴ سال سن داشته، در اظهارنامه مالیاتی خود قید کرد که به دلیل استفاده او از دوچرخه شخصیاش هنگام روزنامه فروشی بایستی ۳۵ دلار از درآمد سالانهاش معاف از مالیات تلقی شود. علاقه بافت به بازارهای سهام نیز بسیار زود آغاز شد. وی در حالی که تنها ۱۰ سال سن داشت، در سفری که همراه پدرش به نیویورک داشت از تالار بورس سهام نیویورک بازدید کرد و در ۱۱ سالگی نخستین سرمایهگذاریاش را در این بازار انجام داد و ۳ سهم از یک شرکت پالایشگاهی را برای خودش و ۳ سهم را نیز برای خواهرش خریداری نمود. نقطه تعیین کننده زندگی سرمایه گذاری بافت اما هنگامی فرارسید که او برای آغاز دوره تحصیلی کارشناسی ارشد خود وارد مدرسه کسب و کار دانشگاه کلمبیا شد، جایی که او به دلیل حضور بنیامین گراهام و دیوید داد – دو تن از برجستهترین تحلیلگران مالی و بنیانگذاران مکتب سرمایهگذاری ارزش محور – انتخابش کرده بود. «مبانی اصلی سرمایهگذاری اینها هستند: نگاه کردن به سهام به عنوان کسب و کارها، استفاده از نوسانات بازار به نفع خود و جستجوی یک حاشیه امنیت .
این همه آن چیزی است که بنیامین گراهام به ما آموخت. ۱۰۰ سال بعد از این هم این ایده ها ستونهای اصلی سرمایهگذاری را تشکیل خواهندداد.» بافت به تدریج با استفاده از سرمایه ای که اندوخته بود وارد جهان سرمایه گذاری شد و با استفاده از روش سرمایهگذاری ارزش محور ثروتش را رشد داد. او از ۱۹۶۲ آغاز به خرید سهام شرکت برکشایر هچوی کرد، شرکتی که نهایتاً آن را مالک شد و در سن ۴۰ سالگی به مدیریت آن رسید و تا امروز مدیریت این شرکت معظم سرمایه گذاری را بر عهده دارد. هر چند بافت در خلال اندازه بازار سرمایهگذاری تأثیرگذار؟ بحران مالی سالهای ۲۰۰۷ و ۲۰۰۸ دچار ضرر و زیان هنگفتی شد، اما شیوه سرمایه گذاری منطقی و بخردانه اش باعث شد او دوباره اوج بگیرد و حتی در سال ۲۰۰۸ و در اوج بحران به عنوان ثروتمندترین فرد جهان شناخته شده و بیل گیتش – رییس شرکت مایکروسافت – را پس از ۱۳ سال به زیر بکشد.
فلسفه سرمایه گذاری ارزش محور
ستون اصلی این مدل سرمایه گذاری مبنی بر خریداری سهامی است که قیمت بازارشان زیر قیمت ذاتی است که با تحلیلهای گسترده و مفصل فاندامنتالی تعیین می شود. به عنوان مثال وقتی سهمی دارای نسبت P/E پایین باشد می توان نتیجه گرفت که ارزش بازاری آن برای سرمایهگذاری مناسب است. نمونه ای دیگر وقتی است که ارزش دفتری هر سهم بالاتر از ارزش بازاری آن باشد و یا نسبت سود حاصله هر سهم نسبت به قیمت آن بالاتر از میانگین بازار باشد.
به تفاوت موجود میان قیمت بازاری سهم با قیمت ذاتی آن حاشیه امنیت گفته می شود و طبق گفته بافت این حاشیه امنیت هر چقدر بزرگتر باشد نشانگر مناسبتر بودن سرمایهگذاری صورت گرفته روی سهم موردنظر است. طبق تحقیقاتی که از سوی چندین موسسه آکادمیک درباره مقایسه شیوه های مختلف سرمایه گذاری و معامله گری به روش فاندامنتال صورت گرفته، مدل سرمایه گذاری ارزش محور برتری خاص خود را نسبت به دیگر شیوه های سرمایهگذاری به اثبات رسانده است.
بیشتر ایدههای این مکتب سرمایهگذاری در دو کتاب «سرمایه گذار هوشمند» و «تحلیل سهام» توسط بنیامین گراهام تبیین شده اند. درباره کتاب «سرمایه گذار هوشمند» وارن بافت میگوید که «بهترین کتابی که تا کنون درباره سرمایهگذاری نوشته شده است.» بافت که یک دموکرات دوآتشه است، مجدانه در فعالیت های خیریه مشارکت دارد و وصیت کرده که پس از مرگش ۹۹% ثروتش را به بنیادهای خیریه – خصوصاً بنیاد گیتس – اهدا نمایند. وی از سال ۲۰۱۲ با سرطان پروستات درگیر است اما موفق شده تا حد زیادی بر این بیماری مهلک غلبه نماید.
احساسات مردم چقدر در بازار کریپتو تاثیرگذار است؟ آشنایی کامل با تحلیل احساسات
در تمام بازارهای مالی از جمله بازار رمز ارزها، تریدرها و سرمایه گذاران با روشها و استراتژیهای مختلفی سعی میکنند تا سود بیشتری دریافت کنند و درآمد خود را افزایش دهند. تمام این روشها در دو دسته بندی کلی قرار میگیرد: تحلیل تکنیکال و تحلیل فاندامنتال؛ اما یک عامل بسیار مهم دیگر نیز در تمام این بازارها تاثیرگذار است و آن، احساسات معاملهگران است. از این رو، در این مقاله قصد داریم به تحلیل احساسات یا تحلیل سنتیمنتال (Sentimental) بپردازیم. با ما همراه باشید.
مفهوم تحلیل احساسات در بازار ارزهای دیجیتال
احساسات در بازار کریپتو، احساس و حالتهای مختلف سرمایهگذاران را در مورد یک دارایی در نظر میگیرد. این احساسات همیشه یک دارایی یا اصول اولیه پروژه را نشان نمیدهند، اما میتوانند قیمت لحظهای ارزهای دیجیتال را به طور قابل توجهی تحت تاثیر قرار دهند. تحلیل سنتیمنتال یا تحلیل احساسات در بازار رمزارزها، نوعی تحقیق است که با استفاده از آن سعی میکنند حرکات قیمت را پیش بینی کنند.
درست مثل سایر داراییها، قیمت رمز ارزها با عرضه و تقاضای بازار ارتباط مستقیم دارد. این نیروهای بازار میتوانند به دلایل مختلفی از جمله افکار عمومی، مطبوعات و رسانههای اجتماعی تغییر کنند.
بسیاری از معاملهگران برای پیش بینی پتانسیل کوتاه مدت و میان مدت دارایی کریپتویی، اندازه بازار سرمایهگذاری تأثیرگذار؟ احساسات بازار را تجزیه و تحلیل میکنند. همراه با تحلیل تکنیکال و فاندامنتال، بررسی احساسات بازار کریپتوها میتواند ابزار ارزشمندی برای یک معاملهگر باشد.
احساسات بازار نگرش جمعی تجار و سرمایهگذاران نسبت به یک دارایی مالی یا بازار است. این مفهوم در همه بازارهای مالی از جمله بازار رمزارزها وجود دارد. احساسات بازار قدرت تاثیرگذاری بر چرخههای بازار دارد.
البته همیشه احساسات مطلوب در بازار منجر به شرایط مثبت قیمت نمیشود؛ گاهی اوقات، ممکن است احساسات به شدت مثبت، قبل از اصلاح بازار یا حتی در یک بازار نزولی ظاهر شود. تحلیلگران علاوه بر تحلیل میزان تقاضای بازار، میتوانند با تحلیل سنتیمنتال میزان بالقوه سودآوری را پیش بینی کنند. احساسات بازار اصول و نحوه کارکرد یک پروژه را در نظر نمیگیرند؛ اما ممکن است گاهی اوقات با هم مرتبط شوند.
بیایید دوج کوین را به عنوان مثال در نظر بگیریم. افزایش تقاضای این ارز دیجیتال، ناشی از هیاهوی رسانههای اجتماعی است (که منجر به احساسات مثبت در بازار شد). بسیاری از معاملهگران و سرمایهگذاران این رمزارز را بدون در نظر گرفتن اهداف پروژه و فقط به دلیل احساس مثبت حال حاضر بازار خریداری کردند. حتی گاهی اوقات یک توییت از چهرهای مشهور مانند ایلان ماسک برای ایجاد احساس مثبت یا منفی در بازار کافی است.
چرا تحلیل سنتیمنتال در بازار کریپتوها مهم است؟
تجزیه و تحلیل احساسات بازار بخشی اساسی در بسیاری از استراتژیهای ترید است. مانند تجزیه و تحلیل تکنیکال و بنیادی، تحلیل احساسات بازار کریپتو معمولا ایده خوبی است که با استفاده از آن میتوانید تصمیمات بهتری را در جهت سرمایهگذاری درست اتخاذ کنید.
به عنوان مثال، تحلیل احساسات در بازار میتواند به شما کمک کند تا بررسی کنید آیا فومو بر بازار حاکم است یا صرفا نتیجه ذهنیت افراد است. به طور کلی، ترکیب تحلیل فنی و بنیادی با تحلیل سنتیمنتال بازار، مزایای زیر را به همراه دارد:
- دید بهتری از روند کوتاه و میان مدت قیمت میگیرید
- کنترل بهتری بر احساسات خود خواهید داشت
- فرصتهای بالقوه سودآور را کشف میکنید
چگونه میتوان احساسات بازار را تحلیل کرد؟
برای درک احساسات بازار، باید نظرات و ایدههای فعالان بازار را جمع آوری کنید. اگرچه تحلیل سنتیمنتال میتواند مفید باشد، اما شما نباید تنها به آن اعتماد کنید؛ بهتر است قبل از نتیجهگیری عملی، از اطلاعات جمع آوری شده همراه با دانش و تجربه خود نیز استفاده کنید.
برای شروع، ممکن است در جستجوی صفحات و کانالهای مربوط به رسانههای اجتماعی باشید تا درک کنید که جامعه و سرمایهگذاران در مورد یک پروژه خاص چه احساسی دارند. همچنین میتوانید به انجمنهای رسمی یا گروههای تلگرامی بپیوندید تا مستقیما با تیم پروژه و اعضای جامعه آن در ارتباط باشید. اما مراقب باشید! کلاهبرداران زیادی در این گروهها وجود دارند. به افراد تصادفی اعتماد نکنید و اطمینان حاصل کنید که قبل از ریسک کردن، تحقیقات خود را انجام دهید.
کانالهای شبکههای اجتماعی فقط اولین قدم هستند. شما میتوانید از روشهای بسیاری استفاده کنید تا نمای کلی از احساسات بازار را به دست آورید. علاوه بر نظارت بر کانالهای اجتماعی (به ویژه توییتر، با توجه به محبوبیت آن در میان طرفداران ارزهای دیجیتال)، میتوانید موارد زیر را نیز در نظر بگیرید:
- پیگیری احساسات در شبکههای اجتماعی با ابزارهای نرمافزاری جمع آوری دادهها
- از طریق پورتالهای رسانهای و وبلاگها، آخرین اخبار صنعت رمز ارزها را دنبال کنید
- معاملات بزرگ انجام شده توسط نهنگها را ردیابی کنید. این حرکات به طور منظم توسط برخی از سرمایهگذاران کریپتو پیگیری میشود و گاهی ممکن است بر احساسات بازار تاثیر بگذارد. رباتهای هشدار تراکنشهای نهنگها را میتوانید در تلگرام و توییتر پیدا کنید. یکی از بهترین منابع، سایت Whale Alert است.
- شاخصهای احساس بازار و سیگنالهای قیمت گذاری را در سایت کوینمارکتکپ بررسی کنید. این شاخصها طیف وسیعی از منابع مختلف را تحلیل کرده و خلاصهای از احساسات فعلی بازار را ارائه میدهند.
- میزان علاقه به صنعت ارزهای دیجیتال را با Google Trends اندازه گیری کنید. به عنوان مثال، حجم زیادی از جستجو برای “نحوه فروش رمزارزها”، میتواند نشان از احساسات منفی در بازار باشد.
بر اساس احساسات خود معامله نکنید. این یکی از اولین قواعدی است که یک تریدر میآموزد؛ زیرا تمام احساساتی که با آن روبرو میشوید مانند پشیمانی، طمع، رضایت و یا ناامیدی میتواند منجر به یک فاجعه شود. اما احساسات دیگران چه؟
شما ممکن است تریدری باشید که احساسات خود را کنترل میکند؛ اما بقیه بازار اینگونه رفتار نمیکند و تصمیمهای آنها هرچند غیرمنطقی، قیمتها را در بازار نوسان میدهد. به عنوان نمونهای از تحلیل احساسات، جابهجایی دورهای بیت کوین توسط یکی از مدیران صرافی Mt Gox را در نظر بگیرید. هر بار که او مقداری کوین را به یک آدرس دیگر ارسال میکرد، قیمت بیت کوین کاهش مییافت.
از لحاظ فنی، این اتفاق به این دلیل میافتد که مردم انتظار دارند که وقتی او ۸۰۰۰ بیتکوین را وارد بازار آزاد میکند، قیمت BTC سقوط کند. با وجود این که مدیر این اکسچنج اطمینان داده بود که کوینهایش را به این شکل به فروش نمیرساند، اما قیمت بزرگترین ارز دیجیتال در لحظه جابهجایی توسط او، کاهش مییافت.
تنها تفسیر این است که تریدرها انتظار دارند که بقیه معاملهگران با شنیدن این خبر اقدام به فروش بیت کوینهایشان خواهند کرد. حتی اگر به حرف این فرد اطمینان داشتید نیز تحلیل احساسات به شما میگوید که اقدام به فروش Bitcoinهای خود کنید.
ارتباط مستقیم بین تحلیل تکنیکال، فاندامنتال و سنتیمنتال
تجزیه و تحلیل فنی، بنیادی و احساسات موضوعاتی هستند که با یکدیگر ارتباط نزدیکی دارند. حتی اگر شما به طور آشکارا فاکتور تحلیل احساسات را در مبادلات خود در نظر نگیرید، این امر بر تصمیمات شما تاثیر میگذارد.
به عنوان مثال، تعدادی از تریدرهای معروف ارزهای دیجیتال، به کوین ترون (TRX) علاقه دارند که به نظر میرسد که این یک رمز ارز بیارزش و بدون آینده است؛ اما این باعث نمیشود که هر زمان قیمت ترون کاهش پیدا کرد و به سطح حمایت خود رسید، تریدرها اقدام به خرید این کوین نکنند. زیرا آنها تقریبا مطمئن هستند که دوباره قیمت این کوین افزایش مییابد، اما نمیتوانند با استفاده از تجزیه تحلیل فنی یا بنیادی دلایل منطقی برای این اتفاق پیدا کنند.
تحلیل احساسات اساسا پیشگویی خود را انجام میدهد: اگر تریدرها به اندازه کافی به X باور داشته باشند، X تحقق مییابد.
به عنوان مثال، آیا قیمت ارزهای دیجیتال پس از اضافه شدن به صرافی بایننس (Binance) به دلیل افزایش نقدینگی و امکان قابل دسترس بودن توسط سرمایهگذاران، به میزان ۱۰۰ درصد افزایش مییابد؟ و یا این افزایش قیمت ناشی از انتظار همه برای افزایش قیمت است و این امر منجر به تحریک تریدرها برای خرید این کوین میشود؟ در بیشتر مواقع پاسخ مثبت است؛ زیرا تریدرها اعتقاد دارند زمانی که یک رمز ارز در بایننس لیست میشود، قیمت آن حتما افزایش خواهد یافت.
اندیکاتورهای تحلیل احساسات در بازار کریپتو
سرمایهگذاران میتوانند برای درک بهتر صعودی یا نزولی بودن بازار یا دارایی، به اندیکاتورهای احساسات در بازار نگاه کنند. اندیکاتورها این احساسات را به صورت گرافیکی یا با نوعی مقیاس نشان میدهند. این ابزارها میتوانند بخشی از فرآیند تحلیل احساسات توسط شما باشند، اما نباید فقط به آنها اعتماد کرد. بهترین کار این است که از چندین شاخص استفاده کنید تا دید متعادلتری از بازار داشته باشید.
بیشتر شاخصهای احساسات در بازار کریپتو روی بیت کوین متمرکز شدهاند، اما میتوانید شاخصهای احساسات بازار اتریوم را نیز پیدا کنید. شاخص ترس و طمع (Fear & Greed Index) بیتکوین شاید شناخته شدهترین شاخص احساسات در بازار کریپتوها است. این شاخص با تجزیه و تحلیل پنج منبع اطلاعاتی مختلف شامل نوسانات، حجم معاملات، رسانههای اجتماعی، میزان سلطه و روندها، ترس یا طمع بازار BTC را در مقیاس صفر تا ۱۰۰ نشان میدهد.
برای انجام تحلیل سنتیمنتال، شاخص صعود و نزول (Bull & Bear Index) شاخص متفاوت دیگری است که با تمرکز روی شبکههای اجتماعی، با یک نرمافزار مبتنی بر هوش مصنوعی و با استفاده از مکالمات در توییتر، ردیت و بیت کوین تاک، ۹۳ مورد از احساسات و موضوعات را تجزیه و تحلیل میکند. سازندگان این شاخص عملکرد شاخص خود را با دادههای با ارزش موجود بک تست میکنند. عدد صفر در این اندیکاتور نمایانگر بازار به شدت نزولی و عدد یک نمایانگر روند کاملا صعودی است.
از ابزارها در کنار هم استفاده کنید
تجزیه و تحلیل کانالهای رسانههای اجتماعی، معیارهای درون زنجیره و سایر اندیکاتورهای رمزارزها میتواند دیدگاه خوبی در مورد یک ارز یا احساسات پیرامون یک پروژه ارائه دهد. با درک بهتر نگرشهای فعلی بازار، به احتمال زیاد تصمیمات معاملاتی یا سرمایهگذاری بهتری خواهید داشت.
برای کمک به حداکثر رساندن تاثیر تجزیه و تحلیل احساسات، معمولا بهتر است آن را با موارد زیر ترکیب کنید:
- تحلیل تکنیکال: به شما کمک میکند هنگام انجام معاملات کوتاه مدت، پیش بینیهای بهتری از قیمت داشته باشید.
- تحلیل فاندامنتال: برای تعیین پتانسیل بلندمدت یک پروژه.
تریدرهای حرفهای در اندازه بازار سرمایهگذاری تأثیرگذار؟ زمان ورود و خروج خود به بازار، تجزیه و تحلیل احساسات را در نظر میگیرند. بسیاری از تریدرها پرش زیاد بیت کوین و آلتکوینها را پس از اجماع پیشبینی کرده بودند. چون این مهم نیست که این اتفاقی که در سه سال پیش افتاد تصادفی بوده یا خیر. مهم این است که اگر تعداد کافی از سرمایهگذاران انتظار داشته باشند که این اتفاق در سال جاری نیز بیفتد، پس رخ خواهد داد.
با این که تمام ابزارهای خودکار، رباتها و شاخصهایی که در طول سالها توسعه یافتهاند، بازارها بسیار غیرمنطقی و غرق در احساسات انسانی هستند.
جمع بندی
احساسات در تمام بازارهای مالی تاثیرگذار است و ما میتوانیم در کنار تحلیل تکنیکال و فاندامنتال، از تحلیل احساسات نیز برای پیش بینی دقیقتر قیمت و روند رمز ارزها استفاده کنیم. از آنجا که بازار کریپتو هنوز کاملا بالغ نیست، تصورات و احساسات عمومی میتواند باعث نوسانات شدید قیمتها شود.
نقش بانک مرکزی در بازگشت رونق به بورس
به گزارش صدای بورس,شاخص کل بورس اوراق بهادار در پایان بازار امروز افت ۰.۵ درصدی را پشت سر گذاشت و در ارتفاع ۱.۳۱۱ میلیون واحدی قرار گرفت اما شاخص کل هموزن عملکرد نامناسبتری نسبت به شاخص کل داشت و افت ۰.۸ درصدی را تجربه کرد. به طور کلی بازار سرمایه امروز شاهد قرارگیری اغلب صنایع و نمادها در مدار منفی بود.
سینا حمیدی، کارشناس بازار سرمایه به بررسی و واکاوی مهمترین عوامل تاثیرگذار بر کلیت بازار سرمایه پرداخته است. به عقیده وی مادامی که وزارت اقتصاد و بانک مرکزی سیاستهای خود را به شیوه فعلی ادامه دهند، وضعیت بورس تغییر محسوسی را تجربه نخواهد کرد. در نهایت هم به گفته وی پرتفوی ایدهآل در شرایط فعلی سرمایهگذاری بیش از ۵۰ درصدی در صندوقهای درآمد ثابت با قابلیت نقدشوندگی است.
اقدامات مناسب سیاستگذار برای حمایت از بورس
به گزارش فردای اقتصاد,این روزها جلسات متعددی میان سازمان بورس و سیاستگذار برای در نظر گرفتن نقش بورس در بودجه در حال برگزاری است. سینا حمیدی، کارشناس بازار سرمایه در پاسخ به این سوال که سیاستگذار اقتصادی باید چه رویکرد حمایتی در قبال بازار سرمایه در پیش بگیرد؟ عنوان کرد: اولویت دولت در این روزها بهبود وضعیت معیشت مردم و اندازه بازار سرمایهگذاری تأثیرگذار؟ عبور از بحران اقتصادی فعلی است، به نظر میرسد با توجه به مشکلات اقتصادی موجود دولت توجه چندانی به بورس ندارد و به عبارت دیگر بورس اولویت سیاستگذار نیست.
این کارشناس افزود: وزارت اقتصاد، صمت و بانک مرکزی به عنوان سیاستگذار اقتصادی در کشور باید منافع اقتصادی بازار سرمایه را در نظر گرفته و به نقش این بازار در تامین مالی بهینه شرکتها و کمک به رونق بخش واقعی اقتصاد توجه کنند. سیاستگذار اقتصادی باید تاثیر تصمیمات خود بر بورس را در نظر گرفته و از اتخاذ تصمیماتی که تاثیر منفی بر بازار سهام دارند، جلوگیری کنند.
تاثیر قطعی اینترنت بر عملکرد شرکتهای بورسی
اخیرا گزارشی از سوی مرکز پژوهشهای مجلس در رابطه با روند تولید و فروش شرکتهای بورسی در آخرین ماه تابستان منتشر شده است که خبر از بهبود روند تولید و فروش شرکتها در ماه گذشته میدهد. با این حال پیشبینی میشود که به دلیل قطعیهای گسترده اینترنت این روند در پاییز تحت تاثیر قرار گیرد. حمیدی در پاسخ به این سوال که اثر قطعی اینترنت بر عملکرد شرکتها تا چه اندازه جدی است؟ اظهار کرد: ما باید این اصل را بپذیریم که با توجه به کامودیتیمحور و صادراتی بودن کلیت بورس تهران، شرکتهای بازار سرمایه به ارتباطات بینالمللی نیاز دارند چراکه در زیرساختهای این شرکتها متناسب با بستر اینترنت شکل گرفته است و این قطعیهای مستمر فشار زیادی را به بخش فروش و تولید صنایع وارد خواهد کرد.
او تاکید کرد: در چندماه آینده باید منتظر مشکلات متعددی در روند صادرات و تامین مواد اولیه شرکتهای مختلف باشیم و به نظر میرسد یک ریسک سیستماتیک جدید به بازار سرمایه اضافه شده است.
تاثیر رکود بازارهای جهانی بر بورس تهران
شعله کشیدن آتش تورم در غرب و شروع سویه جدید کرونا در چین سبب شده است که بازارهای جهانی وضعیت خاصی را تجربه کنند و کمتر کارشناسی این روزها چشمانداز مثبتی را برای بازار سرمایه ترسیم میکنند. حال در این بین برخی از کارشناسان داخلی اعتقاد دارند با توجه به اینکه در زمانی که بازارهای جهانی روند صعودی را پیش گرفته بودند، رشد خاصی را تجربه نکرد. به همین دلیل نمیتوان انتظار داشت که در صورت وقوع رکود سخت بازار سرمایه شاهد ریزشی جدی اندازه بازار سرمایهگذاری تأثیرگذار؟ باشد. سینا حمیدی در پاسخ به این سوال که با توجه به شرایط موجود چه خطراتی صنایع کامودیتی محور و بورس را تهدید می کند؟ اظهار کرد: امروز ۲ رویداد مهم بر بازارهای جهانی تاثیر ویژه ای دارد که روند این بازار را غیرقابل تحلیل کرده است، از یک سو بحران مجدد کرونا در چین و از سوی دیگر جنگ روسیه و اوکراین. به نظر می رسد با توجه به تلاطم های شدید در اقتصاد جهان، روند کاهنده رشد اقتصادی در کشورهای پیشرفته و همچنین سیاستهای انقباضی کشورهای غربی در کنترل تورم تاثیرپذیری بورس تهران از بازارهای جهانی کاهش یافته است و بخلاف تجربه های گذشته تغییر قیمت کامودیتیها به اندازه مشکلات و ابهامات داخلی نمی تواند تاثیرگذار باشد.
دیدگاه شما