کندل هایی که تنها در یک طرف سایه دارند نیز ماربوزو به حساب می آیند.
کندل استیک ها و انواع الگو های آن
نموداری های شمعی یکی از انواع نمودار های تکنیکالی برای نمایش قیمت نسبت به زمان است که امروزه طرفداران بسیاری در غرب بدست آورده و تحلیل گر های تکنیکال زیادی از نمودار های شمعی بهره می برند.
نام دیگر این نمودار ها کندل استیک است و بخاطر شبیه بودن شکل هندسی شان نمودار شمعی نام گرفتند که از بدنه اصلی و سایه ها تشکیل شده و با استفاده از ۴ داده آماری یعنی قیمت آغازین قیمت بسته شدن بالاترین قیمت و پایین ترین قیمت در تایم فریم های مورد نظر تحلیل گر مثل روزانه یا هفتگی توسط نرم افزارهای نموداری نمایش داده می شود.
برای شناخت کامل نمودار های شمعی این مطلب را بخوانید: نمودار میله ای و نمودار شمعی ژاپنی برای تکنیکالیست ها
با کنار هم قرار گرفتن کندل های مختلف یک الگوی شمعی تشکیل می شود که با استفاده از آن می توانید آینده قیمت سهم را پیش بینی کنید. برای شناخت این الگو ها می توانید این دوره را به صورت کامل مطالعه نمایید و از آن برای پیش بینی آینده قیمت سهم استفاده کنید.
البته باید این نکته را در نظر بگیرید که صرفا با آموختن الگو های کندل استیک نمی توانیم اقدام به معامله گری کنیم و این الگوها صرفا به عنوان یک گزینه تکمیل کننده برای استراتژی معاملاتی تان محسوب می شود.
معرفی دوره ” الگوهای شمعی “
الگوهای کندل استیک در تحلیل تکنیکال از اهمیت بالایی برخوردارند و ما در این دوره قصد داریم تا سری مطالبی آموزشی از این الگوها را در اختیار مخاطبین سایت کاریمو آکادمی قرار دهیم.
هدف از دوره ” الگوهای شمعی “
هدف از این دوره آموزشی آشنایی کاربران با تعدادی از الگوهای شمعی مهم و کاربرد آنهاست. با یاد گرفتن الگوهای کندل استیک می توانید معاملات بهتری را داشته باشید و استراتژی معاملاتی تان را بهبود ببخشید.
ضرورت یادگیری” الگوهای شمعی “
با توجه به اهمیت نمودار ها در تحلیل تکنیکال و تعیین نقطه ورود و خروج و شناخت حمایت ها و مقاومت و سیگنال های خرید و فروش به همین میزان نمودار ها و الگوهای شمعی نیز مهم هستند زیرا کار کردن با این الگو ها بسیار آسان تر است. همچنین این الگو ها کمک بسیار زیادی به تحلیل گران می کنند که این باعث افزایش کارایی و اعتبار تحلیل ها می شود.
پیش نیاز دوره ” الگو های شمعی “
اگر با مباحث ابتدایی بورس آشنا نیستید بهتر است ابتدا مطالب بورس برای مبتدی ها را مطالعه کنید و اگر با مباحث ابتدایی آشنا هستید قبل از شروع دوره الگوهای کندل استیک مطالب دوره تحلیل تکنیکال را مطالعه نمایید.
ساختار الگو های شمعی :
همانطور که گفتیم الگو های شمعی از طرز خاصی از کنار هم قرار گرفتن کندل استیک ها با شرایط ویژه تعریف می شوند اما در ابتدا مباحث اولیه ای که برای توضیح این الگو ها نیاز هستند را توضیح می دهیم .
مطمعنا شرایط ویژه بازار باعث ایجاد کندل استیک های بسیار متفاوت و مختلفی می شود که هر نوع نشان دهنده ی فشار خرید و فروش،بازه های معاملات و …. است.
شمع های بلند: به شمع هایی که اختلاف قیمت آغازین و پایانی آنها به نسبت شمع های دیگر (یا میانگین بدنه شمع های دیگر آن سهام یا بازار) بیشتر است شمع های بلند گفته می شود.
شمع های کوتاه: به شمع هایی که اختلاف قیمت آغازین و پایانی آنها به نسبت شمع های دیگر (یا میانگین بدنه شمع های دیگر آن سهام یا بازار) کمتر است شمع های کوتاه گفته می شود.
بطور کلی شمع های بلند نشان دهنده ی فشار زیاد معاملات و شمع های کوتاه نشان دهنده ی فشار کم معاملات است.
همانطور که قبلا گفتیم شمع های سفید یا تو خالی صعودی (قیمت پایانی بالاتر از قیمت آغازین) هستند و شمع های سیاه یا توپر نزولی هستند (قیمت پایانی پایین تر از قیمت آغازین) هستند پس:
شمع های سفید بلند به معنی غلبه خریدارن بر فروشندگان و فشار بالای معاملات خرید است و شمع های سفید کوتاه نشان از برتری ضعیف خریدارن بر فروشندگان است.
همچنین شمع های سیاه بلند به معنی غلبه قدرتمند فروشندگان بر خریداران است و شمع های سیاه کوتاه نشان از برتری ضعیف فروشندگان بر خریداران در تایم فریم مربوطه است.
هرچه طول بدنه شمع بلند تر باشد نشان از قدرت و غلبه خریداران و فروشندگان بر یکدیگر است.به شمع هایی که سایه ندارند و بدنه اصلی تمام طول شمع را فرا گرفته ماربوزو گفته می شود.
در ماربوزو های سفید قیمت آغازین پایین ترین قیمت و قیمت پایانی بیشترین قیمت است و این نشان از قدرت و فشار زیاد خریداران است که بطور مداوم با افزایش قیمت همراه بوده.
در ماربوزو های سیاه نیز برعکس ماربوزوی سفید قیمت آغازین بالاترین قیمت و قیمت پایانی پایین ترین قیمت است که نشان از فشار فروشندگان است که قیمت از ابتدای معاملات تا انتها کاهش داشته.
کندل هایی که تنها در یک طرف سایه دارند نیز ماربوزو به حساب می آیند.
بالاترین قسمت سایه نشان دهنده ی بالاترین قیمت معامله شده و پایین ترین نقطه سایه نشان دهنده ی پایین ترین قیمت معامله است هر چقدر طول سایه ها بیشتر باشد نشان از نوسانات بیشتر است و هرچقدر طول سایه ها کمتر باشد به معنی این است که قیمت های معامله شده نزدیک به قیمت های آغازی و پایانی است و قیمت نوسانات کمتری داشته است.
کندل استیک هایی که دارای سایه بالایی بلند و کوتاه پایینی هستند نشان از قدرت زیاد خریداران در ابتدای معاملات دارند اما در انتها قدرت فروشندگان بر خریداران غلبه کرده و قیمت در معاملات را پایین آورده،همچنین کندل استیک هایی با سایه بالایی کوتاه و پایینی بلند نشان از قدرت زیاد فروشندگان در ابتدای معاملات است اما در نهایت خریدارن برآنها غلبه کرده و قیمت را افزایش دادند تا قیمت پایانی در نزدیکی قیمت آغازین قرار گیرد.
الگوهای کندل استیک در تحلیل تکنیکال
فرفره:
کندل هایی که دارای سایه های بلند و یا بدنه کوچک هستند شمع های فرفره ای نامیده می شوند.این کندل ها نشان دهنده ی نوسان زیاد قیمت در طول زمان معاملات و سرگردانی معامله گران است اما در نهایت قدرت خریداران و فروشندگان تقریبا با یکدیگر برابر شده و توانایی غلبه قدرتمندی بر یکدیگر پیدا نکردند پس قیمت پایانی در نزدیکی قیمت آغازین بسته شده است و شکل نمودار شمعی مشابه فرفره شده.
برخی از کندل ها دارای بدنه بسیار بسیار کوتاهی می باشند در حدی که می توان گفت قیمت آغازین و پایانی در یک نقطه قرار گرفته و برای نشان دادن بدنه اصلی یک خط افقی رسم می شود. به این کندل استیک ها دوجی گفته می شود.دوجی ها یکی از ساختار های مهم در الگو های شمعی مهم در بازار هستند.
قرار گرفتن بدنه اصلی دوج ها در بالا،پایین و وسط کندل باعث ایجاد اشکال مختلفی از دوج ها می شود.
آشنایی با ۴ نوع گپ قیمت در بازار ارزهای دیجیتال!
طی چند ماه گذشته موضوع بحث جامعه ارزهای دیجیتال حول محور گپ یا شکاف های قیمتی موجود در نمودار قراردادهای آتی بیت کوین CME (بازار بورس شیکاگو) بوده است. بیت کوین به طور شبانه روزی در صرافی های بزرگ مورد معامله قرار می گیرد اما روزهای آخر هفته در CME معامله این ارز دیجیتال صورت نمی گیرد. این موضوع اغلب با شروع مجدد معاملات در CME باعث ایجاد شکاف یا یک فضای خالی در نمودار قراردادهای آتی می شود.
یک جمله معروف در فیزیک وجود دارد که می گوید “طبیعت از خلاء تنفر دارد.” این جمله ای است که به ارسطو نسبت داده شده است، اما بعدا توسط ذره گراهایی نظیر اپیکور و لوکرتیوس مورد انتقاد قرار گرفت که در طبیعت هیچ خلایی وجود ندارد، زیرا طیف چگال تر پیرامون ماده، بلافاصله خلاء موجود را پر می کند. مردم این مفهوم را گسترش داده اند تا جایی که امروزه در بسیاری از جنبه های زندگی از جمله تجارت و تجزیه و تحلیل تکنیکال کاربرد دارد.
شکاف های قیمت یا همان گپ ها یا به تعبیر ژاپنی ها پنجره، یکی از مهم ترین مفاهیم در تحلیل تکنیکال به شمار می رود. کلاً منظور از گپ های قیمتی این است که در آن حیطه قیمتی هیچ گونه معامله ای توسط معامله گران صورت نگرفته و باعث ایجاد یک ناحیه توخالی در نمودارها شده که هر یک از این GAPZONE ها یا به اصطلاح محدوده ای که معامله ای در آن صورت نگرفته، می تواند معرف یک روند در آن ناحیه باشد. گپ ها به طورکلی به صورت صعودی و نزولی معرفی می شوند.
باید عنوان کرد که گپ یک فضای پر نشده یا فاصله ای در نمودار است که به دلیل نوسان شدید ایجاد می شود. در روند صعودی، گپ قیمت هنگامی ایجاد می شود که بالاترین قیمت یک کندل کمتر از پایین ترین قیمت کندل بعد از خود باشد. برعکس در روند نزولی، گپ قیمت هنگامی رخ می دهد که پایین ترین قیمت یک کندل بیشتر از بالاترین قیمت کندل بعدی باشد.
گپ ها معمولا در بازار، بخصوص بازار سهام رخ می دهند و می توانند اطلاعات و چشم اندازهای خوبی در مورد حرکات اصلی بازار ارائه دهند. یک گپ وقتی بوجود می آید که قیمت بسته روز قبل و قیمت باز روز بعد با هم تفاوت داشته باشد. در زمان هایی که فراریت قیمت زیاد باشد گپ های میان روزی نیز ایجاد می شود.
۴ نوع گپ قیمت وجود دارد که هر کدام به روش های مختلفی مورد معامله قرار می گیرند. ضروری است که سرمایه گذاران بتوانند بین آنها تفاوت بگذارند.
گپ شکست (Breakaway gap): گپ شکست، نوعی گپ یا شکاف قیمتی است که بر روی سطوح حمایت و یا مقاومت بوجود می آید. این گپ هنگامی مشاهده می شود که قیمت از روند بدون تغییر، دارای یک نوسان قوی باشد. این گپ در ترکیب با الگوهای مشخص در نمودارهایی مانند محدوده های معاملاتی یا مثلث های صعودی و نزولی، برای معامله گران بسیار مفید واقع خواهد شد. گپ شکست با حجم معاملات چشمگیر پس از آن، نشانه ای از روند قوی است و پر شدن آن بعید به نظر می رسد.
گپ رایج (Common gap): همانطور که از اسم این گـپ ها پیداست، کاملا عادی هستند و چیز خاصی در خود ندارند. این گـپ ها معمولا زمانی بوجود می آیند که بازار در حالت بغرنج قرار داشته باشد. اندازه گپ های معمولی نیز بزرگ نیست و در اکثر موارد نیز به سرعت پر می شوند. این گپ به نام گپ الگو، گپ معاملاتی و گپ موقت نیز شناخته می شود. معامله گران این نوع گپ را اغلب در محدوده های معاملاتی و طی نوسان sideway یا همان نوسان متراکم مشاهده می کنند. این گپ ها اغلب پر می شوند، اما اطلاعات بسیار کمی در خصوص شرایط قیمت پس از وقوع خود را ارائه می دهند. این گپ به ندرت در الگوی قیمت نمودارها وجود دارد. باید عنوان کرد که این گپ صرفا محدوده ای است که حداقل مقدار معاملات برای پر کردن گپ وجود دارد.
گپ خستگی (Exhaustion gap): گپ خستگی معمولا در انتهای روندهای بزرگ اتفاق می افتد. در این حالت قیمت گپ پایانی را در جهت آشنایی با الگوی نموداری دوجی روند ساخته و سپس قیمت بر می گردد. این گپ، بعد از یک حرکت تند یا طولانی مدت اتفاق می افتد و معمولا قبل از آن شکاف هایی قرار می گیرند و معمولا با افزایش شدید حجم معاملات همراه است. این گپ نشان دهنده پایان روند فعلی است و در حقیقت، معامله گران از روند موجود در بازار خسته شده اند که این امر نیز باعث تشکیل این گپ می شود و در این نوع گپ نیز حجم معاملات به صورت سنگینی افزایش پیدا می کند، بنابراین این نوع شکاف می تواند بهعنوان یک شکاف ادامه دهنده نیز محسوب شود، ولی دو عامل باعث تشخیص خواهند شد؛ اولا، اینکه در پایان یک روند صعودی یا نزولی است؛ ثانیا، با حجم معاملات سنگین به نسبت میانگین هفته یا روزهای اخیر خود مواجه خواهد بود. این گپ ها، محتمل ترین گپ هایی هستند که باید پر شوند.
گپ اندازه گیری (Measuring gap): به اسم گپ فرار یا گپ ادامه دهنده نیز شناخته می شود. این نوع گپ در میانه الگوی قیمت رخ می دهد و نشانه ای از هجوم خریداران یا فروشندگانی است که عقیده و نظر مشترکی در مورد آینده دارایی ها دارند. گپ های اندازه گیری طی روند بدون تغییر یا محدوده ازدحام رخ نمی دهد، بلکه طی کاهش یا افزایش سریع قیمت رخ می دهند. گپ آشنایی با الگوی نموداری دوجی های فرار معمولاً برای مدت زمان قابل توجهی پر نمی شوند. این نوع از گـپ در طی یک روند رخ می دهد. اگر این گپ در یک روند صعودی رخ دهد، نشان دهنده ادامه حرکت صعودی خواهد بود و اگر در روند نزولی رخ دهد نیز حاکی از وارد شدن فروشندگان بیشتر و ادامه روند نزولی می باشد. البته مشاهده این گـپ ها دلیلی بر ورود بی موقع به بازار نیست، بلکه باید آن را با سایر ابزارهای تکنیکال ترکیب کنید.
توجه به حجم معاملات می تواند به شناخت و تمایز گپ اندازه گیری و گپ خستگی کمک کند. به طور معمول، حجم معاملات زیاد قبل از گپ خستگی رخ می دهد. یکی از اشتباهات رایجی که در خصوص گپ ها رخ می دهد، اشتباه کردن در شناخت گپ اندازه گیری و گپ خستگی است. این موضوع می تواند باعث شود که سرمایه گذار خود را در وضعیت اشتباه قرار دهد و طی نیمه دوم روند صعودی نتواند سود خوبی به دست آورد.
گپ خستگی و گپ اندازه گیری، نوسان قیمت را در جهت های مخالف یکدیگر پیش بینی می کنند، بنابراین شناخت تفاوت های هر کدام بسیار ضرورت دارد. همچنین این نکته قابل ذکر است که به محض پر شدن یک گپ، توقف آن بعید به نظر می رسد، زیرا هیچ محدوده حمایتی یا مقاومتی آنی در این گپ وجود ندارد.
حرف پایانی
احتمال وقوع گپ های اندازه گیری یا گپ های شکست به مراتب کمتر از گپ متداول و گپ خستگی می باشد. درک تفاوت بین انواع گپ ها می تواند به معامله گران و سرمایه گذاران در کسب و کار در هر بازاری کمک کند.
کندل شناسی چیست؟ آموزش خواندن کندل در تحلیل تکنیکال و الگوی متداول کندل ها با ویدئو
سلام به کریپتودرخشی های عزیز. در این فیلم آموزشی قصد داریم چند نکتهی مهم در مورد روش خواندن کندل ها و انواع کندل در بورس به شما آموزش بدهیم و دو تا از الگوی متدوال کندل ها در بورس را به شما معرفی کنیم. البته به علت این که با دیدن کندل ها، خیلی بهتر میتوانید از این نکات بهره مند شوید، بهتر است حتما در کنار مطالعهی متن مقاله، ویدئو را تماشا کنید تا مطلب به خوبی در ذهن شما جا بگیرد و بتوانید با اسفاده از آن در معاملات خود، به سودآوری برسید.
کندل ژاپنی چیست؟
در بازارهای گوناگون از جمله بازار بورس و بازار کریپتو، برای نشان دادن نمودار قیمت ها از ۳ روش اقدام میشود. یعنی: استفاده از نمودار میله ای، استفاده از نمودار خطی و استفاده از الگوهای شمع ژاپنی یا کندل استیک. نمودارهای خطی و میله ای معمولا قادر به نشان دادن جزئیات زیادی در مورد بازار نیستند و به همین دلیل، برای تحلیل تکنیکال استفاده نمیشوند و ما از کندل استیک ها برای تحلیل تکنیکال بازار استفاده میکنیم. به همین دلیل آموزش کندل شناسی یا کندل خوانی در بورس و تحلیل تکنیکال اهمیت زیادی دارد و نیاز است که انواع کندل در بورس و الگوهای کندل ها در تحلیل تکنیکال را بشناسیم.
کندل ها در بورس نمودارهایی هستند که بر اساس میزان عرضه و تقاضا در بازار، شکلهای گوناگونی به خود میگیرند، بنابر این بر اساس شکل قرارگیری آنها، میتوانیم رفتارهای بعدی بازار را بر اساس رفتارها و عکس العملهای خریداران و فروشندگان حدس بزنیم و این حدسها به ما کمک میکنند تا برای لحظهی خریدن سهم و به فروش گذاشتن آن، تصمیم دقیقتری بگیریم. البته دقت داشته باشید که این حدسها بر اساس احتمال کار میکنند و هرگز صد در صدی نیستند، پس برای این که احتمال درست بودن حدس شما بیش آشنایی با الگوی نموداری دوجی تر شود نیاز به آموزش و تکرار و تمرین خواهید داشت.
اجزای کندل ژاپنی
هر کندل ژاپنی از دو قسمت بدنه (Body) و دم یا سایه (Shadow) تشکیل شده است. در بدنهی یک شمع یا همان کندل شما میتوانید طول بدنه، قیمت آغازین (Open) و قیمت پایانی (Close) و در سایهها میتوانید بالاترین قیمت در بازه زمانی (High) و پایین ترین قیمت در بازه زمانی (Shadow) را ببینید.
بعضی از انواع کندل ها دارای بدنههای بلندتر و بعضی از آنها دارای بدنههای کوچک تری هستند. هنگام خواندن کندل ها باید بدانیم هرچه بدنه یک کندل بلندتر باشد، آن کندل قدرت بیش تری دارد. پس کندل های کوتاه اعتبار کم تری دارند. همینطور وجود سایه در زیر یا بالای کندل و کم یا زیاد بودن آن میتواند معانی متفاوتی داشته باشد. به عنوان مثال، زیاد بودن تعداد سایهها در پایین یک کندل، میتواند نشانهی این باشد که قدرت خریدارها از قدرت فروشندهها بیش تر شده است و در چنین شرایطی ما توقع ورود پول به کندل را داریم، البته به شرطی که همزمان در بالای کندل، سایه وجود نداشته باشد. چرا که وجود سایه هم در بالا و هم پایین کندل، نشانهی برابری قدرت خریدار و فروشنده است. در چنین شرایطی بهتر است صبر کنیم و منتظر شویم تا ببینیم بالاخره بازار چه رفتاری نشان میدهد. اما منظور از رفتار بازار چیست؟ منظور این است که آیا تقاضا برای یک سهم افزایش مییابد و در نتیجه قیمت آن بالا میرود و یا تقاضا برای آن کم است و قیمتش کاهش پیدا میکند.
برای تشخیص دادن، پیش از هرچیز نیار داریم به یادگیری انواع اصلی کندل داریم.
انواع اصلی کندل ها
۱. کندل صعودی یا گاوی (Bullish): کندل های صعودی که به آنها نوسان مثبت نیز گفته میشود، سبز رنگ هستند و قیمت بازگشایی آنها آشنایی با الگوی نموداری دوجی کم تر از قیمت آخرین معاملهی آنها است.
۲. کندل نزولی یا خرسی (Bearish): کندل های نزولی که به آنها نوسان منفی نیز گفته میشود، قرمز رنگ هستند و قیمت بازگشایی آنها بیش تر از قیمت بسته شدن شان، یعنی قیمت آخرین معامله آنها است.
چه زمانی باید از کندل ها استفاده کنیم؟
به طور کلی، کاربرد کندل ها در بورس این است که به شما روانشناسی بازار را نشان دهند و این که معاملهگران، به خرید و فروش کدام سهم علاقمند هستند. اما چه زمانی اطلاعات حاصل از آموزش خواندن کندل ها به کار شما میآید؟
۱. در انتهای یک روند نزولی یا صعودی: زمانی که شما به انتهای یک روند صعودی یا نزولی میرسید، به این معنی است که قرار است الگوی کندل ها از آنجا به بعد وارونه (Reversal) شود. بنابراین در چنین شرایطی شما با کمک یادگیری روش خواندن کندل ها میتوانید متوجه شوید بهترین لحظه برای خرید یا فروش یک سهم چه زمانی است.
۲. دیگر کاربرد کندل ها در بورس در نقاط حمایت و مقاومت سهم است.
الگوی نفوذی کندل
یکی از الگوهای رایج در بازار که میخواهیم به شما در این مقاله آموزش بدهیم الگوی نفوذی است که آشنایی با آن به شما کمک میکند بتوانید لحظه وارونه شدن بازار را شناسایی کنید. به حالتی که در آن کندل دوم در کندل اول نفوذ میکند، الگوی نفوذی گفته میشود. برای دقیق تر متوجه شدن این الگو حتما فیلم آموزش کندل شناسی در ابتدای این مقاله را تماشا کنید.
الگوی شمعی پوشا چیست؟
الگوی کندل پوشا در انتهای روند نزولی تشکیل میشود. یعنی نقطهای که اگر آن را شناسایی کنید میتوانید سهم خوبی بخرید و وارد روند صعودی شوید. در الگوی پوشا دو شمع داریم که شمع دوم، شمع اول را میپوشاند. برای آشنایی بهتر با این الگو نیز بهتر است شکل آن را در ویدئو ببینید.
الگوی کندل دوجی مانا چیست؟
الگوی دوجی مانا برابری نسبی عرضه و تقاضا را نشان میدهد و بهتر است زمانی که آن را شناسایی میکنید، دست از خرید و فروش بردارید تا تکلیف نهایی سهم مشخص شود. البته بعضی از اوقات با توجه به کندل هایی که قبل از این الگو ظاهر شدهاند، میتوان رفتارهای بعدی بازار را حدس زد. اما در صورتی که در قبل و بعد از الگوی دوجی مانا سایههای بسیار داشته باشیم تا حدی که خود کندل بسیار کوچک شود، بهترین کار صبر کردن است.
دقت داشته باشید که قدرت کندل استیک ها در تایم فریمهای گوناگون با هم تفاوت دارد. یعنی هر چه تایم فریم بالاتر برود، قدرت یک کندل بیشتر است. بنابراین، یک کندل یک هفتهای قدرت بیشتری از یک کندل در تایم فریم یک روزه دارد و یک کندل در یک تایم فریم یک ماهه قدرت بیشتری از هردوی آنها دارد.
آیا آشنایی با کندل ها برای سود آوری کافی است؟
در ابتدا باید بگوییم که همانطور که میدانید الگوهای بسیار گوناگونی برای روش خواندن کندل ها در بورس و تحلیل تکنیکال وجود دارد و ما در این مقاله به تعداد کمی از آنها اشاره کردیم. یک معاملهگر حرفهای لازم است به انواع الگوهای کندل خوانی بورس تسلط داشته باشد و در این صورت قطعا تصمیمهای خوبی در مورد خرید و فروش سهم خود میگیرد.
البته دقت داشته باشید که آشنایی با کندل خوانی در تحلیل تکنیکال میتواند به شما در سودآوری کمک کند؛ اما به این معنا نیست که برای سودآوری کافی است. این مبحث خود پیش نیاز دو مبحث تحلیل تکنیکال و پرایس اکشن است و البته در کنار این دو به استراتژی و مدیریت سرمایه قوی نیاز دارد. به عنوان مثال افرادی که بدون توجه به اصول مدیریت سرمایه از لوریج های بالا استفاده میکنند ممکن است دچار ضرر شوند. بنابر این در صورتی که شما اطلاعات و دانش کافی داشته باشید، میتوانید از یادگیری کندل شناسی در بورس در کنار مهارتهای دیگرتان بهره ببرید تا به درستی برای خرید سهم تصمیم بگیرید. اما در صورتی که اطلاعات کامل و کافی ندارید، بهتر است در دوره آموزش جامع بورس و ارز دیجیتال شرکت کنید و دانش کافی به دست بیاورید تا خدای ناکرده ضرر آسیب ناپذیری به سرمایهی شما نرسد.
همه چیز درباره الگوهای بازگشتی در فارکس
زمانی قیمت بیت کوین به 60 هزار دلار رسید ولی معاملهگران و سرمایهگذاران بزرگ صبر کردند تا این قیمت مقداری افت کند و بتوانند در بهترین فرصت خرید کنند و بیشترین بهره را از نوسان قیمت این ارز دیجیتال ببرند. این نوسانات و افت و خیزها در بازار فارکس هم دیده میشود. سوال این است که چگونه میتوانیم بیشترین سود را از این نوسانات ببریم؟ پاسخ این پرسش در شناخت و درک الگوهای بازگشتی نهفته است. در صورتی که بتوانید الگوهای بازگشتی فارکس را به خوبی بشناسید و مفهوم آنها را درک کنید، مطمئن باشید که میتوانید بیشترین سود را از نوسانات بازار به دست بیاورید.
در این مقاله قصد داریم با الگوهای بازگشتی در فارکس آشنا شویم و توضیحات کاملی پیرامون آنها ارائه دهیم. در صورتی که تمایل دارید با این الگوها آشنا شوید و از نوسانات جفت ارزها بیشترین بهره را ببرید تا پایان این مقاله با ما همراه شوید.
منظور از الگوهای بازگشتی چیست؟
یکی از مهمترین مسائلی که میزان سود و موفقیت ما در بازار فارکس را تحت الشعاع قرار میدهد، زمان ورود به یک معامله است. ما باید این توانایی، دانش و آگاهی را داشته باشیم که در سریعترین زمان ممکن وارد روندی شویم که به تدریج دارد در بازار به وجود میآید. در واقع اگر میخواهیم در بازار فارکس سود کنیم، باید موجسواری را یاد بگیریم تا بتوانیم نوسان حداکثری قیمت را بگیریم. یکی از مشکلاتی که معاملهگران مبتدی دارند، همین است. آنها زمانی وارد یک معامله یا موقعیت میشوند که کار از کار گذشته و روند به اوج خودش رسیده است. در واقع آنها با هدف رسیدن به سود عالی وارد بازار میشوند، بیخبر از اینکه بازار به زودی ریزش خواهد کرد.
یکی از بهترین ابزارهایی که معاملهگران حرفهای برای نوسانگیری و پیدا کردن بهترین نقطه برای ورود به یک معامله سودآور از آن استفاده میکنند، الگوهای بازگشتی به ما کمک میکنند که بفهمیم نوسانات بازار چه وضعیتی دارند. ممکن است یک روند نزولی در بازار مدتی بعد صعودی شود یا اینکه یک روند صعودی، چند روز بعد شکلی نزولی به خودش بگیرد. الگوهای بازگشتی فارکس به ما نشان میدهد که بازار دچار چه تغییراتی خواهد شد.
در واقع الگوهای بازگشتی فارکس، شکلهایی روی نمودار هستند که در پیشبینی نواحی بازگشت با احتمال بالا به ما کمک میکنند. این الگوها به ما نشان میدهند که به احتمال زیاد بازار در آینده چه نوساناتی را تجربه خواهد کرد. به زبان ساده زمانی که قیمت پس از یک توقف، معکوس میشود، میگوییم یک الگوی معکوس اتفاق افتاده است. در ادامه توضیحات بیشتری پیرامون این الگوها ارائه خواهیم داد:
انواع الگوهای بازگشتی در بازار فارکس
به طور کلی الگوهای بازگشتی به دو دسته صعودی یا گاوی (Bullish) و نزولی یا خرسی (Bearish) تقسیمبندی میشود. هر کدام از این دو الگو خصوصیات مخصوص به خودشان را دارند.
الگوهای بازگشتی صعودی (Bullish Reversal Patterns)
الگوهای بازگشتی صعودی زمانی به کار میآید که یک روند صعودی در بازار حاکم باشد. گاهی اوقات روند صعودی مدتی متوقف و نزولی میشود ولی پس از مدتی دوباره به روند صعودی خودش برمیگردد و آن روند را ادامه میدهد. الگو هایبازگشتی صعودی به ما کمک میکنند که پیشبینی کنیم حرکت نزولی فعلی دوباره به روند صعودی برمیگردد.
الگوهای بازگشتی نزولی (Bearish Reversal Patterns)
الگوهای بازگشتی نزولی زمانی به کار میآید که یک روند نزولی بر بازار حاکم باشد و پس از مدتی متوقف و صعودی شود. در این مواقع معمولاً معاملهگران مبتدی شگفتزده میشوند و تصمیم میگیرند که وارد معامله شوند؛ غافل از اینکه قیمتها چند روز یا هفته آینده مجدداً نزولی میشود. این الگوها به شما کمک میکند که بازار را تحلیل کنید و پیشبینی کنید که بازار در آینده دوباره نزولی خواهد شد.
الگوهای بازگشتی مهم در بازار فارکس
سه نوع الگوی بازگشتی وجود دارد که مهمتر از سایر انواع الگوها است. این سه نوع الگو، سر و شانه (Head and Shoulders)، دو سقف (Double Top) و دو کف (Double Bottom) نام دارد. در ادامه توضیحات بیشتری در مورد این الگوها ارائه خواهیم داد:
1. الگوی سر و شانه (Head and Shoulders)
الگوی سر و شانه
همان گونه که در تصویر فوق مشاهده میکنید، الگوی سر و شانه یک الگوی بازگشتی است که سه قله یا سه دره دارد. منظور از سر (Head)، قله وسطی است که از دو قله دیگر ارتفاع بیشتری دارد و شانهها دو قله در سمت چپ و راست سر هستند. اگر دقت کنید این الگو شباهت زیادی به سر و دو شانه انسان دارد. الگوی سر و شانه به دو دسته سر و شانه سقف و سر و شانه کف تقسیمبندی میشود.
یکی از اجزای اصلی و اساسی الگوی سر و شانه، خط گردن یا نک لاین (Neck Line) است. خط گردن همانطور که در تصویر بالا مشاهده میکنید، همان خطی است که محل برخورد سر و دو شانه را به هم متصل میکند. نکتهای که باید در مورد این خط در نظر بگیرید این است که هر چه شیب کمتر و ملایمتری داشته باشد، اعتبار خط گردن بیشتر میشود. در صورتی که میخواهید در الگوی بازگشتی موفق باشید و سود بالایی از آن خود کنید، باید سفارش حد ضرر خود را بالای شانه راست (آخرین شانه الگوی سر و شانه) قرار دهید.
2. الگوی دو سقف یا سقف دو قلو (Double Top)
الگوی دوسقف یا Double Top
الگوی دو سقف یا دابل تاپ یکی از معروفترین و مهمترین الگوهای بازگشتی است. همانطور که در تصویر بالا مشاهده میکنید، در الگوی سقف دو قلو یا دو سقف، قیمت یک بار به سقف خود (سطح مقاومت) میرسد و دیگر نمیتواند این نقطه اوج را پشت سر بگذارد. به همین خاطر هم یک روند نزولی پیدا میکند.
پس از مدتی این روند نزولی متوقف میشود و بازار تلاش میکند که آن سطح مقاومت قبلی را پشت سر بگذارد و از این رو یک بار دیگر روند صعودی را در پیش میگیرد. متأسفانه این بار هم بازار پس از کلی تلاش و کوشش نمیتواند سطح مقاومت را بشکند و پس از رسیدن به آن سطح دوباره نزولی میشود. شما باید به قدری حرفهای و هوشیار باشید که سفارش حد ضرر خود را در بالای سقف دوم قرار دهید. توجه داشته باشید که سقف دوم کمی پایینتر از سقف اول قرار میگیرد و ممکن است کاملاً با هم برابر نباشند.
پایینترین سطح در الگوی دو سقف یا سقف دو قلو، خط گردن نامیده میشود تا زمانی که قیمت، این خط را نشکند الگوی سقف دو قلو تکمیل نمیشود. زمانی میتوانیم از وجود الگوی دو سقف صحبت کنیم که نک لاین یا همان خط گردن شکسته شود.
3. الگوی دو کف یا کف دو قلو (Double Bottom)
الگوی کف دو قلو یا Double Bottom
یکی دیگر از الگوهای بازگشتی مهم، کف دو قلو یا دو کف نام دارد. در این الگو ابتدا بازار یک روند نزولی به خودش میگیرد تا به کف (پایینترین نقطه ممکن) یا همان سطح حمایت میرسد. در اینجا دیگر امکان پیشروی و افت بیشتر وجود ندارد و بازار صعودی میشود. این افزایش تا سطح مقاومت بازار ادامه دارد و سپس دوباره بازار وارد یک روند نزولی میشود. این روند نزولی تا نزدیکی سطح حمایت قبلی ادامه پیدا میکند و دوباره وارد یک روند صعودی میشود. به همین خاطر است که الگوی دو کف یا کف دو قلو شبیه حرف دبلیوی انگلیسی (W) است.
بالاترین نقطه الگوی دو کف یا کف دو قلو (دابل باتم)، خط گردن است. توجه داشته باشید که پیش از شکلگیری الگوی دو کف یک روند نزولی مینور یا ماژور به چشم میخورد. نکتهای که در آشنایی با الگوی نموداری دوجی مورد این نمودار وجود دارد این است که هر چه فاصله زمانی بین این دو کف بیشتر باشد، احتمال درست بودن این الگو هم بالاتر میرود. بسیاری از تحلیلگران بر این باور هستند که بین این دو کف باید دست کم سه ماه فاصله زمانی وجود داشته باشد.
مهمترین الگوهای بازگشتی در نمودار شمعی
در این بخش از مقاله قصد داریم با چهار مورد از معروفترین الگوهای بازگشتی در نمودار بازگشتی آشنا شویم. این چهار الگو دوجی، الگوی چکش، الگوی شهاب و اینگالفینگ نام دارد. در ادامه به صورت مفصل با هر کدام از الگوهای بازگشتی نمودار شمعی آشنا خواهیم شد.
1. الگوی شمعی دوجی (Doji)
الگوی شمعی دوجی یکی از معروفترین الگو های بازگشتی است. این الگو زمانی به وجود میآید که در یک دوره زمانی قیمت باز و بسته شدن بازار یکسان باشد. در تصویر زیر الگوی شمعی دوجی مشاهده میشود. این شمع بدنه ندارد؛ چون قیمت افزایش یا کاهش پیدا نکرده است و قیمت باز و بسته شدن یکسان بوده است.
الگوی شمعی دوجی
در تصویر بالا مشاهده میکنید که بازار مدتی صعودی میشود و مجدداً به روند نزولی برمیگردد. به همین خاطر الگوی شمعی دوجی به عنوان یک نشانه برای روند بازگشتی نزولی عمل میکند. در واقع وقتی شمع دوجی را در بازار مشاهده میکنید میتوانید به این نتیجه برسید که احتمالاً جهت بازار تغییر خواهد کرد. در واقع وجود شمع دوجی نشان میدهد که معاملهگران دیگر توان چندانی برای وارد کردن فشار روی قیمت را ندارند. از طرفی میتوان با مشاهده شمع دوجی به وجود شک و تردید در بازار پی برد.
در صورتی که بازار در یک بازه زمانی طولانی یک روند مشخص داشته باشد و ناگهان شمع دوجی شکل بگیرد، احتمالاً به زودی شاهد تغییر جهت بازار خواهیم بود. بنابراین هنگامی که میخواهید از احتمال وجود روند بازگشتی در بازار آگاه شوید، حتما از الگوی نمودار دوجی استفاده کنید و دنبال چنین الگویی باشید.
توجه داشته باشید که حتماً نباید قیمت باز و بسته شدن به صورت کامل برابر باشد تا شمع دوجی شکل بگیرد بلکه اگر تفاوت قیمت باز و بسته شدن، اندک هم باشد این کندل یا شمع، دوجی نام دارد و از احتمال روند بازگشتی در بازار خبر میدهد. از این رو پیشنهاد میدهد به کندل یا شمعی که پس از کندل دوجی شکل میگیرد توجه ویژه داشته باشید. شمعهای دوجی به سه دسته پایه بلند (Long leg)، سنجاقک (Dragonfly) و سنگ قبر (Gravestone) تقسیمبندی میشوند. هر کدام از این شمعهای دوجی خصوصیت مربوط به خودشان را دارند. در مقالهای کامل و جامع در این زمینه صحبت خواهیم کرد.
2. الگوی شمعی چکش (Hammer)
الگوی چکش هم مثل الگور شمعی دوجی، یک الگوی تک شمعی است؛ به این معنا که با دیدن یک شمع کافی است به وضعیت بازار پی ببریم. این الگو هم نشان میدهد که قرار است وضعیت بازار تغییر کند. این شمع بر خلاف شمع دوجی، بدنه کوچکی دارد. سایه بالایی این الگوی شمعی، کوچک (گاهی اصلاً سایه بالایی ندارد) و سایه پایینی آن بلند است. به تصویر زیر نگاه کنید. این تصویر متعلق به الگوی شمعی چکش است. به این نکته توجه داشته باشید که روند قبل از الگوی شمعی چکش، نزولی و در نتیجه روند بعدی آن صعودی است.
الگوی شمعی چکش یا Hammer
کندل یا شمع چکش به شما کمک میکند که وجود الگوی بازگشتی را در بازار پیشبینی کنید و بفهمید که احتمالاً در آینده نزدیک بازار روند نزولی به خودش میگیرد. وقتی میخواهید از الگوهای نمودار شمعی برای پیشبینی روند بازار استفاده کنید، به سایه کندل (خطوط نازک در بالا و پایین شمع) توجه آشنایی با الگوی نموداری دوجی داشته باشید. وقتی شمع یک سایه بلند دارد، نمایانگر این است که حجم معاملات و تقابل بین خریداران و فروشندگان بالا است. در واقع هر چه سایه بلندتر باشد، حجم معاملات در بازار بیشتر است.
وقتی سایه بلندی در زیر یک شمع یا کندل به وجود میآید بدانید که فروشندگان دارند تمام تلاش و کوشش خودشان را به کار میبندند که قیمت را کاهش دهند ولی فروشندگان هم دارند با خریدهای خود در برابر آنها مقاومت میکنند و تلاش میکنند که قیمت را بالا بیاورند. در واقع فروشندگان و خریداران میخواهند تلاش یکدیگر را خنثی کنند.
3. الگوی شمعی شهاب (Shooting Star)
الگوی شمعی شهاب یا شهاب سنگ عکس الگوی شمعی چکش عمل میکند. در واقع قبل از کندل شهاب، یک روند صعودی و پس از آن یک روند نزولی داریم. به شکل زیر توجه داشته باشید. در الگوی شهاب سنگ سایه بلند کندل در بالای آن قرار میگیرد.
الگوی شمعی شهاب یا Shooting Star
سه شرط برای به وجود آمدن الگوی شمعی شهاب وجود دارد. شرط اول این است که قبل از کندل، شاهد یک روند صعودی باشیم. دومین شرط این است که سایه بلندی در بالای شمع قرار گرفته باشد. سومین شرط این است که شمع بعدی پایینتر از قسمت شهاب سنگ قرار بگیرد. توجه داشته باشید که الگوی شمعی شهاب سنگ نشان میدهد که در آینده وارد یک روند نزولی خواهیم شد.
4. الگوی بازگشتی پوششی یا اینگالفینگ (Engulfing)
آخرین الگو از الگوهای بازگشتی که در این نمودار مورد بررسی قرار میدهیم، الگوی بازگشتی پوششی یا اینگالفینگ نام دارد. سه الگوی شمعی قبلی تک شمعی بودند ولی این الگو دو شمعی است؛ یعنی برای پی بردن به چنین الگویی باید دو شمع مجاور را مورد ارزیابی نقد و بررسی قرار داد. تصویر زیر بیانگر الگوی بازگشتی پوششی یا اینگالفینگ است.
الگوی بازگشتی پوششی یا Engulfing
در این الگو دو شمع مجاور هم دیده میشود که شمع دوم خیلی سریع شمع اول را پوشش میدهد. منظور از پوشش این است که بالا و پایین بدنه شمع دوم، از بالا و پایین بدنه شمع اول فراتر میرود. به زبان سادهتر بالای شمع دوم بالاتر از بالای شمع اول و پایین شمع دوم، پایینتر در پایین شمع اول است. با نگاه به تصویر بالا آشنایی با الگوی نموداری دوجی میتوانید این موضوع را به خوبی مشاهده کنید.
متخصصان بازار فارکس بر این باور هستند که هر چه بدنه کندل پوششی بزرگتر باشد، روند بازار مشخصتر و واضحتر است. به کندل دوم کندل پوششی گفته میشود و وقتی الگوی شمعی پوششی به وجود بیاید، بازار همان مسیر شمع دوم (شمع پوششی) را ادامه خواهد داد.
دو نوع الگوی شمعی اینگالفینگ داریم. یک نوع صعودی و نوع دیگر نزولی است. الگوی پوششی صعودی در پایان یک روند نزولی و الگوی پوششی نزولی در پایان یک روند صعودی به وجود میآید.
یادگیری تحلیل تکنیکال فارکس؛ ضامن موفقیت شما در این بازار
برای موفقیت در بازار فارکس باید دانش معاملهگری و تحلیل این بازار را بیاموزیم. دو نوع از مهمترین تحلیلهایی که میتوانیم بیاموزیم و در بازار تبادلات ارزی به موفقیت دست پیدا کنیم، تحلیل فاندامنتال و تحلیل تکنیکال است. آشنایی با این دو تحلیل و ابزارهای آنها میتواند ما را به معاملهگر موفق تبدیل کند. الگوهای بازگشتی یکی از بهترین ابزارهای تحلیل تکنیکال هستند که به ما کمک میکند بیشترین بهره را از نوسانات بازار ببریم.
در صورتی که از این مقاله لذت بردید و برای شما مفید بود پیشنهاد میشود مقاله نرم افزار معاملاتی متاتریدر 5 را مطالعه کنید تا با یکی دیگر از ابزارهای عالی برای موفقیت در فارکس آشنا شوید. آیا تاکنون از الگوهای بازگشتی در معاملات خود استفاده کردهاید؟ از نظر شما این الگوها چه مزایا و معایبی دارند؟ چه زمانی بیشترین و بهترین کارایی را از خود نشان میدهند؟ لطفاً پرسشها، پیشنهادها و نظرهای خود را با ما به اشتراک بگذارید.
الگوی دوجی
مسلما شما به عنوان یک فعال بازارهای مالی مثل تریدرهای دیگر این حوزه دوست دارید کم تر ضرر کنید و بیش تر سود به دست بیاورید و در زمان کم تری دارایی تان، افزایش یابد. برای رسیدن به این اهداف لازم است با تحلیل ها آشنا باشید. یکی از تحلیل ها، تحلیل تکنیکال است که چارتیست ها زیاد از آن استفاده می کنند. اساس کار چارتیست ها بررسی نمودارها به خصوص نمودارهای شمعی است. یکی از الگوهایی که در این نمودارهای شمعی به چشم می خورد، دوجی است.
الگوی دوجی در تحلیل تکنیکال با استفاده از اندیکاتورهایی هم چون RSI اطلاعات خوبی را راجع به آینده ی بازار در اختیارتان قرار می دهد.
پس شناخت این الگوی کندلی برای یک فعال در حوزه ی بازارهای مالی لازم است. لذا در این مقاله انواع مختلف دوجی بررسی و توضیحات مهم در مورد آن ها بیان می شوند.
فهرست محتوای مقاله
نرمال
اژدها
صلیب
پایه بلند
سنگ قبر
چهار قیمتی
صلیب معکوس
انواع دوجی
آن یکی از الگوهای تک کندلی است که به شکل های مختلفی در چارت دارایی های مختلف دیده می شود و بیان کننده ی نوعی هشدار برای خرید یا فروش است.
در حقیقت می توان گفت دوجی، کندلی است که نرخ گشایش و پایانی دارایی در آن مشابه یکدیگر یا خیلی نزدیک به هم هستند.
غالبا این الگو بیانگر نوعی خستگی و بی تصمیمی در بازار است و حالت های رنج (خنثی) را نشان می دهد.
پس با دیدن دوجی ها، خریداران و فروشندگان در یک حالت تردید به سر می برند و منتظرند تا با دیدن یک موقعیت تأیید کننده وارد معامله شوند. این الگوی تک کندلی انواع گوناگونی دارد؛ نظیر:
نرمال
نام دیگر آن، دوجی معمولی، خنثی یا ستاره است که بدنه ی کوچک و سایه ی بالایی و پایینی دارد. این بدنه در میانه ی شمع ایجاد شده است. سایه ها هم زیاد بلند نیستند.
در حقیقت سایه های آن بیان کننده ی نوسان های قیمتی به دنبال تقاضا و عرضه به طرف بالا و پایین است. نهایتا هم نرخ پایانی نزدیک نرخ گشایش ثابت می گردد.
اژدها
آن یک الگوی صعودی است که در این جا بالاترین نرخ گشایش و پایانی با هم برابر یا نزدیک به هم هستند.
این الگو یک سایه ی بلند پایین دارد که نشان دهنده ی مقاومت خریدارها در برابر فروشنده ها است. در حقیقت خریداران در تلاشند تا بازار را بالا بکشانند.
بنابراین پس از دیدن دوجی اژدها، روند نزولی به صعودی تغییر پیدا می کند.
معمولا همزمان با نمایان شدن این الگو، سطح حمایتی هم مورد فشار قرار می گیرد که خیلی از تریدرهای بی تجربه در این موقعیت سریع بازار را ترک می نمایند.
در واقع آن ها نمی دانند این الگو همان دوجی سنجاقک یا پرواز اژدها است که معمولا صعودی بودن ادامه ی روند را هشدار می دهد.
صلیب
این الگو دارای شدوی پایینی بلند و شدوی بالایی کوتاه، درست عین شکل صلیب است. سایه ی بالایی قدرت تقاضا و سایه ی پایینی قدرت عرضه را می رساند.
زمانی که شکل صلیب در پایان یک حرکت نزولی شکل بگیرد، نشانه ی عوض شدن روند فعلی بازار است. اما زمانی که در میانه ی روند تشکیل شود بیانگر ادامه پیدا کردن حرکت بازار است.
دقت داشته باشید فقط تفاوت دوجی صلیب با سنجاقک در سایه ی بالایی آن ها است که سنجاقک اصلا سایه ی بالایی ندارد.
پایه بلند
آن در بین تریدرها با نام های دیگری نظیر پادراز و قد بلند هم شناخته می شود. در این جا قیمت گشایش و پایانی دارایی مورد نظرتان با هم برابر یا خیلی نزدیک به هم هستند.
نام این دوجی، پایه بلند است؛ چون سایه هایی که در این کندل شکل می گیرند بلند هستند. سایه ی بلند بالایی نشاندهنده ی این است که تقاضا افزایش پیدا کرده است.
بالطبع سایه ی پایینی هم بیانگر این است که عرضه افزایش یافته و به همین علت قیمت تا حد زیادی کم شده است.
این موضوع نشانگر این است که نوسان موجود در بازار، بالا است که این نوسان بالا خود بیانگر عدم وجود قطعیت در خرید و فروش است.
معمولا هم بعد از ظاهر شدن دوجی پایه بلند تا مدتی بازار در وضعیت خنثی به سر می برد.
سنگ قبر
نام دیگر این دوجی مقبره است که برعکس سنجاقک است و در مقاله ای مجزا در مورد آن ها صحبت شده است. جهت مطالعه ی این مقاله می توانید به سایت آکادمی طهرانی مراجعه نمایید.
چهار قیمتی
نام دیگر آن، دوجی خط تیره است. این الگو فقط نشانگر این است که قیمت گشایش، پایانی، بالاترین و پایین ترین نرخ، همگی با هم برابر هستند و تغییر خاصی در قیمت صورت نگرفته است.
این الگو در بازار سهام مثلا زمانی روی می دهد صف های خرید و فروش شکل می گیرند.
بعد به دلیل این که نرخ در همان آغاز کار 5 درصد صعودی یا نزولی می شود و دامنه ی نوسانی 5 درصد را طی می کند، باعث می گردد که هر چهار نرخ، با هم یکسان باشند.
یا در بازارهای دیگر وقتی معامله ای صورت نمی گیرد به خصوص در دوره های زمانی کوتاه تر، این شکل خط تیره شکل می گیرد تا بیان کند نوسانی در بازار وجود نداشته است.
دقت داشته باشید در بازار جفت ارزها و فلزها به دلیل بالا بودن معامله ها، می توان گفت اصلا این شکل دوجی به چشم نمی خورد.
گاهی مواقع هم ممکن است در روزهای تعطیلی بازار، شما این الگو را در چارت دارایی تان مشاهده نمایید که این بیانگر وجود مشکلی مربوط به کارگزاری تان می شود.
لذا به آن توجهی نداشته باشید و اگر تمایل دارید این مشکل را با کارگزاری تان در میان بگذارید.
صلیب معکوس
صلیب معکوس شبیه سنگ قبر است یعنی دارای شدوی بلند در بالا و شدوی کوتاه در پایین است.
پس درست شکل آن شبیه صلیبی است که برعکس شده باشد.
سایه بالایی آن بالا رفتن قیمت در اثر تقاضا و سایه ی پایینی آن افت قیمت به دنبال افزایش عرضه را می رساند.
زمانی که در پایان یک حرکت صعودی، صلیب معکوس تشکیل شود؛ یعنی روند فعلی بازار عوض خواهد شد. بالعکس وقتی در وسط روند شکل بگیرد بیانگر ادامه پیدا کردن آن روند است.
جمع بندی انواع دوجی
دانستید که برای موفقیت در بازارهای مالی به خصوص بازار بورس لازم است با تحلیل تکنیکال آشنایی داشته باشید.
یکی از الگوهای مهمی که در تحلیل تکنیکال مورد بررسی قرار می گیرد، دوجی است. شما می توانید آن را به صورت های مختلفی بر روی چارت سهامتان مشاهده نمایید.
از جمله انواع صورت های دوجی می توان به شکل نرمال (معمولی)، اژدها (سنجاقک)، صلیب، صلیب معکوس، پایه بلند (پادراز یا قد بلند)، سنگ قبر (مقبره) و چهار قیمتی (خط تیره) اشاره کرد.
در کل، دوجی ها حالت های رنج و نوعی عدم وجود قطعیت در بازار را می رسانند که بهتر است در این موقعیت ها صبور باشید تا تأییدیه های لازم برای ورود یا خروج از بازار را به دست آورید.
شما می توانید با دیدن هر کدام از شکل های مختلف دوجی از اندیکاتور قدرت نسبی آر اس آی، مکدی، باند بولینگر و … برای گرفتن تصمیم نهایی تان استفاده نمایید.
در حقیقت دوجی ها به شما هشدار می دهند که بررسی های بیش تری را در رابطه با ادامه ی روند انجام دهید و صبور باشید.
شما برای موفقیت در بازارهای مالی علاوه بر آشنایی با تحلیل تکنیکال لازم است با تحلیل بنیادین هم آشنا باشید تا بتوانید سهام بنیادین و ارزنده را شناسایی کنید.
برای آشنایی با تحلیل بنیادین و روش کار فاندامنتالیست ها می توانید به سایت آکادمی طهرانی مراجعه نمایید و آموزش های لازم را زیر نظر اساتید خبره ی آن پشت سر بگذرانید.
این آموزش ها به شکل آنلاین و غیر حضوری، حضوری (با رعایت پروتکل های بهداشتی) یا به صورت پکیج های آموزشی در اختیار شما عزیزان قرار می گیرد.
دیدگاه شما