تعیین ریسک موجودی معاملاتی


اصول تعیین حجم معاملات در بازار سهام

در مطالب پیشین از سری مقالات مدیریت سرمایه بلاگ آسان بورس، به اهمیت مدیریت دارایی در معاملات بازار سهام و مفاهیم اصلی این مبحث یعنی ریسک، بازده و ارتباط آن‌ها با یکدیگر اشاره نمودیم.در این مقاله، به شرح اصول تعیین حجم معاملات بر اساس ریسک، خواهیم پرداخت.

حجم معامله عبارت است از؛ تعداد واحدهایی از یک دارایی که با پرداخت معادل قیمتی، می‌توانیم مالکیت آن را بدست آوریم. واحد شمارش دارایی‌ در انواع بازارهای سرمایه گذاری متفاوت است. برای مثال؛ شمش‌های طلا را بر اساس گرم، ارزها را بر اساس اسکناس با عدد مشخص و سهام شرکت‎ها را بر اساس برگه سهم معامله می‌کنند. به بیان ساده‌تر حجم معاملات در بازار مالی، از تقسیم مقدار سرمایه بر قیمت هر واحد دارایی، محاسبه می‌شود. مثلاً اگر شما ۱۰۰ میلیون تومان سرمایه در اختیار داشته و قیمت هر برگه سهم شرکت ملی صنایع مس ایران معادل ۲۰۰ تومان باشد؛ حداکثر می‌توانید ۵۰۰ هزار برگه سهم از این شرکت را خریداری کنید.

از بررسی محاسبات فوق، در نگاه اول این‌گونه استنباط می‌شود که با مفهوم بسیار ساده‌ای مواجه هستیم و به راحتی هر کس می‌تواند پیش از ورود به معامله، عدد نهایی حجم را محاسبه نموده و سپس اقدام به خرید سهام نماید! اما منظور از تعیین حجم معاملات، گزینش حجم بهینه متناسب با ریسک احتمالی موقعیت معاملاتی است که در ادامه به نحوه انجام محاسبات آن می‌پردازیم.

علت اصلی اهمیت تعیین حجم معاملات در تعیین ریسک موجودی معاملاتی بازارهای مالی، توجه به ریسک معامله و رعایت مدیریت سرمایه است. زیرا ریسک ناشی از یک موقعیت معاملاتی، کاملاً با حجم سرمایه گذاری مرتبط است.

حجم معاملات مدیریت سرمایه

حجم بالاتر، سود بیشتر!؟

زمانی که با حجم بالایی وارد معامله شویم، ریسک بالاتر و بالطبع بازدهی بیشتری نیز در انتظارمان خواهد بود؛ زیرا در هر دو حالت صحیح یا غلط بودن پیش‌بینی ما نسبت تعیین ریسک موجودی معاملاتی به وضعیت آتی بازار، به دلیل اینکه تعداد بیشتری از آن دارایی را در اختیار داریم، به همان نسبت سود و زیان بیشتری هم خواهیم داشت. سرمایه گذاری صحیح و منطقی بدین معنی است که، هیچ‌گاه تمام سرمایه خود را درگیر یک موقعیت معاملاتی خاص نکنیم و همیشه با توجه به حداکثر ریسک قابل تحمل، حجم معامله مد نظر خود را تعیین نماییم. در واقع باید با بخشی از سرمایه خود وارد بازار شده و نقاط خروج مشخصی داشته باشیم تا، قسمت کوچکی از دارایی خود را در معرض خطر قرار داده و به بقای بلند مدت ما در بازار، آسیبی وارد نشود.به منظور تبیین تأثیر حجم در ریسک و بازده ناشی از سرمایه گذاری، یک موقعیت معاملاتی زیان‌ده را با دو معامله‌گر دارای رویکرد مدیریت سرمایه‌ای متفاوت، شبیه سازی و قیاس می‌کنیم.

حجم معاملات

با بررسی جزئیات جدول فوق متوجه می‌شویم که، سرمایه گذار «الف» هیچ‌گونه استراتژی کنترل ریسکی نداشته و با تمام موجودی حساب خود وارد این موقعیت معاملاتی شده و در نهایت به دلیل عدم رعایت مدیریت سرمایه، حدوداً یک سوم از دارایی خود را تنها در یک معامله از دست داده است! اما در طرف مقابل، سرمایه گذار «ب» بر اساس استراتژی مدیریت ریسک شخصی، با بخش کوچکی از کل سرمایه خود وارد بازار شده و در نتیجه زیان کمتری متحمل شده است.

جبران ضرر و افزایش حجم معاملات

هنگامی که درصد ریسک و حجم یک معامله را مشخص می‌کنیم، بهتر است به فکر جبران ضرر احتمالی نیز باشیم؛ زیرا وقوع خطا در پیش‌بینی‌ها کاملاً امکان پذیر بوده و ما به عنوان یک معامله‌گر، باید پس از وقوع ضرر نیز توان ادامه فعالیت و جبران زیان‌های قبلی را داشته باشیم. در مورد معامله‌گر «الف» کاملا روشن است که برای جبران یک ضرر ۳۰ درصدی حتی با صرف نظر از مشکلات روحی و روانی پس از وقوع زیان‌های سنگین، طبق محاسبات ریاضی و مبحث افت سرمایه که در مقاله قبلی به آن اشاره شد؛ باید ۴۳ درصد سود کند تا به نقطه سر به سر برسد. اما به دست آوردن چنین سودی در بازار سهام، اصلاً کار آسانی نیست! کما این‌که بسیاری از معامله‌گران پس از وقوع چنین وضعیتی، نوعی حالت تهاجمی نسبت به بازار گرفته و گمان می‌کنند؛ باید با معاملات متوالی و افزایش حجم، اقدام به جبران افت سرمایه خود نمایند. چنین رویکردی، قطعاً منجر به نابودی کل دارایی این افراد خواهد شد. بنابراین عدم رعایت مدیریت ریسک، وصف حال معامله‌گران بازنده و غیرمنطقی است که، بعید به نظر می‌رسد حضور بلند مدتی در بازار مالی داشته باشند! اگر در مثال فوق نتیجه معامله سودده باشد؛ سود هنگفتی نصیب سرمایه گذار «الف» خواهد شد اما، همان‌طور که قبلاً گفتیم؛ نباید صرف بدست آوردن سود بیشتر، سرمایه خود را به خطر بیندازیم. در ادامه می‌خواهیم، یک مثال معاملاتی با جزئیات کامل و رعایت چهارچوب‌های کلی مدیریت سرمایه را، برای شما ذکر کنیم.

معامله‌گری بر اساس تحلیل تکنیکال کلاسیک در بورس تهران به داد و ستد سهام می‌پردازد. با مشاهده یک سیگنال خرید مطمئن در نمودار قیمتی شرکت فولاد مبارکه اصفهان، این شخص وارد موقعیت خرید می‌شود.

جبران ضرر و افزایش حجم معاملات

همان‌گونه که در نمودار بالا مشاهده می‌کنید؛ قیمت با شکست نقطه تلاقی سطح مقاومتی و خط روند نزولی که، یکی از بهترین سیگنال‌های خرید در تحلیل نموداری می‌باشد؛ روند صعودی خود را تأیید کرده و یک موج افزایشی قدرتمند در حال شکل ‌گیری است.این فرد افق سرمایه گذاری کوتاه مدتی داشته و بازه زمانی معاملات وی، حداکثر یک‌ ماهه است. به همین دلیل در محاسبات بازده مورد انتظار، مواردی نظیر سود نقدی، حق تقدم سهام و… را در نظر نمی‌گیرد. جدول زیر، جزئیات این موقعیت معاملاتی را نشان می‌دهد.

جزییات معاملاتی

پس از مشخص شدن جزئیات ورود و خروج از معامله طبق نمودار سهم، حداکثر مقدار ریسک را طبق استراتژی مدیریت سرمایه معین نموده و به منظور تعیین حجم موقعیت معاملاتی مذکور، باید مقدار ریالی ضرر احتمالی را بر حاصل تفریق نقطه ورود تا حد ضرر تقسیم نماییم.

۹۲۳۰ = (۴۹۰-۴۲۵) ÷ ۰۰۰/۶۰۰

سپس بر اساس مقدار حجم بدست آمده، بازده و بقیه جزئیات معامله مشخص خواهند شد.در نتیجه مشاهده می‌کنیم که، با مدیریت حجم معاملات و تعیین نقاطه خروج بهینه، به سادگی می‌توان ریسک را کنترل نموده و از بروز شرایط بحرانی در فرآیند معامله‌گری خود، پیش گیری کنیم.در مقالات بعدی، به تشریح کامل مفاهیم حد سود و زیان و بهترین روش‌های انتخاب نقاط خروج از بازار خواهیم پرداخت.

تعیین درصد ریسک مجاز برای هر معامله

برای موفقیت در بازارهای مالی، سه رکن اساسی زیر بایستی به درستی فرا گرفته شود:

تحلیل بازار
روانشناسی معامله گر
مدیریت سرمایه

اکثر معامله گران تنها بحث اول را حائز اهمیت میدانند و به مباحث دوم و سوم بعنوان موارد فرعی و نه چندان مهم نگاه میکنند. این درحالی است که این سه مورد، ارکان اصلی موفقیت در بازار سرمایه را تشکیل میدهند، به طوری که اگر یکی از تعیین ریسک موجودی معاملاتی این سه مورد رعایت نشود، موفقیت معامله گران در هاله ایی از ابهام قرار خواهد گرفت.بیشتر معامله گران به ویژه معامله گران مبتدی بر این باورند که چنانچه در تحلیل بازار درست عمل کنند، راه کسب سود را طی کرده اند. اما به تجربه ثابت شده است که اولین و مهمترین درسی که یک و معامله گر باید فرا بگیرد بحث بسیار حیاتی مدیریت سرمایه است. قویاً معتقدیم که بدون رعایت اصول مدیریت سرمایه حتی زبده ترین تحلیلگران هم قادر به کسب هیچ سودی در بازارهای مالی نخواهند بود.

wX141mD7y66oftWjgqKu8aftQvsPf0rGY7MAWLJf.jpg

کار در بازار سرمایه تماماً با احتمالات سروکار دارد و هنگامی که بر اساس تحلیل هایمان دست به انجام معامله میزنیم در واقع بر اساس احتمالات وارد بازار شده ایم وهیچ قطعیتی وجود ندارد و بازار ممکن است حتی برخلاف انتظار بهترین تحلیل گران نیز حرکت کند بنابراین کار در بازارهای مالی، پیمودن راهی پرپیچ و خم و پرریسک است و تنها راه مقابله با این ریسک، انجام دقیق و صحیح قوانین مدیریت سرمایه می‌باشد. در واقع مدیریت سرمایه به ما می گوید که در معامله بعدی چه مقدار از تعیین ریسک موجودی معاملاتی سرمایه بایستی ریسک شود. هدف اصلی مدیریت سرمایه، افزایش سرمایه با به حداقل رساندن زیان ها در معاملات اشتباه و افزایش میزان سود، در معاملات سودده است. در واقع اجرای مدیریت سرمایه دو دستاورد اساسی را برای ما به همراه دارد.

1- بقای سرمایه
2- سودآوری

که اولویت با بقاست. اما متاسفانه افراد مبتدی این اولویت را بر عکس می بینند. از دیدگاه این افراد کسب سود مقدم تر است بر راه های بستن زیان.

حداکثر ریسک مجاز برای انجام هر معامله

برای تعیین حداکثر ریسک مجاز در انجام هر معامله، از یکی از دو روش زیر استفاده می کنیم:

1- عده ای از معامله گران به این جمله بسنده می کنند: "هیچگاه نباید ماکزیمم زیان در یک معامله، بیشتر از 2 درصد تعیین ریسک موجودی معاملاتی کل سرمایه باشد."

2% × موجودی حساب = حداکثر ریسک مجاز برای هر معامله

2- تعیین درصد ریسک مجاز برای انجام هر معامله به روش پروفسور بالسارا که در ادامه به بررسی ریسک مجاز در هر معامله به این روش خواهیم پرداخت.

این فرمول در اصل توسط جان کلی در سال های اولیه دهه 1940 بدست آمده است که بعضی وقتها به عنوان فرمول Kelly شناخته می شود. ادوارد او تورپ در کتاب "ریاضیات قمار" این فرمول را با استفاده از جایگذاری "متوسط نسبت بازگشت مالی به جای نسبت بازگشت مالی" اصلاح کرد. پروفسور بالسارا در کتاب Money Management Strategies for" Feutures Traders"، این فرمول را برای محاسبه بهینه سرمایه برای ریسک به صورت زیر تعریف می کند:

f: مقدار بهینه (درصد) ریسک در هر معامله می باشد.
A: متوسط نسبت بازگشت مالی ( Payoff Ratio). نسبت بازگشت مالی نشانگر میزان مبلغ ریالی معامله های برنده تقسیم بر میزان مبلغ ریالی معامله های بازنده است یا به عبارتی، نسبت ریال هایی که بدست آوردیم در مقایسه با ریال هایی که از دست داده ایم. بعنوان مثال، نسبت 3 به 1 به این معنی خواهد بود که به ازای هر1 ریالی که از دست میدهید 3 ریال بدست می آورید.
p: متوسط درصد معاملات سودده (Win Ratio) که برای محاسبه آن باید تعداد معامله های برنده را تقسیم بر تعداد کل معامله ها کرد.

بعنوان مثال: اگر در معاملات شما، نسبت بازگشت مالی 2 به 1 و نیز درصد معاملات سودده 35 درصد باشد؛ در این صورت حجم مجاز برای انجام هر معامله بر اساس عملکردتان به روش زیر محاسبه می گردد.

برای اینکه درصد را بدست بیاوریم، f را در 100 ضرب کنید که حاصل 2.5% می شود. بنابراین شما با این عملکرد مفروض، در هر معامله حداکثر 2.5% سرمایه تان را مجاز به ریسک کردن هستید.

"نداشتن برنامه برای موفقیت مانند داشتن برنامه برای عدم موفقیت است"

نحوه محاسبه ریسک هنگام معامله در فارکس

آموزش محاسبه ریسک در فارکس

محاسبه ریسک چقدر مهم است؟ آیا باید حتما این مورد را در معاملات خود در نظر بگیریم؟ برای پاسخ این سوال با بیگ اینکام همراه باشید.

وقتی شرایط مساعد باشد ، معامله می تواند پاداش دهنده باشد ، اما همواره نیز یا خطرات همراه است. به عنوان یک تاجر فعال ، شما باید شرایطی را پیش بینی کنید که ممکن است اشتباه پیش برود و شما را ملزم به داشتن یک برنامه آماده و مطالعه شده برای مقابله با آن وادار میکند. بنابراین ، چگونه می توانید محاسبه ریسک و خطرات بخشی از تجارت را به بهترین وجه محاسبه کنید؟

یک تاجر می داند که حفاظت از سرمایه خود به همان اندازه سودآوری با استفاده از آن مهم است. با تمرکز بر مدیریت ریسک ، رویکرد تجارت ، چه بازار سهام ، بازار آتی ، CFD ، شرط بندی گسترده و بازارهای ارز (فارکس) اولین قدم است ، بنابراین ، دانستن چگونگی محاسبه ریسک در تجارت مهم است.

محاسبه ریسک در فارکس

در معاملات فارکس ، یک معامله گر با پیپ ها کار می کند ، مفهومی منحصر به فرد و یکپارچه در معاملات فارکس. پیپ ها اندازه گیری مورد استفاده برای نشان دادن تغییر حرکت قیمت به رقم اعشار است. معمولاً بیشترین جفت ارز حرکت قیمت آنها و گسترش پیشنهاد قیمت را در پیپ نقل میکند. یک پیپ کوچکترین واحد نرخ ارز و حرکت آن را نشان می دهد. از نظر عددی ، این معمولات یک صدم درصد یا 0001/0 است که چهارمین رقم اعشار می‌باشد.

یک نقطه شروع خوب برای ساخت یک سبک تجارت که در کاهش خطر تمرکز دارد ، تصمیم گیری در مورد محدودیت خطر است. حداکثر درصد ریسک موجودی حساب شما که می خواهید در هر معامله در رابطه با محاسبه ریسک تقسیم کنید چیست؟

بیشتر تاجران ماندن را ترجیح می دهند در حد 1٪ تا 3٪ باند قرار گرفتن در معرض در هر معامله به مانده حسابی که با آن کار می کنند. این میزان خطر کلی قرار گرفتن در معرض حساب است. این بدان معناست که اگر تصمیم دارید 3 درصد را به عنوان خطر برای حساب خود انتخاب کنید ، اگر دو معامله همزمان انجام شود ، اینها باید 1.5٪ باشند؟

مثال زیر می تواند نشانه ای از نحوه محاسبه ریسک خود هنگام معامله باشد.

ویژگی های مهم در معاملات فارکس

سبک معاملات فارکس در بازار بین المللی

اگر مانده حساب شما 1000 دلار است و وارد معامله می شوید EUR / USD در 1.41764. طبق تحقیقات شما ، چشم انداز شما نسبت به این جفت ارز صعودی است و انتظار دارید که بیشتر صعود کند. اما شما همچنین نسبت به افت احتمالی قیمت احتیاط دارید و می خواهید ضرر توقف را در 1.41714 تعیین کنید. در اینجا ، گنجاندن سطح پایین به کاهش خطر بالاتر کمک می کند. حتی اگر احتمال سقوط بازار وجود داشته باشد ، ضرر توقف که در 1.41714 تعیین کرده اید به معنای افت فقط 50 پیپ از قیمت اصلی است که آن را خریداری کرده اید. این در ازای هر پیپ 1 دلار ضرر فقط 50 دلار است.

اگر این معامله را با یک حاشیه انجام می دادید ، میزان مواجهه در اینجا فقط به میزان افت پیپ است و تاثیری بر حاشیه کلی شما نخواهد داشت.

اکنون که یک پایه اساسی برای تجارت فارکس خود برنامه ریزی کرده اید ، وقت آن است که عناصر محاسبه ریسک و مدیریت ریسک را درک کنید.

سفارشات ضرر را متوقف کنید

یکی از مفاهیمی که به عنصر محاسبه ریسک در معاملات در برابر ریسک بازار بی ثبات مربوط می شود توقف ضرر است. این یکی از سه تصمیمی است که بازرگانان باید در حین نهایی شدن معامله اتخاذ کنند. دو مورد دیگر عبارتند از: قیمت ورودی برای یک معامله و قیمت هدف که پس از کسب سود برای آن برنامه ریزی شده است.

یک دستور توقف ضرر می تواند همراه با یک سفارش باز باشد و در خدمت کاهش ضرر بالقوه بزرگی است که می تواند در صورت پیش نرفتن شرایط طبق برنامه پیش بیاید. علی رغم اینکه تجارت به خوبی برنامه ریزی شده است و وجهی مثبت که وزن منفی را وزن می کند ، در هر سرمایه گذاری می تواند تحولات پیش بینی نشده ای داشته باشد. این جایی است که داشتن مهار با قیمت پایین می تواند ضررهای ناشی از قیمت ها را در سقوط آزاد متصل کند.

قیمت توقف ضرر را در محاسبه ریسک می توان در سطحی تنظیم کرد که متناسب با حمایتی باشد که قبلاً دیده شد. در لحظه ای که احتمال سقوط قیمت ایجاد می شود ، ضرر توقف برای بستن موقعیت باز کار می کند.

متغیرهایی با توقف ضرر متعارف وجود دارد که می تواند انعطاف پذیری بیشتری به تاجر بدهد. به عنوان مثال این یک توقف عقب تعیین ریسک موجودی معاملاتی است که یک ترتیب متحرک با سطوح از پیش تعیین شده است که بسته به حرکت قیمت ها می تواند تعریف شود. ضرر توقف را می توان فقط در سطوح زیر موقعیت بازرگانی قرار داد اما سفارشات برای اصلاح باز هستند.

اندازه گیری موقعیت

اندازه گیری موقعیت یکی دیگر از روش های استراتژیک است که در محاسبه ریسک به شما کمک می کند مقدار تقریبی واحدهایی را که باید برای کنترل حداکثر خطر در هر موقعیت معامله کنید ، پیدا کنید.

تفاوت بین آنها قیمت ورود و سطح توقف ضرر تصویر روشنی از خطر در موقعیت ایجاد می کند. داشتن شناخت مناسب از خطر در هر پیپ و محل استقرار شما می تواند به شما در تعیین خطر کمک کند. توقف ها بر اساس متغیرهای مختلف در موقعیت قرار می گیرند. باید توجه داشت که با وجود استفاده از اندازه گیری صحیح موقعیت ، در صورت شکاف سهام در زیر میزان توقف ضرر ، معامله گران می توانند بیش از حد مجاز حساب مشخص شده خود ضرر کنند.

محاسبه ریسک در معامله با پیپ

Pip risk تفاوت بین نقطه ورود و نقطه ای است که شما سفارش توقف ضرر را می دهید. برای یافتن میزان سود یا ضرر یک موقعیت در هر پیپ ، یک معامله گر باید بداند که اندازه پیپ چه اندازه ای است.

محاسبه دقیق مقدار پیپ ارزیابی درستی از ریسکی است که با نگه داشتن موقعیت می پذیرید.

روشهای محاسبه ریسک با پیپ CFD و شرط بندی گسترده متفاوت هستند. CFD در حالی که قیمت شرط بندی را برای هر بازار به تفکیک امتیاز پخش می کند ، برای هر بازار قرارداد استاندارد دارد.

باید درک درستی از میزان پول موجود در هر تجارت داشته باشید. این به شما کمک می کند ریسک خود را به طور موثر مدیریت کنید. مدیریت ریسک تجارت توانایی مهار ضرر و زیان شما در هر تجارت است. یک تاجر هوشمند فقط کسی نیست که می داند چگونه سود خوبی کسب کند بلکه کسی است که می داند چگونه ضررهای خود را پایین نگه دارد. به همین دلیل بسیار مهم است که شما می دانید هنگام معامله چگونه ریسک خود را محاسبه کنید.

ابزارهای محاسبه ریسک در فارکس

برای این که بتوانید معاملات روزانه خود را به طور موثر انجام دهید همواره به مجموعه ای از ابزارها و خدمات نیز نیاز خواهی داشت. امروزه معاملات مدرن با استفاده از روش الکترونیکی صورت خواهد گرفت به همین منظور معامله گران برای انجام معاملات خود به صورت روزانه به ابزارهایی همچون اینترنت برای دسترسی به بروکرهای فارکس و بازارهای مالی و همچنین وجود تلفن برای برقراری تماس با کاگزار خود نیازمند می باشند و با استفاده از رایانه یا لپ تاپ است که می توان به اینترنت دسترسی داشته و معاملات خود را انجام داد.

معامله گران برای انجام معاملات خود و محاسبه ریسک به ابزارهای زیادی از جمله نرم افزارها، دانستن اصول بازارهای مالی، اندیکاتورها و … نیز نیازمند می باشند. علاوه بر این موارد برای آن که جزو افرادی باشید که به صورت روزانه به انجام معاملات می پردازد باید به یک بروکر معتبر هم دسترسی داشته باشید تا کمیسیون کمی داشته باشد و ارائه دهنده یک پلتفرم معاملاتی که استراتژی معاملاتی است باشد.

تکنیک های مدیریت ریسک برای معامله گران فعال

تکنیک های مدیریت ریسک برای معامله گران فعال

هدف از مدیریت ریسک در واقع کاهش ضررها می باشد. همچنین مدیریت ریسک می تواند به محافظت از حساب های معامله گران در برابر از دست دادن تمام پول خود کمک کند. ریسک زمانی رخ می دهد که معامله گران متحمل ضرر شوند و اگر بتوان ریسک را به نحوه ی درستی مدیریت کرد، معامله گران می توانند با خیال راحت تری در بازار درآمد کسب کنند.

این یک پیش نیاز ضروری اما اغلب نادیده گرفته شده برای معامله گری فعال و موفق است. به هر حال، معامله‌گری که سود قابل توجهی به دست آورده است، می‌تواند همه آن را تنها در یک یا دو معامله بد بدون یک استراتژی مدیریت ریسک مناسب از دست بدهد. بنابراین چگونه می‌توان بهترین تکنیک‌ها را برای مهار ریسک‌های بازار ایجاد کرد؟ در این مقاله در مورد چند استراتژی ساده که می توان از آنها برای محافظت از سود معاملاتی خود استفاده کرد، بحث خواهد شد.

برنامه ریزی معاملات خود

مدیریت ریسک

همانطور که ژنرال ارتش چین "سون تزو" می گوید: "در هر نبرد قبل از وقوع آن باید پیروز شد." این عبارت نشان می‌دهد که برنامه‌ریزی ها و استراتژی ها - نه نبردها - برنده جنگ‌ها هستند. به طور مشابه، معامله گران موفق معمولاً این عبارت را نقل می کنند: "معامله را برنامه ریزی کن و برنامه ریزی را معامله کن." درست مانند جنگ، یک برنامه ریزی از پیش آماده شده می تواند اغلب به معنای تفاوت بین موفقیت و شکست باشد.

در ابتدا مطمئن شوید که کارگزار (یا بروکر یا صرافی) شما برای معاملات مکرر مناسب است. برخی از کارگزاران برای مشتریانی که به ندرت و با دید بلند مدت معامله می کنند، مناسب هستند. آنها کمیسیون های بالایی دریافت می کنند و ابزارهای تحلیلی مناسبی را برای معامله گران فعال ارائه نمی دهند.

نقاط حد ضرر (S/L) و حد سود (T/P) دو روش کلیدی را نشان می دهد که معامله گران می توانند از قبل در هنگام معامله برنامه ریزی کنند. معامله گران موفق می دانند که حاضرند چه قیمتی بپردازند و به چه قیمتی بفروشند. سپس آنها می توانند بازده حاصل را در برابر احتمال رسیدن سهام به اهدافشان اندازه گیری کنند. اگر بازده تعدیل شده به اندازه کافی بالا باشد، معامله را انجام می دهند.

برعکس، معامله گران ناموفق اغلب بدون داشتن ایده ای قبلی از نقاطی که در آن با سود یا زیان باید از معامله خارج شوند، وارد معامله می شوند. مانند قماربازانی که در یک دوره خوش شانس یا بدشانس هستند، کم کم احساسات به آنها چیره شده و بر معاملات آنها دیکته می شود. زیان اغلب مردم را تحریک می‌کند که دست نگه دارند و امیدوار باشند که زیان آنها جبران می شود، در حالی که سود می‌تواند معامله‌گران را ترغیب کند تا به امید سودهای بیشتر منتظر بمانند و از معامله ی خود خارج نشوند.

در نظر گرفتن قانون یک درصد

بسیاری از معامله‌گران روزانه از قانون یک درصدی پیروی می‌کنند. اساساً، این قانون بطور سرانگشتی نشان می دهد که هرگز نباید بیش از 1٪ از سرمایه یا حساب معاملاتی خود را در یک معامله قرار دهید. بنابراین اگر 10000 دلار در حساب معاملاتی خود دارید، هرگز نباید بیشتر از 100 دلار را در یک پوزیشن یا معامله قرار دهید.

در بازارهای سهام ایالات متحده، این استراتژی برای معامله‌گرانی که حساب‌های کمتر از 100000 دلار دارند رایج است - برخی حتی اگر ریسک پذیری بالاتری داشته باشند، این مقدار را به 2% نیز می رسانند. بسیاری از معامله‌گرانی که حساب‌هایشان موجودی بالاتری دارند، ممکن است حتی درصد کمتری را انتخاب کنند. به این دلیل که با افزایش مقدار حساب شما، حجم معامله نیز افزایش می یابد. بهترین راه برای کنترل ضررها به عنوان یک معامله گر فعال یا نوسانگیر، این است که این قانون را زیر 2٪ نگه دارید.

تعیین نقاط حد ضرر یا حد سود

حد ضرر و حد سود

شاید مهمترین نکته ی مدیریت ریسک برای معامله گران فعال تعیین نقاط حد ضرر و حد سود باشد. نقطه حد ضرر قیمتی است که معامله‌گر سهامی را در آن می‌فروشد و با ضرر از معامله خارج می‌شود. این اغلب زمانی اتفاق می‌افتد که یک معامله آنطور که یک معامله‌گر امیدوار بود، انجام نشود. این نقاط برای جلوگیری از ذهنیت "قیمت سهم به زودی باز خواهد گشت!" و محدود کردن ضررها قبل از تشدید آنها طراحی شده اند. به عنوان مثال، اگر سهامی به زیر سطح حمایت کلیدی برسد، معامله گران اغلب در اسرع وقت اقدام به فروش می کنند.

از سوی دیگر، نقطه حد سود، قیمتی است که معامله‌گر سهامی را در آن می‌فروشد و با سود از معامله خارج می شود. این نقاط برای جلوگیری از چیره شدن احساس طمع در معامله گران ست می شوند. به عنوان مثال، اگر یک سهام پس از یک حرکت بزرگ به سمت بالا به یک سطح مقاومت کلیدی نزدیک شود، معامله گران ممکن است بخواهند قبل از یک دوره تجمیع، سهام خود را بفروشند.

نقاط حد ضرر را چگونه به طور موثری تعیین کنیم؟

برای تعیین یک نقطه ی حد ضرر مناسب، معمولا از تحلیل تکنیکال استفاده می شود. اما برخی از معامله گران از تحلیل بنیادی نیز برای این کار استفاده می کنند. به عنوان مثال اغلب آنها "شایعه را می خرند و خبر را می فروشند". به عنوان مثال در بازار بورس ایران، هنگامی که شایعه ی افزایش قیمت سیمان منتشر می شود، سهام سیمانی با تقاضای خوبی همراه شده و رشد می کنند در حالیکه وقتی این موضوع رسما تصویب شده و خبر آن منتشر می شود، رشد قیمت سهام سیمانی متوقف شده و خیلی از آنها با افت نیز مواجه می شوند.

اما برای تعیین نقاط حد ضرر به روش تکنیکال، راه های گوناگونی وجود دارد. مثلا میانگین‌های متحرک یکی از محبوب‌ترین راه ها برای تعیین این نقاط هستند، زیرا محاسبه آنها آسان است و به طور گسترده توسط بازار ردیابی می‌شوند. میانگین های متحرک کلیدی شامل میانگین های 5، 9، 20، 50، 100 و 200 روزه می باشند. اینها با اعمال بر روی نمودار سهام و تعیین اینکه آیا قیمت سهام در گذشته به آنها به عنوان سطح حمایت یا مقاومت واکنش نشان داده است، بهتر تنظیم می شوند.

یکی دیگر از راه‌های عالی برای قرار دادن سطوح حد ضرر یا سود، روی خطوط روند حمایت یا مقاومت است. اینها را می توان با اتصال سقف ها یا کف های قبلی که در حجم قابل توجه و بالاتر از حد متوسط رخ داده است، ترسیم کرد. مانند میانگین های متحرک، نکته کلیدی تعیین سطوحی است که در آن قیمت به خطوط روند و البته در حجم بالا واکنش نشان داده است.

چند نکته ی کلیدی دیگر هنگام تعیین نقاط حد ضرر و سود عبارتند از:

• از میانگین‌های متحرک بلندمدت برای سهم‌های بی‌ثبات‌تر استفاده کنید تا احتمال اینکه یک نوسان بی‌معنی قیمت باعث فعال شدن حد ضرر شما شود را کاهش دهید.

• میانگین متحرک را برای مطابقت با محدوده قیمت هدف تنظیم کنید. به عنوان مثال، اهداف طولانی تر باید از میانگین متحرک بزرگتر برای کاهش تعداد سیگنال های تولید شده استفاده کنند.

• حد ضررها نباید کمتر از 1.5 برابر دامنه بالا به پایین فعلی (نوسان) باشد، زیرا احتمال اجرای بدون دلیل آن بسیار زیاد است.

• برای مدیریت ریسک بهتر، حد ضرر را با توجه به نوسانات بازار تنظیم کنید. اگر قیمت سهام بیش از حد نوسان نمی کند، می توان نقاط توقف ضرر را نزدیکتر به قیمت خرید قرار داد.

محاسبه بازده مورد انتظار

برای محاسبه بازده مورد انتظار، تعیین نقاط توقف ضرر و سود نیز ضروری است. در اهمیت انجام این محاسبه نمی توان اغراق کرد، زیرا معامله گران را مجبور می کند تا به معاملات خود فکر کنند و آنها را منطقی کنند. همچنین، روشی سیستماتیک برای مقایسه معاملات مختلف و انتخاب تنها سودآورترین آنها به معامله گران ارائه می دهد.

این مورد می تواند با فرمول زیر محاسبه شود:

احتمال ضرر * درصد ضرر (با علامت منفی) + احتمال سود * درصد سود

نتیجه این محاسبه یک بازده مورد انتظار برای معامله‌گر فعال است، که اگر مثلا بین انتخاب دو فرصت معاملاتی شک دارد، بتواند با توجه به نتیجه ی فرمول فوق تصمیم خود را بگیرد. (هرچه مقدار منتج شده از فرمول فوق بزرگتر باشد، معامله ی مورد نظر جذاب تر است.) احتمال سود یا زیان را می توان با استفاده از تاریخچه ی نمودار سهم یا برای معامله گران باتجربه، با یک حدس آگاهانه محاسبه کرد.

متنوع سازی

تشکیل سبد

اطمینان از اینکه از معاملات خود بیشترین استفاده را می کنید به این معنی است که هرگز تخم مرغ های خود را در یک سبد قرار ندهید. اگر تمام پول خود را در یک جا قرار دهید، خود را برای ضرری بزرگ آماده کرده اید. بنابراین سرمایه گذاری های خود را تا جای ممکن گسترده کنید. به عنوان مثال بخشی از سرمایه خود را در سهام، بخشی را در ارزدیجیتال و بخشی را به عنوان پول نقد نزد خود یا در بانک نگه دارید و در خود آن بخش ها نیز، سرمایه خود را پخش کنید. یعنی به عنوان مثال، سبد سهام و یا سبد ارزدیجیتال تشکیل دهید. این نه تنها به شما در مدیریت ریسک کمک می کند، بلکه فرصت های بیشتری را نیز در اختیار شما قرار می دهد.

سخن پایانی

معامله گران باید همیشه قبل از انجام معامله بدانند که چه زمانی قصد ورود یا خروج از معامله را دارند. با استفاده موثر از حد ضرر، یک معامله گر می تواند نه تنها ضرر، بلکه تعداد دفعات خروج بی مورد از معامله را نیز به حداقل برساند. در نتیجه، برنامه نبرد خود را همیشه از قبل تهیه کنید تا از قبل بدانید که در جنگ پیروز می شوید!

چگونگی تعیین اندازه معاملات در فارکس

هنگام معامله روزانه در بازار فارکس ، اندازه معاملات شما یا اندازه معامله بر حسب واحد، مهمتر از نقاط ورود و خروج تعیین ریسک موجودی معاملاتی شما است. شما می توانید بهترین استراتژی فارکس را در جهان داشته باشید، اما اگر اندازه معاملات شما خیلی بزرگ یا کوچک باشد، ریسک بسیار زیاد یا خیلی کم را متحمل خواهید شد و ریسک بیش از حد می تواند حساب معاملاتی را به سرعت از بین ببرد.

اندازه موقعیت شما بر اساس تعداد لات ها و نوع و اندازه لاتی که در یک معامله می خرید یا می فروشید تعیین می شود:

  • میکرو لات ۱۰۰۰ واحد ارز است
  • یک مینی لات ۱۰۰۰۰ واحد است
  • یک لات استاندارد ۱۰۰۰۰۰ واحد است

اندازه معاملات در فارکس

ریسک شما به دو بخش تقسیم می شود: ریسک معامله و ریسک حساب.

در این قصد داریم درباره این که چگونه همه این عناصر با هم هماهنگ می شوند تا اندازه موقعیت ایده آل را به شما ارائه دهند، بدون توجه به شرایط بازار، تنظیم معامله یا استراتژی که استفاده می کنید،صحبت کنیم.

حد ریسک حساب خود را در هر معامله تنظیم کنید

این مهم ترین مرحله برای تعیین اندازه موقعیت معاملات در فارکس است. یک درصد حساب یا محدودیت مقدار دلاری را تعیین کنید که در هر معامله ریسک خواهید تعیین ریسک موجودی معاملاتی کرد.

به عنوان مثال، اگر یک حساب معامله گری ۱۰۰۰۰ دلاری دارید، اگر از محدودیت ۱٪ استفاده کنید، می توانید ۱۰۰ دلار در هر معامله به خطر بیاندازید . اگر محدودیت ریسک شما ۰.۵٪ باشد، می توانید ۵۰ دلار در هر معامله ریسک کنید. حد دلار شما همیشه با اندازه حساب شما و حداکثر درصدی که تعیین می کنید تعیین می شود. این محدودیت برای هر معامله ای که انجام می دهید راهنمای شما می شود.

اکثر معامله گران حرفه ای حداکثر ۱٪ از حساب خود را به خطر می اندازند.

همچنین می توانید از مبلغ ثابت دلاری استفاده کنید که باید معادل ۱% ارزش حساب شما یا کمتر باشد. به عنوان مثال، شما ممکن است ۷۵ دلار در هر تعیین ریسک موجودی معاملاتی معامله ریسک کنید. تا زمانی که موجودی حساب شما ۷۵۰۰ دلار یا بیشتر باشد، ۱٪ یا کمتر در معرض خطر خواهید بود.

در حالی که سایر متغیرهای معاملاتی ممکن است تغییر کنند، ریسک حساب باید ثابت نگه داشته شود. در یک معامله ۵%، در معامله بعدی ۱% و در معامله دیگر ۳% ریسک نکنید. درصد یا مبلغ دلاری خود را انتخاب کنید و به آن پایبند باشید، مگر اینکه به نقطه ای برسید که مبلغ دلاری انتخابی شما از حد ۱ درصد فراتر رود.

برای ریسک پیپ در اندازه معاملات برنامه ریزی کنید

اکنون که حداکثر ریسک حساب خود را برای هر معامله می دانید، می توانید توجه خود را به معامله پیش روی خود معطوف کنید.

ریسک پیپ در هر معامله با تفاوت بین نقطه ورود و نقطه ای که اوردر حد ضرر خود را در آن قرار می دهید تعیین می شود . پیپ که مخفف عبارت “percentage in point” یا «نقطه بهره قیمت» است، معمولاً کوچک‌ترین بخش قیمت ارز است که تغییر می‌کند.

برای اکثر جفت ارزها، پیپ، ۰.۰۰۰۱ یا یک صدم درصد است. برای جفت هایی که شامل ین ژاپن (JPY) هستند، پیپ ۰.۰۱ یا ۱ درصد است. برخی از کارگزاران انتخاب می کنند که قیمت ها را با یک رقم اعشار اضافی نشان دهند. آن پنجمین (یا سومین، برای ین) رقم اعشار، پیپت نامیده می شود.

گذاشتن یک دستور حد ضرر باعث میشود اگر مقدار معینی از پول از دست برود(معامله در ضرر برود)، معامله بسته شود. این روشی است که مطمئن می شوید ضرر شما از ضرر ریسک حساب تجاوز نمی کند و مکان آن نیز بر اساس ریسک پیپ برای معامله است.

بنابراین، برای مثال، اگر جفت یورو/دلار آمریکا را با قیمت ۱.۲۱۵۱ دلار بخرید و استاپ ضرر را در ۱.۲۱۴۱ دلار تعیین کنید، ۱۰ پیپ در معرض خطر هستید.

ریسک پیپ بر اساس نوسانات یا استراتژی متفاوت است. گاهی اوقات یک معامله ممکن است دارای پنج پیپ ریسک باشد و معامله دیگری ممکن است دارای ۱۵ پیپ ریسک باشد.

وقتی معامله ای انجام می دهید، هم نقطه ورود و هم محل حد ضرر خود را در نظر بگیرید. شما می خواهید استاپ ضرر خود را تا حد امکان نزدیک تعیین ریسک موجودی معاملاتی به نقطه ورود خود کنید، اما نه آنقدر نزدیک که معامله قبل از حرکتی که انتظار دارید متوقف شود.

زمانی که فهمیدید نقطه ورودی شما چقدر از حد ضرر فاصله دارد، گام بعدی محاسبه مقدار پیپ بر اساس اندازه لات است.

نحوه محاسبه اندازه معاملات

ارزش پیپ را برای یک معامله درک کنید

اگر با یک جفت ارز معامله می کنید که در آن دلار آمریکا دومین ارز است که به آن ارز مظنه گفته می شود و حساب معاملاتی شما با دلار تامین می شود، مقادیر پیپ برای اندازه های مختلف لات ها ثابت است.

برای یک میکرولات ، ارزش پیپ ۰.۱۰ دلار است. برای یک مینی لات ، ۱ دلار است و برای یک لات استاندارد، ۱۰ دلار است.

اگر حساب معاملاتی شما با دلار تامین می شود و ارز مظنه در جفتی که معامله می کنید دلار آمریکا نیست، باید مقادیر پیپ را در نرخ تبدیل دلار در برابر ارز مظنه ضرب کنید. فرض کنید جفت یورو/پوند انگلیس (EUR/GBP) را معامله می کنید و جفت USD/GBP با قیمت ۱.۲۲۱۹ دلار معامله می شود.

  • برای میکرولات EUR/GBP، ارزش پیپ ۰.۱۲ دلار (۰.۱۰ دلار * ۱.۲۲۱۹ دلار) خواهد بود.
  • برای یک مینی لات ، ۱.۲۲ دلار (۱ دلار * ۱.۲۲۱۹ دلار) خواهد بود.
  • برای یک لات استاندارد، ۱۲.۲۲ دلار (۱۰ دلار * ۱.۲۲۱۹ دلار) خواهد بود.

تنها چیزی که اکنون برای محاسبه باقی مانده است اندازه موقعیت است.

اندازه موقعیت را برای یک معامله تعیین کنید

اندازه معاملات ایده آل را می توان با استفاده از فرمول محاسبه کرد:

پیپ های در معرض خطر * ارزش پیپ * لات های معامله شده = مقدار سرمایه در معرض خطر

در فرمول فوق، اندازه موقعیت تعداد لات های معامله شده است.

بیایید فرض کنیم شما یک حساب ۱۰۰۰۰ دلاری دارید و در هر معامله ۱% از حساب خود را در معرض خطر قرار می دهید. بنابراین حداکثر میزان ریسک شما ۱۰۰ دلار در هر معامله است. شما جفت EUR/USD را معامله می کنید و تصمیم می گیرید که می خواهید با قیمت ۱.۳۰۵۱ دلار بخرید و حد ضرر را در ۱.۳۰۴۱ دلار قرار دهید. این بدان معناست که شما ۱۰ پیپ را در معرض خطر تعیین ریسک موجودی معاملاتی قرار می دهید (۱.۳۰۵۱$ – ۱.۳۰۴۱$ = ۰.۰۰۱$).

از آنجایی که شما در لات های کوچک معامله می کنید، هر حرکت پیپ دارای ارزش ۱ دلار است.

اگر آن اعداد را در فرمول وصل کنید، دریافت خواهید کرد:

۱۰ * ۱ دلار * لات های معامله شده = ۱۰۰ دلار

اگر هر دو طرف معادله را بر ۱۰ دلار تقسیم کنید، به این نتیجه می رسید:

لات های معامله شده = ۱۰

از آنجایی که ۱۰ مینی لات برابر با یک لات استاندارد است، می توانید ۱۰ مینی لات یا یک استاندارد خریداری کنید.

حالا بیایید به مثالی برویم که در آن شما مقدار زیادی از EUR/GBP را معامله می کنید و تصمیم می گیرید با قیمت ۰.۹۸۰۴ دلار خرید کنید و حد ضرر را در ۰.۹۷۹۴ دلار قرار دهید. این دوباره ۱۰ پیپ ریسک است.

۱۰ * ۱.۲۲ دلار * لات های معامله شده = ۱۰۰ دلار

به یاد داشته باشید، ارزش ۱.۲۲ دلار از فرمول تبدیل فوق ما در بخش سه می آید. این عدد بسته به نرخ فعلی مبادله بین دلار و پوند انگلیس تعیین ریسک موجودی معاملاتی متفاوت است. اگر هر دو طرف معادله را بر ۱۲.۲۰ دلار تقسیم کنید، به این نتیجه می رسید:

لات های معامله شده = ۸.۱۹

بنابراین اندازه موقعیت شما برای این معامله باید هشت مینی لات و یک میکرو لات باشد. با در نظر گرفتن این فرمول همراه با قانون ۱٪، شما به خوبی برای محاسبه اندازه لات و موقعیت در معاملات فارکس خود مجهز هستید.

سخن پایانی

ممکن است قبل و یا بعد از خواندن مطالب فوق سوالاتی برای شما پیش بیاید، که من سعی کرده ام سوالات متداول در این مورد را برای شما بیاورم.

چگونه موقعیت فارکس را پوشش می دهید؟

معامله گران گزینه های زیادی برای پوشش فارکس دارند. هر معامله‌ای که انتظار دارید در جهت مخالف موقعیت فعلی فارکس شما حرکت کند، می‌تواند به عنوان پوشش محافظتی استفاده شود. معامله پوشش ریسک می تواند موقعیت دیگری در فارکس باشد، مانند فروش دلار در یک جفت و خرید آن در جفت دیگر. این پوشش همچنین می تواند در بازار دیگری مانند ETFهای شاخص دلار یا قراردادهای آتی انجام شود.

موقعیت باز در معاملات فارکس چیست؟

یک موقعیت باز به سادگی معامله ای است که شما هنوز در آن هستید. برای مثال، اگر یک معامله را با فروش دلار آمریکا به ین ژاپن آغاز کنید ، آن معامله “باز” ​​در نظر گرفته می شود تا زمانی که ین را با دلار مبادله کنید. معامله گران روز ممکن است چندین بار در عرض چند ساعت پوزیشن ها را باز و بسته کنند.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.