جهت اموزش میتوانید از سایت های زیر استفاده کنید
الگوی برتر و مهم پرایس اکشن
معادل فارسی این الگو، کندل خسته نام دارد. این الگو بیان گر اتفاقات در حال رخ دادن است. زمانی که بازار دست گروهی خاص (خریداران – فروشندگان) است، پس از مدتی آن گروه توان خود را از دست داده و خسته می شوند، در این هنگام، گروه مقابل وارد عمل شده و میدان را در دست می گیرند.
نوع صعودی این الگو Bullish Exhaustion Bar نام دارد که با یک گپ نزولی باز شده، اما با قدرت بالا آمده و در نزدیکی High (قله ی) خود بسته می شود.
نوع نزولی در این الگو Bearish Exhaustion Bar نام دارد که با گپ صعودی باز شده و پر قدرت به سمت پایین نزول می کند و نزدیکی Low (کف) خود بسته می شود.
نکته: حجم معاملات در این الگو افزایش می یابد.
نکته: گپ ایجاد شده در هر دو حالت پر نمی شود و به همان صورت باقی می ماند.
طبق آنچه بیان شد بهتر است که ورود به معامله یا خرید، بالای الگوی Bullish Exhaustion Bar صورت گیرد و خروج از معامله یا فروش، پایین Bearish Exhaustion Bar صورت گیرد.
الگوی کندل معکوس (Reversal Bar)
این الگو را در فارسی می توانیم کندل معکوس بنامیم. یکی از مهمترین الگو های پرایس اکشن، الگوی کندل معکوس یا (Reversal Bar) می باشد که دارای دو نوع نزولی (Bearish) و صعودی (Bullish) است. از این الگو در تحلیل تکنیکال انواع بازارهای مالی مانند فارکس، بورس، ارز دیجیتال می توان استفاده نمود.
کندل معکوس صعودی
برای تشخیص کندل معکوس صعودی باید حرکات کندل های قبل را بررسی نمود. در صورتی که کندل جدید زیر Low کندل قبل باز شود و بالاتر از Low همان کندل بسته شود، این کندل را می توان کندل معکوس صعودی در نظر گرفت. در الگوی کندل معکوس صعودی، بازار زیر Low کندل قبل حمایت خوبی می شود، این حمایت پر قدرت باعث بالا رفتن قیمت شده و در نهایت بالای Low کندل قبلی بسته می شود. این اولین نشانه از احتمال حرکت بازگشتی صعودی است.
کندل معکوس نزولی
نوع نزولی این الگو نیز مانند نوع صعودی وابسته به حرکات قبلی کندل ها است، اما دقیقا برعکس نوع صعودی عمل می کند، یعنی کندل جدید بالاتر از High کندل قبل رفته و سپس پایین تر از High همان کندل قبل بسته می شود. در الگوی نزولی، بازار بالای High کندل قبل به مقاومت قدرتمندی بر می خورد و همین امر باعث عقب نشینی خریداران و قدرت گرفتن فروشندگان می شود، به گونه ای که قیمت پایین تر از High کندل قبلی بسته می شود.
استراتژی معامله با کندل معکوس به چه صورت است؟
نحوه معامله با این الگو به این شکل است که در یک روند صعودی در بالای Bullish Exhaustion Bar می توان اقدام به خرید نمود و در روند نزولی در پایین الگوی Bearish Exhaustion Bar می توان اقدام به فروش نمود.
الگوی کندل معکوس کلیدی Key Reversal Bar
در فارسی می توانیم این الگو را کندل معکوس کلیدی بنامیم. این الگو در ظاهر نشانه هایی از روند بازگشتی دارد، اکثر الگوهای Key Reversal Bar بیشتر در تایم فریم های روزانه و بالاتر قابل مشاهده هستند یا بهتر است بگوییم این الگوها در تایم فریم های بالاتری اعتبار بیشتری دارند. الگوی کندل معکوس کلیدی نیز دارای دو نوع نزولی (Bearish) و صعودی (Bullish) است.
کندل معکوس کلیدی صعودی
نوع صعودی این الگو با یک گپ قیمتی شکل می گیرد، یعنی کندل دوم که صعودی است از زیر Low کندل قبل باز شده و بالاتر از High کندل قبل بسته می شود (Bullish Key Reversal Bar). وقتی که گپی به سمت پایین باز می شود یعنی فروشندگان قدرت را در دست گرفته اند و زمانی که بازار این حرکت نزولی آغاز شده را تایید نکند، قیمت را به سمت بالا می کشاند و امکان اینکه تمایلات بازار به حالت صعودی تغییر کند وجود دارد.
کندل معکوس کلیدی نزولی
در نوع نزولی الگوی کندل معکوس کلیدی، کندل دوم که نزولی است از بالای High کندل قبل باز شده و پایین Low کندل قبل بسته می شود (Bearish Key Reversal Bar). وقتی که گپی به سمت بالا باز می شود یعنی خریداران قدرت را در دست گرفته اند و در نهایت با یک مقاومت مستحکم رو به رو شده و روند قیمت نزولی می شود.
استراتژی معامله با کندل معکوس کلیدی به چه صورت است؟
پس در حالت کلی این الگو نشان دهنده قدرت تمایلات بازار است. برای معامله با این الگو می توان در بالای الگوی Bullish Key Reversal Bar اقدام به خرید نمود و در صورت عدم اطمینان می توان صبر کرد تا در بالای قیمت بسته شدن کندل دوم اقدام به خرید کرد. در پایین الگوی Bearish Key Reversal Bar می توان اقدام به فروش نمود و در صورت عدم اطمینان می توان صبر کرد تا در پایین قیمت بسته شدن کندل دوم اقدام به فروش کرد.
الگوی کندل پینوکیو (Pin Bar)
نام اصلی این الگو Pinocchio Bar (کندل پینوکیو) می باشد. به علت شکل ظاهری که شبیه دماغ پینوکیو است مانند خود پینوکیو هم دروغگو است. این الگو سایه ی (Shadow) بلندی دارد که در نوع صعودی سایه در پایین کندل و در نوع نزولی سایه در بالای کندل قرار دارد. این الگو به وسیله ی سایه ی بلندش موقتا سطح حمایت یا مقاومت را شکسته و باعث فریب معامله گران می شود تا در جهت اشتباهی وارد بازار شوند و در صورتی که معامله گران متوجه تله نباشند قربانی معامله گرانی خواهند شد که در جهت صحیح اقدام به معامله کرده اند. نحوه معامله با این الگو به این شکل است که بالای الگوی Bullish Pin Bar که به وسیله ی حمایت قوی رد شده است اقدام به خرید کنیم و زیر الگوی Bearish Pin Bar که به وسیله ی مقاومت قوی رد شده است اقدام به فروش کنیم.
الگوی دوکندل بازگشتی (Two-Bar Reversal)
این الگو به وسیله ی دو کندل قوی که در جهت مخالف هم بسته شده اند شکل می گیرد. نوع صعودی این الگو از ترکیب یک کندل نزولی (کندل اول) و یک کندل صعودی (کندل دوم) شکل می گیرد (Bullish Two-Bar Reversal). در نوع نزولی ابتدا کندل صعودی می آید و پس از آن کندل نزولی ظاهر می شود (Bearish Two-Bar Reversal) این الگو یکی از الگوهای بازگشتی است. زمانی که روی سطح حمایت فشار خرید باشد احتمال ایجاد الگوهای بازگشتی و الگوهایی مثل Bullish Two-Bar Reversal وجود دارد. زمانی که فشار خرید روی سطح مقاومت باشد احتمال پدید آمدن الگوهایی همچون Bearish Tow-Bar Reversal وجود دارد. زمان خرید توسط این الگو، بالای High الگوی Bullish Two-Bar Reversal می باشد و زمان فروش، پایین Low الگوی Bearish Two-Bar Reversal است.
الگوی سه کندل برگشتی (Three Bar Reversal)
شکل ظاهری نوع صعودی این الگو دارای چند نشانه است:
یک الگوهای چارت بازگشتی یا Reversal کندل Lower High و Lower Low است، سایه ی بالایی این کندل از High کندل قبلی پایین تر است و سایه پایین این کندل از Low کندل قبلی پایین تر است.
یک کندل صعودی که Low آن بالاتر از Low کندل دوم است. کندل سوم بالاتر از High کندل دوم بسته می شود.
شکل ظاهری نوع نزولی این الگو به شرح زیر است:
یک کندل که درای Higher High و Higher Low می باشد. سایه ی بالایی این کندل از High کندل قبلی بالاتر است و سایه ی پایینی این کندل از Low کندل قبلی بالاتر است.
یک کندل نزولی که High آن پایین تر از High کندل قبلی باشد و زیر Low کندل قبلی بسته می شود.
در مقایسه با سایر الگوهای برگشتی، این الگو محافظه کارتر است و با سه کندل سعی دارد که معامله گران را مجاب کند. همچنین این الگو نشان دهنده ی نقطه ی چرخش بازار است و توسط کندل سوم برای تایید تغییر جهت بازار استفاده می شود.
استراتژی معامله با الگوی Three Bar Reversal
بالای آخرین کندل الگوی Bullish Free-Bar Reversal موقعیت خرید است و پایین آخرین کندل الگوی Bearish Free-Bar Reversal موقعیت فروش است.
الگوی Free-Bar Pullback
پیدا کردن این الگو در چارت معاملاتی بسیار آسان است، مانند سایر الگوهایی که تا کنون ذکر شد دارای دو نوع صعودی و نزولی است.
نوع صعودی در این الگو از یک کندل صعودی و سه کندل پی در پی نزولی شکل می گیرد (Bullish Free-Bar Reversal)، اما در نوع نزولی ابتدا یک کندل نزولی و سپس سه کندل صعودی پی در پی شکل می گیرد. در بازار روند دار، به سطوحی که شکسته می شود گاهی پولبک می کند. به عبارت بهتر کندل اول که قدرتمندتر است شکست سطح را انجام می دهد و سه کندل بعدی پولبک را کامل می کنند. در صورتی که بتوانیم این الگو را درست تشخیص دهیم می توان با اطمینان گفت که روند قبلی ادامه دارد.
استراتژی معامله با الگوی الگوی Free-Bar Pullback به چه صورت
هنگام خرید با این الگو در روند صعودی باید حتما سه کندل نزولی پی در پی را مشاهده کنیم، سپس بالای اولین کندل صعودی بعد از سه کندلی که بیان کردیم، معامله می کنیم. در روند نزولی هم باید سه کندل صعودی پی در پی را مشاهده کرده و پس از آن زیر اولین کندل نزولی بعدی اقدام به فروش کرد.
الگوی Inside Bar
این الگو از دو کندل شکل گرفته است. کندل دوم به صورت کامل به وسیله ی کندل قبل از خود پوشش داده شده است، یعنی کندل دوم دارای High و Low هایی پایین تر از High و Low های کندل اول است. این الگو نشان دهنده ی توقف کوتاه مدت در قیمت و نوسانات می باشد. زمانی که این الگو شکل گرفت در بازار حجم معاملات کمتر می شود و با این کاهش، کندل دوم داخل محدوده ی کندل اول قرار می گیرد.
توجه به این نکته الزامی است که این توقف کوتاه مدت نشان از قدرت در یک جهت خاص نیست.
در این الگو باید هر زمان آماده ی ترید باشید، زیرا جهت گیری بازار به هیچ عنوان قابل پیش بینی نیست.
جهت انجام معامله با این الگو توجه به این نکات الزامی است:
طبق روند جاری بازار فقط در جهت خرید یا فروش وارد شوید.
می توانید منتظر Breakout بمانید و پس از آن در جهتی که شکست غلط اتفاق افتاد اقدام به معامله کنید.
الگوی Outside Bar
این الگو کاملا برعکس Inside Bar است. در این الگو کندل دوم حتما کندل دوم باید به صعورت کامل کندل اول را پوشش دهد. یعنی کندل دوم دارای High و Low هایی بالاتر از High و Low های کندل اول می باشد.این الگو نشان دهنده ی این است که هر دو طرف بازار قدرتمند هستند. در اکثر مواقع مشخص نیست که کدام دسته بر بازار مسلط می شوند (خریداران-فروشندگان)، اما آنچه مشخص است زیاد شدن نوسانات بازار است. نواسانات و زیاد شدن حجم معاملات در این الگو به صورت کوتاه مدت است.
نحوه معالمه با الگوی Outside Bar
زمانی که این الگو در نزدیکی سقف یا کف خود بسته می شود، باید منتظر Breakout بمانیم و به محض مشاهده ی آن وارد معامله شویم.
برای شکل گیری این الگو 7 کندل دخیل هستند، در صورتی که آخرین کندل کوچکترین رنج را نسبت به شش کندل قبلی داشته باشد، می توان گفت که الگوی NR7 شکل گرفته است (اختلاف بالا و پایین یک کندل را رنج کندل می گویند). این الگو نشان دهنده ی کاهش نوسانات بازار است و از این جهت به الگوی Inside Bar شباهت دارد. در الگوی NR7 کاهش نوسانات با 7 کندل مشاهده می گردد و به این معنی است که کاهش نوسانات رخ داده بسیار قدرتمندتر است، اما در الگوی Inside Bar کاهش نوسانات بازار توسط یک کندل مشاهده می گردد. در حالی که الگوی Inside Bar بیانگر این بود که قدرت در هیچ یک از دو جهت وجود ندارد، اما الگوی NR7 معمولا به سمت بالا یا پایین حرکت می کند. در چنین شرایطی با کاهش نوسانات، NR7 یک رنج قیمتی را نشان می دهد. توجه داشته باشد وقتی که قیمت به شدت تحت فشار باشد، هشداری است مبنی بر وقوع انفجاری در قیمت.
استراتژی معامله با الگوی NR7 به چه صورت است>
در روند صعودی، بالای High آخرین کندل موقعیت خرید است، در رند نزولی، پایین Low آخرین کندل این الگو موقعیت فروش است.
الگوهای هارمونیک و نحوه معامله با آنها
الگوهای هارمونیک به عنوان ساختارهای هندسی و خاص قیمتی هستند که با محاسبات فیبوناچی اندازهگیری میشوند. کاربرد الگوهای هارمونیک که شامل ترکیبات متمایز و پیوسته از نسبتهای فیبوناچی مختلف است در پیدا کردن طول حرکات قیمت و نقاط برگشتی خلاصه میشود.
شناسایی الگوهای چارت بازگشتی یا Reversal الگوهای نموداری توانایی اصلی و اولیهای است که هر تحلیلگر تکنیکال باید در خود پرورش دهد. این مساله ممکن است یک نیاز اولیه باشد، اما پیدا کردن مهارت و پیشرفت در این زمینه نیازمند تمرینات و مشاهدات مکرر این الگوها در نمودارهاست. شناخت هرچه تخصصیتر الگوهای نموداری به معاملهگران کمک میکند تا به محیط همیشه در حال تغییر بازار واکنش مناسبی نشان دهند.
این الگوها در مرحلهی اول به الگوهای «ادامه دهنده» و «بازگشتی» تقسیم میشوند و سپس در گام بعد تحت عنوان الگوهای «ساده» و «پیچیده» قرار میگیرند. ساختار الگوهای پیچیده ممکن است از مجموعهای از الگوهای ساده با ترکیبی از نوسانات قبلی قیمت تشکیل شده باشد. هرچه میزان دانش معاملهگر در تشخیص، طبقهبندی و خصوصیات الگوها بیشتر باشد، پتانسیل بیشتری برای انطباق با طیف وسیع معاملات در بازارهای مالی خواهد داشت.
چرا الگوها شکل میگیرند؟
در بازارهای مالی مختلف قیمتها بر اساس روند حرکت میکنند و به ندرت روند خود را به صورت ناگهانی در حرکت از دست میدهند. در تحلیل تکنیکال تبدیل روند صعودی قیمت به نزولی و برعکس توسط الگوهای قیمتی شناسایی میشود. در مراحل تبدیل روندها به یکدیگر، قیمت حرکاتی با نوسانات کمتر و حرکات عرضی و محدود را تجربه میکند که باعث تعریف الگوهای قیمتی میشوند. این مراحل گاهی روند غالب قبل از خود را ادامه میدهند که در الگوهای چارت بازگشتی یا Reversal این صورت به آنها الگوهای ادامه دهنده گفته میشود.
الگوهای مثلث متقارن، پرچم و الگوی فنجان و دسته نمونههایی از این دست است. گاهی اوقات نیز بعضی الگوها روند ماقبل خود را تغییر داده و باعث شکلگیری روندی برخلاف روند ماقبل خود میشوند که در این صورت الگوهای بازگشتی نامیده میشوند؛ مانند الگوهای سر و شانه و الگوی سقف یا کف دو قلو.
الگوهای هارمونیک
ایده الگوهای هارمونیک اولین بار توسط «گارتلی» (H.M. Gartley) در سال ۱۹۳۲، در کتاب سودها در بازار سهام (Profits in the Stock Market) معرفی شد. لری پساونتو با تلفیق این الگوی اولیه که به نام الگوی گارتلی معروف شده بود با نسبتهای فیبوناچی، قوانینی برای معامله با این الگو ایجاد کرد. نویسندگان دیگری نیز بر روی نظریهی گارتلی کار کردهاند اما بهترین نمونه شاید کتاب «معاملهی هارمونیک» (Harmonic Trading) از اسکات کارنی باشد. او الگوهای هارمونیک دیگری مانند خرچنگ، خفاش و کوسه و چند الگوی دیگر که در ادامه به بررسی آنها خواهیم پرداخت، را ابداع کرد و مطالب دیگری در ارتباط با قوانین معامله و مدیریت سرمایه و ریسک، به این نظریه افزود.
تئوری اصلی الگوهای هارمونیک مبتنی بر حرکت قیمت نسبت به زمان است که بر روابط نسبتهای فیبوناچی و تناسب آنها در بازارها استوار است. تجزیه و تحلیل نسبتهای فیبوناچی در هر بازار و تایم فریمی به خوبی عمل میکند. ایدهی اصلی استفاده از این نسبتها شناسایی نقاط برگشت کلیدی، اصلاحات یا پرتابهای قیمتی همراه با نقاط چرخش بالا و پایین در قیمت است. سطوح اصلاحی و پرتابی به دست آمده از این نقاط چرخشی (سقفها و کفها)، اهداف قیمتی و حد ضرر را مشخص میکند.
الگوهای هارمونیک با استفاده از توالی نسبتهای فیبوناچی ساختارها و اشکالی هندسی در نمودار ایجاد میکنند. این ساختارها که تحت عنوان الگوهای هارمونیک شناخته میشوند، فرصتهای مختلفی برای معاملهگران مانند حرکات بالقوه قیمت و نقاط چرخشی کلیدی فراهم میکنند. این عوامل به دلیل آماده کردن اطلاعاتی موثق در مورد قیمت، اهداف و حدود سود و ضرر برای معاملهگران کاربردی هستند و این میتواند تمایزی کلیدی با اندیکاتورها و نحوهی عملکرد آنها باشد.
لیست انواع الگوهای هارمونیک
در ادامه لیستی از انواع الگوهای هارمونیک آورده شده است که هر کدام در دو حالت نزولی و صعودی میتوانند تشکیل شوند.
- ABC صعودی/ نزولی
- AB = CD
- سه حرکته (Three Drive)
- گارتلی (Gartley)
- پروانه
- خفاش
- خرچنگ
- کوسه
- سایفر (Cypher)
نسبتهای فیبوناچی
در هرگونه صحبتی در مورد الگوهای هارمونیک از اعداد فیبوناچی نیز حرفی به میان آورده میشود، زیرا این الگو از نسبت های فیبوناچی استفاده میکند. سری اعداد فیبوناچی اولین بار توسط لئوناردو فیبوناچی، ریاضیدان بزرگ ایتالیا و اروپا در قرن سیزدهم میلادی معرفی شده است. وی در بازگشت از سفر خود از مصر در کتاب خود به نام کتاب حساب این سری اعداد را معرفی کرد. نسبتهای فیبوناچی به خصوص «نسبت طلایی» (Golden Ratio) را در طبیعت مانند آرایش دانههای برف یا تعداد و نحوهی قرار گرفتن تخمهای گل آفتابگردان میتوان یافت، همچنین در اعضای بدن انسان مانند مارپیچهای دی ان ای نیز این نسبتها رعایت شدهاند.
سری اعداد فیبوناچی به این صورت تعریف میشوند که غیر از دو عدد اول اعداد بعدی از جمع دو عدد قبلی خود به دست میآیند. اعداد در این سری عبارتاند از:
دلیل اصلی شهرت این دنباله از اعداد به این علت است که حاصل تقسیم هر عدد دنباله به عدد ماقبل خود، به عدد طلایی ۱.۶۱۸ میرسد که به «نسبت طلایی» یا «عدد فی» نیز مشهور است. این ترتیب اعدادی که فیبوناچی سالها قبل بر آنها تأکید کرد و نسبت بین این اعداد (نسبت طلایی) در بازارهای مالی و بورس نیز برای تحلیلگران کاربرد بسیاری دارد.
جملهای معروف در تحلیل تکنیکال وجود دارد که بیان میکند همه چیز در قیمت خلاصه شده است، این مطلب شامل رفتارهای انسانی نیز میشود. همانطور که گفته شد نسبتهای فیبوناچی در همهی انسانها وجود دارد و انسان در ناخودآگاه خود بدون اینکه بداند تمایل به این نسبتها و اعداد دارد و آنها را زیبا میبیند همانطور که در تابلوهای نقاشی و معماریهایی که از این نسبتها استفاده میشود آنها را بسیار چشم نواز میکند.
این نسبت های فیبوناچی بر رفتار افراد در بازارهای سهام و معاملات آنها نیز تاثیر میگذارد. در نتیجه از این نسبتها در پیشبینی قیمت، نقاط ورود و خروج از بازار، شناسایی سطوح حمایت و مقاومت و حتی پیشبینیهای زمانی نیز میتوان استفاده کرد. نسبتهای فیبوناچی در واقع سطوح حمایت و مقاومت نامریی هستند که قبل از رسیدن بازار به آنها و حتی نداشتن تاریخچهی قیمت، برای معاملهگر مشخص میشوند.
رایجترین نسبتهای فیبوناچی اعداد ۰/۳۸۲ ، ۰/۵۰ ، ۰/۶۱۸ ، ۰/۷۸۶ و ۱/۰۰ ، ۱/۲۷۲ ، / ۱/۶۱۸ هستند. نسبتهای دیگری مانند ۰/۲۳۶ و ۲/۶۱۸ و ۴/۲۳۶ نیز وجود دارند که به اندازه نسبتهای گفته شده کاربرد ندارند، با این حال مهم ترین نسبتهای فیبوناچی را میتوان ۰/۳۸۲، ۰/۶۱۸ و ۱/۶۱۸ دانست.
ابزار فیبوناچی اصلاحی (Fibonacci Retracement)
برای استفاده از این نسبتها در تحلیل تکنیکال ابزارهای مختلفی مانند فیبوناچی اصلاحی، فیبوناچی گسترشی، فیبوناچی بازتابی و ابزارهای دیگری مانند کانال، دایره ، بادبزن و غیره برای استفاده در تحلیلها وجود دارد.
اکثر برنامهها و نرم افزارهای معاملاتی، ابزارهای فیبوناچی ذکر شده در بالا را برای استفادهی معاملهگران دارند، اما ابزاری که در تحلیل با استفاده از الگوهای هارمونیک کاربردی اصلی برای معاملهگر دارد، ابزار «فیبوناچی اصلاحی» (Fibonacci Retracement) است. به این صورت که معاملهگر از هر پلتفرمی که برای تحلیل خود استفاده میکند، برای سنجش هر موج قیمتی باید چندین ابزار فیبوناچی بر روی نمودار رسم کند.
الگوهای هارمونیک همانطور که گفته شد الگوهای بسیار دقیق قیمتی هستند که میزان ادامهی روند فعلی و همچنین نقاط برگشتی را مشخص میسازند. این الگوها دائما در حال تکرار شدن در بازار هستند و معاملهگر با مشاهدهی این الگوها چه در حین شکلگیری چه در هنگام تکمیل میتواند با استفاده از نسبتهای فیبوناچی که به این الگوها نسبت داده شده است، در معاملات خود از آنها استفاده کند. الگوهای هارمونیک در واقع الگوهای خاص قیمتی تکنیکالی هستند که تمرکز اصلیاش بر روی شکل خاص حرکات قیمتی است و هر کدام از سطوح مختلفی از فیبوناچی استفاده میکنند.
در شکل زیر میتوانید نحوهی استفاده از ابزار «فیبوناچی اصلاحی» (Fibonacci Retracement) که عنصر اصلی شناخت الگوهای هارمونیک است را با
استفاده از پلتفرمی که در سایت تریدیگ ویو (Tradingview) تعبیه شده است مشاهده کنید.
برای مثال در الگوی پروانه صعودی نقطهی B سطح اصلاحی ۷۸.۶ درصد موج XA است. به همین ترتیب موج BC نیز در سطوح اصلاحی بین ۳۸.۲ الی ۸۸.۶ درصد موج AB قرار میگیرد. در ادامه موج نزولی CD به اندازهی ۱۶۱.۸ الی ۲۲۴ درصد موج BC گسترش مییابد که در نهایت منجر به رسیدن به نقطهی D و تکمیل الگو میشود. نقطهی D سطح گسترش یافته ۱۲۷ درصد موج XA نیز هست. نحوهی استفاده از ابزار فیبوناچی اصلاحی (Fibonacci Retracement) به منظور پیدا کردن این سطوح در توضیحات الگوی گارتلی آورده شده است.
۴. الگوی خرچنگ (Crab)
الگوی خرچنگ توسط اسکات کارنی به عنوان یکی از دقیق ترین الگوهای هارمونیک شناخته الگوهای چارت بازگشتی یا Reversal میشود که نقاط بازگشتی را با دقت بالا و بسیار نزدیک به نسبتهای فیبوناچی شناسایی میکند.
الگوهای هارمونیک در هر بازار مالی و هر تایم فریم تشکیل میشوند، یعنی به دفعات میتوان این الگوها را در تایم های بسیار کوچک حتی یک دقیقه مشاهده کرد اما کاربرد اصلی این الگوها در تایم فریمهای بزرگ نمود پیدا میکنند.
الگوی چکش hammer – چگونه ترید کنیم؟
الگوی چکش (Hammer candlestick patterns) از جمله الگوهای پر کاربرد تحلیل تکنیکال که در انواع الگوهای شمعی ژاپنی یافت میشود، یک الگو بازگشتی reversal pattern است که در کف باعث تغییر روند می شود. واژه ژاپنی این کلمه Takuri می باشد و این لغت به معنی چیزی است که سعی می کند به وسیله احساس کردن عمق و ته آب را اندازه گیری کند. این الگو یک الگوی تک کندلی است و در روند نزولی بیانگر وجود ضعف در فروشندگان و ایجاد قدرت در خریداران می باشد.
آنچه در این مقاله میخوانید
کندل شناسی چیست؟
نمودار کندل استیک نوعی نمودار مالی است که به صورت گرافیکی حرکت قیمت یک دارایی را برای یک بازه زمانی مشخص نشان می دهد. همان طور که از نامش پیداست، از شمع ساخته شده است که هر یک شمع نشان دهنده زمان یکسانی است. شمعدان ها (کندل ها) می توانند تقریباً هر دوره از ثانیه ها تا سال را نشان دهند.
تنها هنگامی که یک معامله گر بداند چگونه «کندل را بخواند»، می تواند درک کند که الگوها در مورد پویایی بازار، رفتار معامله گران و کنترل خریداران یا فروشندگان به او چه می گویند. معامله گر که می تواند مسیر قیمت را دنبال کند و می داند چگونه تفکر سایر بازیکنان مالی را تفسیر کند، می تواند با خواندن نمودارهای خود مانند یک حرفه ای، از این دانش استفاده کرده و از اقدام قیمت به نفع خود استفاده کند.
تاریخچه نمودارهای کندل استیک به حدود قرن هفدهم برمی گردد. ایجاد آن ها به عنوان یک ابزار نمودار سازی اغلب به یک تاجر برنج ژاپنی به نام Homma اعتبار می یابد. ایده های او احتمالاً همان چیزی بود که پایه و اساس آنچه امروزه به عنوان نمودار کندلی مدرن استفاده می شود را فراهم آورد. یافته های هوما توسط بسیاری، به ویژه توسط چارلز داو، یکی از پدران تجزیه و تحلیل فنی مدرن، تصحیح شد.
هر کندل از یک نقطه شروع و یک نقطه خروج قیمتی تشکیل شده است. اگر قیمت شروع شدن در کندل و یا بسته شدن در قیمت حداکثر نباشد سایه ها به وجود می آیند. به فاصله بین قیمت شروع و پایان بدنه کندل می گویند.
Open: اولین قیمت ثبت شده در یک بازه زمانی معین
Close: آخرین قیمت ثبت شده در یک بازه زمانی معین
Low: کمترین قیمت در یک بازه زمانی معین
High: بالاترین قیمت در یک بازه زمانی معین
ساختار الگو کندل استیک چکش
ساختار کندل چکش مشابه مرد دارآویز است. کندل چکش یا Hammer دارای یک بدنه کوچک در بالا و سایه بلند در زیر بدنه است. سایه پایینی بایستی حداقل دوبرابر بدنه یا بادی باشد.
در الگوی چکش می توان گفت قیمت در انتهای یک روند نزولی پس از سقوط تا پایین ترین حد ممکن ناگهان به سطح حمایت مستحکمی برخورد نموده و حتی اندکی درون این محدوده حمایتی فرو رفته است.
اما به تدریج با افزایش قدرت خریداران بر روی نیروی دافعه صعودی افزوده گشته تا حدی که فروشندگان نهایتاً میدان نبرد را به طور کامل به خریداران باختهاند قیمت شروع به صعود نموده و حتی تا مجاورت قیمت بازگشایی اولیه رشد کرده است.
خصوصیات الگو چکش hammer
- این الگو در کف به وجود می آید.
- اصطالح چکش از این جا آورده شده است که اصطالحاً بازار چکش کاری شده است و قیمت پایین تر از این محدوده نمی تواند بیاد.
- بدنه این الگو میتواند قرمز یا سبز باشد. (در صورتی که رنگ بنده سبز باشد احتمال تغییر روند بیشتر می شود) رنگ کندل در الگوی hammer و الگوی man hang تفاوتی ندارد.
- هر چه قدر بدنه کوتاه تر و سایه پایینی بلند تر باشد احتمال شکل گیری الگو قوی تر است.
- این الگو همانند الگوی مرد دار آویز احتیاج به تاییدیه دارد.
- هر اندازه گپ قیمت بین کندل های قبل و بعد به وجود بیاید الگوی برگشتی قویتری ایجاد شده است.
- وجود دو الگوی برگشتی پشت سر هم بر قدرت الگو می افزاید.
کندل تأیید
همانند الگوی مرد دارآویز man hang این الگو نیز در کف نیازمند تایید می باشد. الگوی چکش یک الگوی مثبت و امیدوارکننده است که در انتهای روند نزولی ظاهر می شود و سهامداران را نسبت به آینده بازار خوشبین می سازد دقت کنید که نباید به محض مشاهده الگوی چکش بلافاصله اقدام به خرید سهام بکنید بلکه باید صبر کنید و منتظر بمانید تا اولاً چکش به طور کامل تشخیص تشکیل و تثبیت بشود.
انواع کندل چکش
براساس کندل چکش نزولی می توانیم کندل مرد دارآویز (Hanging man candle) و ستاره دنباله دار (Shooting star candlestick) رو داشته باشیم و براساس کندل چکش صعودی می توانیم الگوی چکش وارونه (Inverted hammer candlestick) رو نام ببریم.
چکش های نزولی Bearish hammers
الگوی کندل استیک چکشی نزولی قرمز است و بدنه کوچکی دارد اما سایه بلندی دارد.
مرد دارآویز Hanging man
الگوی مرد دارآویز Hanging man یک الگو بازگشتی reversal pattern است که در سقف باعث تغییر روند می شود. الگوی مرد دار آویز مشتق شده از واقعیتی است شبیه به شکل یک مرد آویزان یا به دار آویخته شده با پاهای بلند. الگوی مرد به دار آویخته Hanging man و الگوی چکش hammer از جمله الگوهای پر کاربرد تحلیل تکنیکال در الگوهای شمعی ژاپنی است. این دو الگو در ساختار کندل استیک Candle Stick شبیه به یکدیگرند، اما کارایی متفاوتی دارند. سایر اسامیالگوی مرد دارآویز شامل مرد دارآویخته، چتر کاغذی، مرد آویزان، مرد حلق آویز ، Paper umbrella و… می باشد.
ستاره دنباله دار Shooting star
الگوی ستاره دنباله دار یک الگوی بازگشتی نزولی است که تنها شامل یک کندل می شود . این الگو زمانی تشکیل می شود که قیمت به سمت بالا رو به حرکت می باشد و ناگهان قیمت افت می کند و رو به کاهش می رود که به این دلیل سایه ( Wick ) بلندی در سمت بالا شکل می گیرد .
چکش های صعودی Bullish candlestick
این کندل چکشی زمانی ظاهر می شوند که روندهای نزولی بر بازار حاکم باشد. چکش صعودی سبز است و نشان دهنده برگشت احتمالی قیمت است.
الگوی چکش وارونه inverted hammer
الگوی چکش وارونه هم نیز یک الگوی بازگشتی صعودی است و در انتهای یک روند نزولی تشکیل میشود. تفاوت این الگو با الگوی چکش این است که دم الگو تبدیل به شاخ میشود. اگر در شمع بعدی قیمت سقف چکش را رد کرد میتوانید خرید کنید و Sell Stop را در کف چکش قرار دهید.
چگونه از الگوی چکش در استراتژی ترید استفاده کنم؟
پس باید چگونه از الگو چکش در معاملات ارزدیجیتال خود استفاده کرد؟ در این بخش به شما یاد می دهیم که چگونه از این کندل سود کسب کنید.
استراتژی حمایت و مقاومت در معامله گری
مفاهیم حمایت و مقاومت (Support and Resistance) در سطوح معاملاتی بدون شک دو مورد از مهم ترین ویژگی های تحلیل تکنیکال هستند. بخشی از تجزیه و تحلیل الگوهای نمودار، این اصطلاحات توسط معامله گران برای اشاره به سطح قیمت در نمودارهایی استفاده می شود که تمایل دارند به عنوان موانع عمل کنند، و مانع از آن می شوند که قیمت ارز به یک جهت خاص سوق یابد.
حمایت، یک سطح قیمتی الگوهای چارت بازگشتی یا Reversal الگوهای چارت بازگشتی یا Reversal است که انتظار می رود روند نزولی به دلیل تمرکز تقاضا یا سود خرید، متوقف شود. با کاهش قیمت ارزها یا اوراق بهادار، تقاضا برای آن افزایش می یابد، بنابراین خط حمایت ایجاد می شود. در همین حال، مناطق مقاومت به دلیل علاقه فروش هنگام افزایش قیمت ها بوجود می آیند.
مقاومت یا سطح مقاومتی، قیمتی است که در آن قیمت ارز با ظهور تعداد فزاینده ای از فروشندگان که مایل به فروش با آن قیمت هستند.
براساس استراتژی حمایت و مقاومت و کندل چکش شما می توانید تغییر روند بازار را پیش بینی کنید.
الگوی دوقلو Double Bottom
الگوی دوقلو به انگلیسی Double Top یکی از الگوهای بازگشتی است. یعنی پس از تشکیل این الگو باید انتظار بازگشت قیمت یا تغییر جهت روند قیمت را داشته باشیم. تئوری ساختار این الگو به این شکل است: ابتدا روند افزایشی شکل میگیرد، سپس مقداری الگوهای چارت بازگشتی یا Reversal افت پیدا میکند، دوباره به اندازه قلهی اول افزایش مییابد و در نهایت بازگشت قیمت شکل میگیرد و یک روند نزولی ایجاد میشود. پس در این الگو دو قله به یک اندازه به وجود میآید که درست مانند حرف M در حروف انگلیسی است. خط گردن در این الگو نیز خطی افقی است که مماس با نقطه فرو رفته ایجاد میشود.
آموزش آکادمیک تجارت الکترونیک
آموزش بورس و سهام - آتی سکه - ارزها -اونس-Academic training in e-commerc
آموزش استفاده از الگوهای قیمت یا همان پترنها و چارت
الگوهای قیمت یا همان پترنهای چارت
پترن چارت یا همان الگوی قیمت عبارتست از شکل هائی که به دلیل تکرر شکل گیری آنها روی نمودار قیمت ها و به دنبال آنها حرکت قیمت در جهتی خاص پس از مشاهده این شکل ها (در بیش از 50 درصد موارد)، به هنگام مشاهده شدن علامت یا همان سیگنالی به ما می دهند که حرکت قیمت در آینده با احتمال بیشتر از 50 درصد می تواند در فلان جهت باشد. بالا یا پائین.
در شروع این بحث ما راجع به سه پیشفرض تحلیل فنی یا همان تحلیل تکنیکال صحبت داشتیم که اصل سوم آن این بود که گذشته خود را تکرار می کند. نظریه چارت پترن ها یا همان الگو های قیمت بر اساس این فرض بنا شده است. بطور کلی این نظریه می گوید که اشکال یا الگو ها و یا همان پترن های خاصی وجود دارند که به کرات در چارت و یا همان نمودار قیمت ها ظاهر می شوند و معمولا با احتمال قابل توجهی پس از شکل گرفتن این الگوها روی چارت، حرکت قیمت در جهت خاصی خواهد بود چرا که در گذشته اکثرا چنین بوده است. به همین دلیل چارتیست ها همیشه روی چارت به دنبال این الگو ها می گردند تا از این احتمالات نسبتا بالا برای گرفتن پوزیشن های سود آور استفاده کنند.
باید دقت داشته باشید که این احتمال یعنی حرکت قیمت در یک جهت معین پس از مشاهده یک الگوی معین قطعی نیست بلکه از احتمالی بالاتر از 50 درصد برخوردار است و اینکه همیشه این الگو ها کاملا واضح نیستند و ممکن است فقط با دقت کردن بسیار بتوان آنها را دید که این حقیقت این تکنیک را بیشتر به یک هنر شبیه می سازد تا به یک علم.
الگو ها به دو دسته اصلی تقسیم می شوند که عبارتند از الگو های بازگشتی و یا همان ریورسال (Reversal) و الگو های تمدیدی یا همان کانینیویشن (Continuation). الگو های بازگشتی شکل ها یا پترن هائی هستند که انتظار می رود پس از پایان شکل گیری کامل آنها جهت حرکت قیمت عوض شود و الگوindtext-align: center;ex.php?optiontext-align: justify;a ta∓rget=∓=com_content dir= های تمدیدی عبارتند از شکل هائی که پس از کامل شدن آنها روی چارت انتظار ادامه ترند را بیشتر می توان داشت. این الگو ها یا همان پترن ها ممکن است روی هر چارتی با هر تایم فریم یا همانrtl بازه زمانی مشاهده شوند. در اینجا چند تا از معروفترین الگو ها را معرفی می کنیم.
الگو یا همان پترن سر و شانه (Head and Shoulders)
این یکی از محبوبترین و مورد اعتماد ترین الگوهای قیمت یا همان پترن های چارت می باشد. الگوی سر و شانه یا همان چارت پترن هد اند شولدرز یک الگوی بازگشتی یا ریورسال است و با مشاهده آن به احتمال قابل توجهی ترند قبلی شکسته شده و جهت حرکت قیمت معکوس خواهد شد. به شکل زیر دقت فرمائید و ببینید که این الگو یا همان پترن در الگوهای چارت بازگشتی یا Reversal واقع به دلیل شباهت آن به یک سر و دوشانه در دو طرف آن به این نام معروف است. سر و شانه می توانند رو به بالا (مثل چارت سمت راست) و یا رو به پائین (مثل چارت سمت چپ) قرار بگیرند که در هر دو صورت سیگنال یا همان علامت عوض شدن ترند یا همان جهت قبلی حرکت قیمت محسوب می شود.
سر و شانه چه رو به بالا و چه رو به پائین باشند چهار قسمت اصلی دارند. سر، دو شانه و خط گردن. خط گردن در واقع همان خطی است که قسمت پائین (یا بالای) سر را به قسمت بالا (پائین بسته به اینکه سر و شانه رو به بالا یا پائین باشند) به هم متصل می کند و خود یک خط ساپورت (حمایت)و یا در مورد سر و شانه رو به پائین خط مقاومت (رزیستانس) است.
الگو و یا همان چارت پترن فنجان و دسته
این یک الگو یا پترن تمدیدی است. در یک ترند بالا رو پس از تکمیل این الگو یا پترن که به یک فنجان و دسته اش شبیه است ترند یا همان روند بالا رو ادامه خواهد یافت.
همانطور که در شکل بالا دیده می شود پس از شکسته شدن خط مقاومت دسته فنجان روند بالا رو می تواند ادامه یابد. این الگو بیشتر در تایم فریم ها یا همان بازه های زمانی بلند مدت مثل چند ماه یا سال مورد استفاده است.
الگو یا چارت پترن دو قله و دو دره
این الگو یا پترن یکی از مورد اعتماد ترین الگو های بازگشتی یا همان ریورسال است که بسیار مورد استفاده قرار می گیرد. هر گاه یک ترند یا همان روند بالا رو دو قله با ارتفاع نزدیک تشکیل دهد و از دره الگوهای چارت بازگشتی یا Reversal مابین آن دو پایین تر رود یک تغییر در روند بسیار محتمل است. در مورد ترند رو به پائین وقتی قیمت دو بار به یک قعر رسیده و سپس بازگشته و از قله بین این دو دره بالاتر رود به احتمال بیشتر به صعود ادامه خواهد داد. به شکل زیر توجه کنید.
الگوها یا همان پترن های مثلثی
الگوهای مثلثی از معروفترین پترن ها در تحلیل فنی یا همان تحلیل تکنیکال می باشند. سه نوع الگو یا همان پترن مثلثی وجود دارد که در شکل گیری و موارد استفاده با هم متفاوتند. این سه نوع مثلث عبارتند از: مثلث متقارن، مثلث صعودی و مثلث نزولی. الگوهای مثلثی معمولا بین دو هفته تا چند ماه طول شکل گیری دارند.
در این عکس نمودار بالا یک مثلث متقارن است. در دو نمودار پائین سمت چپی مثلث صعودی و سمت راستی مثلث نزولی است. در هر سه مورد الگو یا همان پترن مثلث از تقاطع دو ترند یا همان روند مخالف شکل می گیرد. در یک مثلث صعودی خط مقاومت یا همان رزیستانس افقی است در حالی که خط ساپورت صعودی می باشد. این معمولا سیگنال یا همان نشانه ای است که اغلب نوید حرکت صعودی قیمت را می دهد. در مثلث نزولی بر عکسخط ساپورت یا همان حمایت افقی است در حالی که مقاومت ها در حال نزول هستند که در این صورت انتظار ترند یا همان روند نزولی را باید داشت. در مورد مثلث متقارن خط مقاومت نزولی و خط حمایت صعودی است. در این حالت شکسته شدن هرکدام از این دو محتمل است و هر کدام که اتفاق افتاد به احتمال بیشتر جهت ترند یا همان روند به آن سو خواهد بود.
پرچم و قلاب و یا Pennant & Flag
این دو الگو هردو پترن های تمدیدی هستند که معمولا در یک پریود زمانی یک تا سه هفته شکل می گیرند. نحوه شکل گیری آنها در مثال پائین به طور خلاصه یک حرکت ساید وی (تقریبا افقی) در بین راه یک حرکت صعودی شدید است. (می تواند نزولی هم باشد)
همانطور که می بینید تفاوت قلاب یا همان Pennant با پرچم یا همان Flag در اینست که قلاب خطوط ساپورت و رزیستانس همگرا هستند که قلاب را بسیار شبیه یک مثلث می کند ولی در پرچم این دو تشکیل یک کانال می دهند که ممکن است افقی و یا حتی خلاف جهت ترند باشد ولی در هر دو مورد با شکسته شدن خط مقاومت ترند به راه خود ادامه خواهد داد.
وج (Wedge)
این الگوی قیمت یا همان پترن چارت می تواند یک سیگنال یا همان علامت تمدید ترند و یا تغییر آن یا همان ریورسال باشد. این الگو بسیار به یک مثلث متقارن شبیه است با این تفاوت که مثلث متقارن معمولا افقی یا همان ساید وی است ولی وج بالارو یا پائین رو بوده و در تایم فریم های بالاتر (سه تا شش ماه) شکل می گیرد.
این که گفتیم الگوی وج می تواند هم تمدید ترند و هم وقوع یک ریورسال یا همان تغییر ترند را گواهی کند ممکن است کمی گیج کننده باشد ولی به طور اساسی معمولا وج نزولی را بیشتر به نشانه احتمال شروع حرکت قیمت رو به بالا و شکل صعودی آن را سیگنال یا همان علامت شروع قریب الوقوع یک حرکت نزولی می دانند. وج کلا با دو ترند لاین یا همان خطوط روند در جهات مخالف هم مشخص می شود. در مثال بالا اگر قیمت خط روند بالائی را بشکند به احتمال زیاد باید شاهد ادامه روند صعودی قبل از وج باشیم و اگر خط روند پائین شکسته شود باید آنرا یک الگوی ریورسال یا همان بازگشتی دانست و شروع حرکت قیمت به سوی پائین دور از انتظار نمی باشد.
گپ یا شکاف (Gap)
گپ یا شکاف عبارتست از یک اختلاف قیمت قابل توجه و بزرگ، بین دو پریود معاملاتی مثل آخرین قیمت یک هفته با اولین قیمت معامله در هفته بعد. مثلا اگر قیمت طلا در طول هفته بین 1215.40$ و 1243.60@ در نوسان بوده و آخر شب جمعه آخرین معامله روی 1235.20$ صورت گرفته است، در صورتی که اول صبح دوشنبه اولین معامله روی طلا به قیمت 12683.20$ انجام شود به وضوح یک شکاف قیمتی یا همان گپ در نمودار مشاهده می شود. این شکاف روی چارت کندل استیک یا همان نمودار شمعی بوضوح دیده خواهد شد ولی روی یک نمودار خطی به شکل یک گپ دیده نمی شود اما به هر حال گپ است. این اتفاق معمولا وقتی می افتد که در طول زمان تعطیلی بازار خبر بسیار مهمی که روی قیمت آن چیز تاثیر اساسی می گذارد منتشر شده باشد. گپ ها معمولا در قیمت سهام و کالاها بیشتر و بزرگترند تا در بازار فارکس و روی برابری ارزها.
الگوی قیمت یا همان چارت پترن سه قله و سه دره
این الگو نیز یک الگوی بازگشتی یا ریورسال است که اگرچه با احتمال کمتری در مقایسه با الگوهای دو قله و دو دره یا الگوی سر و شانه تشکیل می شود ولی کلا همان تعبیر و برداشت از آن حاصل است. این الگو وقتی شکل می گیرد که قیمت سه بار به یک سطح حمایت یا همان ساپورت و یا یک سطح مقاومت یا همان رزیستانس برخورد کرده و موفق به شکستن آن نشود که سیگنال یا نشانه قوی از احتمال زیاد عوض شدن ترند یا همان تغییر در روند بازار است.
باید دقت داشت که این الگو به سادگی ممکن است با الگوهای دیگر اشتباه شود. مثلا برای شکل گرفتن یک الگوی سه قله ای ابتدا به طور طبیعی یک الگوی دو قله ای باید شکل بگیرد که ممکن است یک چارتیست را قبل از زمان درست وارد بازار کند. در واقع الگوی سه قله و سه دره درست به معنا و تعبیر همان نوع دوتایی آنست ولی با احتمال بیشتری عوض شدن ترند را پیش بینی می کند.
الگوی کاسه ای یا ته گرد (Rounding Bottom)
این یک الگوی بازگشتی یا همان ریورسال بلند مدت از یک ترند سرازیر به یک ترند بالارو است که می تواند از چند ماه تا چند سال طول بکشد.
این الگوی قیمت یا همان چارت پترن بسیار به الگوی فنجان و دسته شباهت دارد ولی این فنجان بزرگ در واقع یک کاسه است و دسته ای ندارد. عدم وجود یک عامل تائیدی برای آن همراه با طبیعت بسیار بلند مدتش آنرا کمی برای ترید دشوار می کند.
در اینجا به قسمت معرفی چند الگوی قیمت و یا همان چارت پترن خاتمه می دهیم. شما اکنون باید قادر به شناسائی این چند الگوی قیمتی یا همان چارت پترن، و همینطور سیگنال یا علامتی که این الگوها به چارتیست می دهند باشید.
تا کنون تمام صحبتهای ما درباره تشخیص ترند بازار یا همان روند بازار بوده است که همانطور که گفتیم حائز کمال اهمیت و اولین چیزی است که باید در تحلیل تکنیکال یا همان تحلیل فنی شناسائی شود. ولی پس از شناسائی ترند باید رینج (Range) یا همان محدوده یا بازه حرکت قیمت نیز برای انجام معاملات سودآور مشخص شود. الگوها اطلاعات محدودی در این رابطه فراهم می کنند و حال موقع آن رسیده که به روشهائی که تحلیل فنی یا همان تحلیل تکنیکی با استفاده از رینج یا همان بازه یا محدوده حرکت قیمت را پیشبینی می کند بپردازیم.
زکات علم نشر ان است. برای تریددر بورس و اتی سکه – اونس – سرمایه گذاری در بازار اتی وفلزات – صادرات – واردات احتیاج به علم تجارت الکترونیک وزیر شاخه های ان داریم.
جهت اموزش میتوانید از سایت های زیر استفاده کنید
12 الگوی رایج کندل استیک بکار رفته در تحلیل تکنیکال:
نمودارهای کندل استیک یکی از رایجترین ابزارهای تکنیکال استفادهشده برای تحلیل الگوهای قیمت هستند. معامله گران و سرمایهگذاران برای قرنها از این نمودارها برای یافتن الگوهایی که محل افزایش قیمت را نشان میدهند، استفاده کردهاند. در این مقاله به بررسی برخی از معروفترین الگوهای کندل استیک همراه با ذکر مثال تصویری میپردازیم.
آموزش ارز دیجیتال به صورت غیرحضوری با جدیدترین و بهترین استراتژیهای روز دنیا
نحوه استفاده از الگوهای کندل استیک:
الگوهای کندل استیک بیشماری وجود دارند که معامله گران میتوانند با استفاده از آنها مناطق سودآور را روی نمودار شناسایی کنند. از این نمودارها میتوان برای معاملهگری روزانه، معاملهگری سوئینگ (swing trading) و حتی معاملهگری پوزیشن طولانیمدت، استفاده کرد. در حالیکه ممکن است برخی از الگوهای کندل استیک در مورد توازن میان خریداران و فروشندگان اطلاعاتی در اختیار ما قرار دهند، دیگر نمودارها نشاندهنده بازگشت، ادامه یا بلاتکلیفی روند هستند.
باید توجه داشت که الگوهای کندل استیک بهخودیخود لزوماً سیگنال خرید یا فروش نیستند. بلکه روشی برای بررسی ساختار بازار هستند و بر وجود یک فرصت در آینده نزدیک دلالت دارند. ازاینرو، بررسی الگوها همیشه مفید است. این میتواند مفهوم الگوی تکنیکال روی نمودار، بازارهای بزرگتر و دیگر فاکتورها باشد.
بهطور خلاصه، الگوهای کندل استیک مانند دیگر ابزارهای تحلیل بازار، زمانی که در ترکیب با دیگر تکنیکها به کار روند، بسیار مفید هستند. این تکنیکها میتوانند شامل روش Wyckoff، نظریه موج Elliot و نظریه Dow باشند. همچنین میتواند اندیکاتورهای تحلیل تکنیکال (TA) از قبیل خطوط روند، میانگین متحرکها، شاخص قدرت نسبی (RSI)، RSI استوکاستیک، باندهای بولینگر (Bollinger Bands)، ابرهای ایچیموکو (Ichimoku Clouds)، Parabolic SAR یا MACD را شامل شود.
دیدگاه شما