برای معامله گر در حال حرکت


پنج گام که هر معامله گر موفق پیموده است

این اولین گامی است که بر می دارید هنگامی که شروع به معامله گری در بازارهای مالی می کنید. شما می دانید که این یک راه خوب برای پول درآوردن است چرا که شما خیلی در مورد آن شنیده اید و اینکه افراد زیادی در آن میلیونر شده اند. متاسفانه، درست مانند زمانی که می خواهید رانندگی یاد بگیرید فکر می کنید که آسان خواهد بود، مگر چقدر می خواهد سخت باشد؟ قیمت یا بالا می رود یا پایین، پس چه راز بزرگی می تواند وجود داشته باشد، بزن بریم پول در بیاریم!

متاسفانه درست مانند زمانی که اولین بار پشت ماشین می نشینید، سریعا می فهمید که برای معامله گر در حال حرکت برای معامله گر در حال حرکت هیچ ایده ای ندارید که چه باید بکنید. معاملات زیادی انجام می دهید و ریسک های زیادی می کنید. وقتی وارد یک معامله می شوید بازار در خلاف جهت شما بر می گردد بنابراین شما دوباره خلاف جهت وارد می شوید و بازار دوباره بر می گردد … و دوباره، و دوباره.

شما ممکن است یک موفقیت اولیه داشته باشید، که این حتی بدتر است، چرا که به مغزتان می گوید این واقعا ساده است و شما شروع به ریسک بیشتر می کنید.

برای اینکه ضررها را جبران کنی هربار که می خواهید وارد معامله شوید حجم را دوبرابر میکنید. این کار بعضی وقت ها جواب می دهد ولی در بیشتر موارد آسیب جدی به شما می زند. در این مرحله شما کاملا نسبت به بی کفایتی خود در معامله گری بی توجه هستید. این مرحله ممکن است یک یا دو هفته طول بکشد ولی بازار معمولا سریع است و شما وارد مرحله بعد می شوید.

گام دوم: آگاهی از بی کفایتی

مرحله دوم جایی است که شما می فهمید معامله گری به این سادگی ها هم نیست و شما احتمالا باید یک سری کارهایی انجام دهید. شما آگاهانه می فهمید که یک معامله گر بی تجربه هستید. شما مهارت یا بینش کافی برای سوددهی مستمر ندارید.

معامله گر موفق فراچارت

شما آماده می شوید که کلی سیستم و کتاب تهیه کنید، و تمام وب سایت ها از سراسر دنیا را بخوانید. و جستجوی خود را برای یافتن سیستم جادویی آغاز می کنید. در این دوره شما شبیه کوچ نشینان خواهید بود، شما دائما در حال پریدن از این روش به آن روش به صورت روزانه یا هفتگی هستید و هیچ سیستم را به مدت کافی تست نمی کنید که ببینید آیا واقعا جواب می دهد یا خیر. هر بار که با اندیکاتور تازه ای آشنا می شوید به وجد می آیید که این همان چیزی بود که دنبالش می گشتم.

شما سیستم های اتوماتیک را در متاتریدر تست می کنید، شروع می کنید به کار کردن با میانگین های حرکتی، خطوط فیبوناچی، مقاومت ها و حمایت ها، پیوت ها، فراکتال ها، واگرایی ها، DMI، ADX و صدها چیز دیگر به امید یافتن سیستم جادویی. شما دائما در حال جستجوی قله و کف حرکت ها هستید و می خواهید نقطه دقیق بازگشت را با اندیکاتورهای خود بیابید و در نهایت خود را در میان معاملات ضررده می بینید و حتی حجم آنها را اضافه می کنید چرا که مطمئن هستید تحلیلتان درست است.

شما وارد فروم ها و چت روم ها می شوید و می بینید معامله گران دیگر در حال سود کردن هستند و می خواهید بدانید چرا شما نمی توانید. کلی سوال می پرسید، بعضی از آنها انقدر احمقانه هستند که وقتی به آن زمان برگردید تعجب می کنید. در نهایت شما به جایی می رسید که می گویید تمام افرادی که می گویند ما موفق هستیم دروغگو هستند. آنها نمی توانند آن مقدار که می گویند درآمد داشته باشند چرا که شما مطالعه کردید و نتوانستید. شما به اندازه آنها می دانید پس آنها دروغ می گویند. ولی روزها می گذرد و آنها آنجا هستند و حساب هایشان درحال افزایش است درحالی که شما ضرر می کنید.

شما مثل یک پسر بچه عمل می کنید. معامله گران موفق به شما به رایگان پند می دهند ولی شما یک دنده هستید و فکر می کنید همه چیز را می دانید. شما هیچ نصیحتی را نمی پذیرید و معاملات بیش از حد روی حسابتان انجام میدهید با آنکه همه به شما می گویند از روی عصبانیت این کار را می کنید ولی شما بهتر می دانید. در ادامه شما پیشنهاد های معاملاتی دیگران را هم مدنظر قرار می دهید ولی برایتان جواب نمی دهد و برای تهیه سیگنال پول می دهید ولی باز هم ضرر می کنید.

این مرحله ممکن است سالیان سال ادامه پیدا کند. در حقیقت با توجه به تجربه شخصی و صحبتی که با معامله گران دیگر شده، این مرحله به راحتی بیش از یک سال تا نزدیک ۳ سال ممکن است ادامه پیدا کند. همچنین این مرحله ای است که احتمالا شما به خاطر سرخوردگی محض این کار را رها خواهید کرد.

حدود ۶۰ درصد معامله گران تازه کار فارکس در ۳ ماه اول این کار را رها می کنند که البته این چیز خوبی است اگر قرار بود همه موفق برای معامله گر در حال حرکت شوند که همه ما میلیونر بودیم. ۲۰ درصد دیگر تا یک سال ادامه می دهند و سپس در ناامیدی ریسک هایی می کنند که مطمئنا حسابشان را نابود می کند که البته این اتفاق می افتد. و چیزی که ممکن است شما را شگفت زده کند این است که ۲۰ درصد دیگر حدود ۳ سال در این بازار باقی می مانند و فکر می کنند که دیگر به نقطه امن رسیدند ولی حتی بعد از ۳ سال تنها ۵ تا ۱۰ درصد باقی می مانند و شروع می کنند به کسب درآمد واقعی و ثابت.

به هر حال اینها آمار واقعی هستند، نه حدس هایی که از ذهنم آمده، پس اگر ۳ سال است که در بازار هستید فکر نکنید که دیگر به نقطه امن رسیدید.

افراد زیادی با من بر سر این زمان ها بحث کردند، و نکته جالب اینکه هیچکدامشان بیشتر از ۳ سال معامله گری نکردند، اگر شما فکر می کنید که بیشتر می فهمید از کسی که بیشتر از ۵ سال است که معامله گری می کند بپرسید چه مقدار زمان برده تا معامله گر حرفه ای شوید. مسلما استثناهایی هم وجود دارد ولی من تا به حال ندیدم.

در نهایت شما شروع به بیرون آمدن از این مرحله می کنید. شما احتمالا بیش از آن چیزی که فکرش را می کردید از زمان و پول صرف آن کردید. احتمالا ۲ یا ۳ حساب بزرگ را از دست داده اید و چند بار رهایش کردید ولی معامله گری دیگر در خون شماست.

یک روز، در یک لحظه شما وارد مرحله سوم می شوید.

گام سوم: لحظه اکتشاف

در پایان مرحله دوم شما شروع می کنید به فهمیدن اینکه، چیزی که تفاوت ایجاد می کند سیستم معاملاتی شما نیست. شما می فهمید که حتی با یک میانگین حرکتی ساده هم می توان پول درآورد اگر از لحاظ روانی و مدیریت سرمایه درست عمل کنید. شما شروع می کنید به خواندن کتاب هایی در زمینه روانشناسی معامله گری و شخصیتی که در آن کتاب ها بیان می شود را در خود می بینید و نهایتا لحظه اکتشاف فرا می رسد.

معامله گر موفق فراچارت

لحظه اکتشاف باعث ایجاد ارتباط نورونی جدید در مغز می شود. شما ناگهان می فهمید که نه شما و نه هیچ کس دیگر نمی تواند به درستی پیش بینی کند ۱۰ ثانیه دیگر چه اتفاقی در بازار می افتد چه برسد به ۲۰ دقیقه دیگر.

با توجه به درک این موضوع، شما دیگر برایتان مهم نیست دیگران چه فکری می کنند، این خبر خاص چه تاثیری می گذارد، و آن اتفاق چه تغییری در بازار ایجاد می کند. شما تبدیل به شخصی مستقل با روش معاملاتی خاص خود می شوید.

شما شروع به کار کردن با تنها یک روش معاملاتی می کنید که در وجودتان ذوب شده، احساس خوشحالی می کنید و حد ریسک خود را تعیین می کنید.

شما شروع می کنید به انجام هر معامله ای که سیستم معاملاتی به شما نشان می دهد و درصد موفقیت خوبی هم دارد. وقتی معامله در ضرر می رود شما عصبانی نمی شوید چرا که می دانید شما نمی توانید ۱۰۰ درصد درست پیش بینی کنید، و ایراد از شما نیست. معامله بعدی یا معامله بعد از آن درصد موفقیت بیشتری دارد چرا که شما میدانید سیستمتان کار می کند.

بررسی موفقیت تک تک معاملات را متوقف می کنید و شروع به نگاه به نتایج هفتگی یا ماهیانه می کنید چرا که می دانید یک معامله ضرر ده باعث نمی شود که سیستم معاملاتی شما ضعیف باشد.

شما در یک لحظه می فهمید که معامله گری تنها در مورد یک موضوع است – ثبات در لبه معاملاتی شما (فراچارت: اصطلاح trading edge را خیلی ساده بخواهیم تعریف کنیم به معنای شرایط و استراتژی ورود و خروج از معاملات می باشد) و نظم در انجام همه معاملاتی که سیستم معاملاتی شما سیگنال می دهد چرا که احتمال موفقیت به نفع شماست.

در مورد مدیریت سرمایه، لوریج مناسب، ریسک و غیره می آموزید و در این زمان کاملا در آن حل می شوید و یک سال قبل را بیاد می آورید که افرادی همین نصیحت ها را با خنده به شما می کردند. آن زمان شما آماده نبودید، ولی الان هستید. لحظه اکتشاف زمانی حاصل می شود که شما واقعا بپذیرید که نمی توانید بازار را پیش بینی کنید.

گام چهارم: شایستگی خودآگاه

شما هر زمان که سیستمتان می گوید وارد معامله می شوید. شما ضرر را به راحتی همانند زمانی که سود می کنید می پذیرید.

می گذارید معاملات در سودتان به سوی هدف تعیین شده بروند و ریسک هایش را هم می پذیرید چرا که می دانید سیستمتان بیشتر سود می دهد تا ضرر و وقتی معامله در ضرر می رود شما به راحتی آن را می بندید.

شما الان در نقطه ای هستید که در اکثر روزها سر به سر هستید، شما هفته هایی دارید که ۱۰۰ دلار سود کردید و هفته هایی که ۱۰۰ دلار ضرر کردید – به طور کلی سر به سر هستید و ضرر نکردید. شما اکنون آگاه هستید که معاملاتی انجام میدهید که عموما خوب هستند. شما هنوز باید روی سیستمتان کار کنید ولی همین طور که ادامه میدهید شما شروع می کنید به اینکه به صورت ثابت بیشتر سود کنید تا ضرر.

روز را با ۲۰ دلار سود شروع می کنید، در ادامه ۳۵ دلار ضرر می کنید و هیچ احساس ناراحتی از آن ندارید چرا که می دانید دوباره این پول به شما بر می گردد. شما حالا شروع می کنید به پول درآوردن هر هفته به صورت ثابت، یک هفته ۲۵ دلار، یک هفته ۵۰ دلار و …

این مرحله حدود ۶ ماه طول می کشد .

گام پنجم: شایستگی ناخودآگاه

دیگر همه چیز عالی است. درست مانند رانندگی کردن، هر روز پشت میزتان می نشینید و معامله می کنید. شما همه چیز را به صورت ناخودآگاه انجام می دهید. در حالت اتوماتیک قرار گرفته اید. شما شروع می کنید به انجام معاملات بزرگ و در یک روز ۲۰۰ پیپ میگیرید و این شما را بیشتر از اینکه یک پیپ گرفته باشید خوشحال نمی کند.

شما افراد تازه کار را در فروم ها می بینید که داد می زنند: “برو دلار برو” مثل اینکه سوار بر اسب هستند و می خواهند مسابقات ملی را برنده شوند. شما خودتان را در آن ها می بینید البته خیلی سال پیش.

این است سر منزل مقصود در معامله گری، شما در کنترل احساسات خود استاد شده اید و حالا یک معامله گر موفق هستید با حسابی که به سرعت در حال افزایش است.

معامله گری دیگر برای شما هیجان انگیز نیست، در واقع می توان گفت کمی خسته کننده است، مانند هر چیز دیگر در زندگی که در آن استاد می شوید و یا به عنوان شغل انجام می دهید، بعد از مدتی خسته کننده می شود. شما دارید کارتان را انجام می دهید.

شما تمام مدت به دنبال اصلاح سیستم معاملاتی خود هستید که بیشترین سود را ببرید در حالی که ریسک خود را افزایش نمی دهید. سیستم معاملاتی شما تغییر نمی کند، فقط در حال بهتر شدن است. این همان چیزیست که به آن می گویند: “شهود”.

شما حالا با سری برافراشته می توانید بگویید که یک معامله گر حرفه ای هستید، البته در واقع انقدر هم برایتان مهم نیست که به همه بگویید چرا که این هم یک شغل است مانند شغل های دیگر.

امیدوارم از خواندن این مقاله که سفری بود به ذهن یک معامله گر لذت برده باشید و همچنین نکات مفیدی به دست آورده باشید.

به یاد داشته باشید تنها ۵ درصد موفق می شوند، ولی دلیل آن توانایی آنها نیست بلکه پافشاری آنها و توانایی آنها در تغییر ادراک و الگوهای قدیمی است چرا که با تجربه ای جدید مواجه می شوند که کاملا با تجربیات و الگوهای قدیمی شکل گرفته در مغزشان متفاوت است.

بازندگان افرادی هستند که می خواهند سریع پولدار شوند ولی بعد از حضور در بازار بعد از ۶ ماه چشم بندی به چشم خود می زنند که نمی توانند واقعیت ها را ببینند، و می گویند من به این روش می خواهم ببینم و همین درست است و حاضر به پذیرش اطلاعاتی که باعث تغییر دیدگاهشان میشود، نیستند.

من خوشحالم که به شما بگویم که من هم با طرز تفکر “پولدار شدن سریع” وارد معامله گری شدم. ولی برای معامله گر در حال حرکت الان معامله گری را “پولدار شدن آهسته” می بینم.

اگر شما به فکر رها کردن معامله گری هستید من فقط یک نصیحت برای شما دارم:

از خودتان بپرسید: “چند سال حاضر هستی به دانشگاه بروی اگر بدانی در آینده شغلی خواهی داشت که در نهایت سالانه یک میلیون دلار درآمد دارد؟”

درآمد یک معامله گر روزانه

درآمد یک معامله گر روزانه

معامله گران به برای معامله گر در حال حرکت دلیل استفاده از شیوه های مختلف مدیریت ریسک، استراتژی های متنوع معاملاتی و همچنین مقادیر مختلف سرمایه موجود برای معاملات، درآمدهای بسیار متفاوتی دارند. همچنین تعداد کمی از معامله گران روزانه درآمدهای خود را بجز خدمات درآمد داخلی (IRS) به دیگران اعلام می کنند، بنابراین نمی توان به جواب قطعی در رابطه با متوسط درآمد روزانه یک معامله گر دست پیدا کرد. در این مقاله قصد داریم علاوه بر بررسی میزان درآمد یک معامله گر، در رابطه با عوامل تاثیرگذار بر میزان درآمد یک معامله گر روزانه (Day Trader)، ریسک های مالی و میزان موفقیت آنها صحبت کنیم.

درآمد یک معامله گر روزانه (Day-Trader)

میزان درآمد یک معامله گر روزانه (Day-Trader)

در معاملات روزانه، از دست دادن پول بسیار آسان می باشد. Brad Barber (براد باربر) و Terrance Odean (ترنس اودین) از محققان دانشگاه کالیفرنیا، یک مقاله تحقیقاتی در این زمینه ارائه دادند که طبق آن نشان داده شد تعداد زیادی از سرمایه گذاران فردی، پرتفوی غیر متنوعی دارند و سوداگرانه و به ضرر خود معامله می کنند. همچنین متحمل هزینه های دلالی بالایی می شوند.

معامله گران روزانه سعی می کنند از حرکت ها و روندهای قیمت در روز سود کسب کنند. البته معاملات روزانه جز فعالیت های پر ریسک است و اکثر معامله گران روزانه پول خود را در این معاملات از دست می دهند، اما برای برخی از معامله گران نیز بسیار سود آور است.

در تعیین سود بالقوه معاملات روزانه، عوامل متعددی نقش دارند که از جمله آنها می توان به میزان سرمایه اولیه معامله گر، استراتژی های مورد استفاده او و همچنین بازارهایی که در آن فعالیت دارد اشاره کرد. معامله گران روزانه با تجربه، سعی دارند فعالیت خود را جدی بگیرند و به استراتژی های خود پایبند باشند.

فعالیت های معامله گران روزانه

معمولا معامله گران روزانه، سهام، معاملات آتی، کالاها، ارزها از جمله رمز ارزها را مورد هدف خود قرار می دهند و پیش از فروش مجدد، برای ساعت ها، دقیقه ها و حتی ثانیه ها، موقعیت هایی را حفظ می کنند. آنها در روز وارد پوزیشن می شوند به همین دلیل به آنها معامله گران روزانه گفته می شود. هدف آنها این است که از حرکات کوتاه مدت قیمت سود ببرند. معامله گران روزانه برای تقویت بازده، از اهرم استفاده می کنند که البته می تواند زیان را نیز تقویت کند.

برای بقای یک معامله گر روزانه، تنظیم دستورات توقف ضرر و امتیازهای سود و عدم ریسک زیاد، امری ضروری می باشد. معامله گران حرفه ای معمولا توصیه می کنند که افراد بیش از ۱ درصد از سبد خود را ریسک نکنند. یعنی در صورتی که ارزش یک سبد 50,000 دلار می باشد، بیشترین ریسک در هر معامله 500 دلار است. کلید مدیریت ریسک این است که افراد نباید اجازه دهند یک یا دو معامله بد آنها را از بین ببرد.

اگر معامله گران پایبند به استراتژی ریسک ۱ درصد باشند و دستورات توقف ضرر و امتیازات سودآوری را تعیین کنند، می توانند سود خود را ۱.۵ درصد در نظر بگیرند در حالی که ضرر آنها به ۱ درصد محدود است. البته این امر مستلزم نظم و انضباط می باشد.

نمونه ای از استراتژی معاملات روزانه در عمل

نمونه ای از استراتژی معاملات روزانه در عمل

برای سهام معاملات روزانه که در آن حداکثر ریسک 0.04 دلار و هدف 0.06 دلار می باشد و همچنین نسبت ریسک/پاداش ۱ به ۱.۵ است، استراتژی را در نظر می گیریم. یک معامله گر با 30,000 دلار که حداکثر ریسک در هر معامله را 300 دلار در نظر می گیرد، 7500 سهم در هر معامله، ریسک را در سقف 300 دلار بدون احتساب کمیسیون، نگه می دارد.

60 معامله سودآور است: 60 × 0.06 دلار × 7500 سهم = 27000 دلار.

45 معامله بازنده هستند: 45 × 0.04 دلار × 7500 سهم = 13500 دلار.

سود ناخالص 27,000 دلار - 13,500 دلار = 13,500 دلار است.

اگر کمیسیون در هر معامله 30 دلار باشد، سود 10,500 دلار یا 13,500 دلار است (30 × 100 معامله).

البته این مثال نظری است و عوامل متعددی می تواند باعث کاهش سود شود. همچنن از نسبت ریسک/پاداش ۱ به ۱.۵ استفاده می شود به این دلیل که یک عدد نسبتا محافظه کارانه می باشد و فرصت هایی را که در تمام روز در بازار سهام رخ می دهد را منعکس می کند.

کسب درآمد بالقوه و طول عمر شغلی در معاملات روزانه

یکی از عوامل مهم و تاثیرگذار بر پتانسیل درآمد و طول عمر شغلی این است که آیا معامله گر به صورت مستقل معامله می کند یا برای موسسه ای مانند صندوق تامینی یا بانک.

معامله گرانی که در یک موسسه کار می کنند، سرمایه بیشتری را با توجه به دسترسی به اطلاعات و ابزارهای سودمند دارند و پول خود را به خطر نمی اندازند. اگر چه برخی از شرکت های تجاری مستقل، اجازه استفاده از پلتفرم ها و نرم افزارهای خود را به معامله گران روزانه می دهند اما از آنها می خواهند که سرمایه خود را به خطر بیندازند.

عوامل مهم دیگری نیز وجود دارد که می توانند بر پتانسیل درآمد یک معامله گر روزانه تاثیرگذار باشند. از جمله آنها می توان به این موارد اشاره کرد:

1-بازارهایی که در آن معامله می کنند.

بازارهای مختلف مزایای متنوعی را برای معامله گران به دنبال دارند. سهام عموما سرمایه برترین طبقه دارایی می باشند. افراد می توانند نسبت به سایر طبقات دارایی مانند معاملات فارکس یا آتی، با سرمایه کمتری معاملات خود را شروع کنند.

2- میزان سرمایه

اگر معامله گری با 3000 دلار شروع به معامله گری کند، نسبت به فردی که با 30,000 دلار شروع به معامله کرده، پتانسیل درآمد کمتری دارد.

3- زمان

تعداد کمی از معامله گران روزانه می توانند فورا طی چند روز یا چند هفته به موفقیت دست پیدا کنند. به طور کلی توسعه استراتژی ها، سیستم ها و رویکردهای تجاری سودآور در طول چندین سال تحقق می یابند.

حقوق تریدر روزانه

آشنایی با درآمد یک معامله گر روزانه

معامله گرانی که برای خود و یا یک شرکت تجاری کار می کنند، حقوق و دستمزد معمولی دریافت نمی کنند. بلکه درآمد آنها ناشی از سود خالص آنها می باشد. این سودها شامل باقی مانده کارمزد و کمیسیون معاملات، هزینه نرم افزار معاملاتی یا اتصال به صرافی ها و همچنین هر seat fee پرداخت شده به یک شرکت تجاری می باشد.

معامله گران روزانه معمولا درآمدهای پر نوسانی دارند. به همین دلیل تعداد زیادی از شرکت ها به جای دستمزد، به معامله گران، draw (قرعه کشی) می دهند. در واقع مقدار کمی پول برای رفع نیازهای روزمره معامله گران برای معامله گر در حال حرکت می باشد که به صورت ماهانه برداشت می شود. درآمدهای اضافی نیز تحت عنوان پاداش به آنها پرداخت می شود. بنابراین در صورتی که معامله گران روزانه، برای پوشش قرعه کشی، سود معاملاتی کافی نداشته باشند، به شرکت بدهکار می شوند.

طبق گزارش Glassdoor، میانگین درآمد معامله گران روزانه حدود 74,000 دلار در سال 2021 بوده است. البته درآمد برخی از معامله گران روزانه 6 رقمی و برخی دیگر حتی منفی می باشد.

نحوه آغاز معاملات روزانه

آغاز معاملات روزانه مشابه تلاش در سرمایه گذاری نمی باشد. هر سرمایه گذار احتمالی می تواند فقط با چند صد دلار ضمن خرید سهام یک شرکت، آن را به مدت چندین ماه و حتی چندین سال حفظ کند. با این حال سازمان تنظیم مقررات صنعت مالی (FINRA) قوانینی را برای افرادی که معاملات چهار روزه یا بیشتر را در مدت پنج روز کاری در همان حساب انجام می دهد را تعیین می کنند. این قوانین معامله گرانی که مرتبا معامله می کنند را ملزم به نگه داشتن حداقل 25,000 دلار در حساب های خود می کند و در صورتی که موجودی حساب آنها پایین تر از این سطح باشد، نمی توانند معامله کنند. به این ترتیب معامله گران باید علاوه بر 25,000 دلار، سرمایه کافی داشته باشند تا بتوانند به سود برسند. همچنین از آنجایی که ترید روزانه به تمرکز بالایی نیاز دارد، حفظ آن در کنار یک شغل روزانه امری دشوار است.

این قوانین به معامله گران روزانه امکان معامله بیش از 25,000 دلار حاشیه تعمیر و نگهداری را می دهد. اکثر معامله گران روزانه باید آمادگی به خطر افتادن سرمایه خود را داشته باشند. علاوه بر این که معامله گران روزانه به حداقل سرمایه نیاز دارند، به یک پلتفرم معاملاتی یا کارگزار آنلاین و نرم افزار برای ثبت معاملات، ردیابی موقعیت ها وانجام تحقیقات دارند. کمیسیون کارگزاری و مالیات بر سود سرمایه کوتاه مدت نیز می تواند اضافه می شود.

همچنین معامله گران روزانه باید همه هزینه های فعالیت های تجاری را بررسی کنند تا مشخص شود که آیا امکان سودآوری وجود دارد یا خیر.

یک معامله گر روزانه چند معامله در روز می تواند انجام دهد؟

یک معامله گر روزانه چند معامله در روز می تواند انجام دهد؟

بسیاری از معامله گران روزانه بسته به استراتژی به کار گرفته شده، به طور متوسط در روز ده ها تا صدها معامله انجام می دهند. برخی از معامله گران روز می توانند با سیستم های معاملات الگوریتمی و با فرکانس بالا (HFT)، ده ها هزار معامله فردی را به کمک کامپیوتر در یک روز انجام دهند. برای اینکه معامله گر روزانه کارگزار خود را به عنوان معامله گر الگو انتخاب کنند، تنظیم کننده ها بیان می کنند که فقط باید در طول پنج روز کاری، چهار روز معاملات انجام دهند.

میزان موفقیت معامله گران روزانه

نرخ موفقیت یا همان میزان کسب درآمد از معاملات روزانه بسیار پایین می باشد. با توجه به منبع، فقط حدود 5 الی 25 درصد معامله گران می توانند به صورت مستمر درآمد داشته باشند و این ثابت می کند که حدود 95 درصد از معاملات روزانه منجر به شکست می شوند.

ریسک های مالی معاملات روزانه

از دست دادن سرمایه، بدیهی ترین خطر در ترید روزانه می باشد و از آن جایی که تعداد کمی از معامله گران روزانه می توانند در طول زمان به سود دست پیدا کنند، بنابراین بهتر است که معامله گران زمان و پول خود را در فعالیت های سازنده تری صرف کنند.

سخن پایانی

افرادی که به دنبال تریدر برای کسب درآمد هستند، باید بدانند که ترید روزانه یک سرگرمی یا فعالیت گاه به گاه نیست و اگر چه برای کسب درآمد از آن و یا پیش بینی متوسط نرخ بازدهی در هر دوره هیچ تضمینی وجود ندارد اما اگر از استراتژی های درستی استفاده کرده باشند می توانند علاوه بر به حداقل رساندن ضرر، میزان سود خود را افزایش دهند.

نظم، صبر، سرمایه کافی، مدیریت ریسک و آموزش های لازم تمام آن چیزی است که افراد برای تبدیل شدن به یک معامله گر روزانه به آنها نیاز دارند.

معاملات روند چیست؟

معاملات روند چیست؟

معاملات روند یک سبک معاملاتی است که تلاش می کند سود را از طریق تجزیه و تحلیل حرکت دارایی در یک جهت خاص به دست آورد. هنگامی که قیمت در یک جهت کلی مانند بالا یا پایین حرکت می کند، این روند نامیده می شود.

معامله گران ترند زمانی که یک اوراق بهادار در حال صعود است، موقعیت طولانی را تجربه می کنند. روند صعودی با پایین آمدن نوسان بیشتر، و اوج گیری بیشترِ نوسان مشخص می شود.

معامله گران روند ممکن است ترجیح دهند موقعیتی کوتاه را وارد کنند که دارایی روند نزولی داشته باشد. روند نزولی با کمترین نوسان و بالاترین میزان چرخش مشخص می شود.

درک تجارت ترند

استراتژی های معاملات ترند فرض می کنند که یک اوراق بهادار در همان روندی که در حال حاضر روند دارد حرکت می کند. چنین استراتژی هایی معمولاً به منظور سودآوری یا جلوگیری از ضررهای بزرگ در صورت بروز روند معکوس، شامل سود یا توقف ضرر هستند. معاملات روند توسط معامله گران کوتاه مدت، متوسط و بلند مدت استفاده می شود.

  • معاملات روند یک روش معاملاتی است که برای استفاده از روند صعودی طراحی شده است که در آن قیمت تمایل به بالاترین افزایش یا روند نزولی دارد
  • معامله گران روند علاوه بر اینکه به بالا و پایین ترین سطح نوسان نگاه می کنند، از ابزارهای دیگری مانند خط روند، میانگین های متحرک و شاخص های فنی برای شناسایی جهت روند و ارائه بالقوه علائم تجاری استفاده می کنند.
  • معامله گران برای تعیین جهت روند و زمان تغییر جهت از هر دو روش قیمت و سایر ابزارهای فنی استفاده می کنند.

معامله گران حرکت های قیمت را در نمودار مشاهده می کنند. برای روند صعودی، آنها می خواهند حرکت قیمت را از بالاترین سطح اخیر ببینند، و هنگامی که قیمت کاهش می یابد باید از پایین ترین سطح، پایین تر باقی بماند. این نشان می دهد که حتی اگر قیمت بالا و پایین در حال نوسان باشد، مسیر کلی صعودی است.

همین مفهوم در مورد روند نزولی اعمال می شود، معامله گران مشاهده می کنند که آیا قیمت به طور کلی پایین است یا خیر.

درک تجارت ترند

استراتژی های معاملات ترند

بسیاری از استراتژی های معاملات روند مختلف وجود دارد، هر یک از شاخص های مختلف و روش های اقدام قیمت استفاده می کنند. برای همه استراتژی ها، برای کنترل ریسک باید از توقف ضرر استفاده شود. برای روند صعودی، ضرر توقف در زیر پایین ترین نرخ نوسان که قبل از ورود رخ داده است، یا در زیر سطح پشتیبانی دیگر قرار می گیرد. برای روند نزولی و یک موقعیت کوتاه، ضرر توقف اغلب دقیقاً بالای یک نوسان قبلی یا بالاتر از یک سطح مقاومت دیگر قرار می گیرد.

شاخص های حرکت

شاخص ها و استراتژی های حرکت بسیار زیادی وجود دارد. در رابطه با معاملات روند، یک مثال ممکن است شامل جستجوی روند صعودی و سپس استفاده از شاخص قدرت نسبی RSIبرای سیگنال ورود و خروج باشد. به عنوان مثال، یک معامله گر ممکن است منتظر بماند که RSI به زیر 30 برسد و سپس بالاتر از آن افزایش یابد. با فرض سالم ماندن روند صعودی کلی، این می تواند موقعیت طولانی را نشان دهد. این شاخص نشان می دهد که قیمت عقب مانده است اما اکنون هم تراز با روند صعودی کلی دوباره شروع به افزایش می کند.

معامله گر می تواند هنگامی که RSI به بالای 70 یا 80 برسد و دوباره به زیر سطح انتخاب شده بازگردد، از آن خارج شود.

خط روند و الگوهای نمودار

خط روند خطی است که در امتداد پایین نوسان در یک روند صعودی یا در امتداد اوج نوسان در یک روند نزولی کشیده می شود. این یک منطقه احتمالی را نشان می دهد که ممکن است در آینده قیمت به عقب برگردد. برخی از معامله گران ترجیح می دهند در هنگام روند صعودی قیمت به سمت عقب بیفتند و روند صعودی را پشت سر بگذارند.

معامله گران ترند همچنین الگوهای نمودار مانند پرچم ها یا مثلث ها را نشان می دهند که نشان دهنده ادامه روند بالقوه یک روند است. به عنوان مثال، اگر قیمت با شدت افزایش یابد و سپس یک پرچم یا مثلث تشکیل دهد، یک معامله گر روند برای بیرون آمدن قیمت از الگویی که نشان دهنده ادامه روند صعودی است، تماشا می کند.

خط روند و الگوهای نمودار

اغلب اوقات، معامله گران هنگام جستجوی برای معامله گر در حال حرکت فرصت های معاملات روند از ترکیبی از این استراتژی ها استفاده می کنند. یک معامله گر ممکن است به دنبال شکست از طریق سطح مقاومت باشد تا نشان دهد که ممکن است یک حرکت بالاتر آغاز شود، اما فقط در صورتی معامله می شود که قیمت بالاتر از یک میانگین متحرک خاص باشد.

قیمت با روند نزولی شروع می شود. سپس قیمت از طریق روند نزولی و بالاتر از میانگین متحرک افزایش می یابد. البته این به معنای افزایش روند نیست. معامله گران ترند معمولاً منتظر می مانند تا قیمت قبل از در نظر گرفتن روند صعودی، یک نوسان بالاتر و یک نوسان بالاتر را نشان دهد.

چهار علت اساسی که معامله گران حرفه‌ای بهترین تصمیم را حرکت باحال بازار می‌دانند

حرکت با حال بازار

چهار علت اساسی که معامله گران حرفه‌ای بهترین تصمیم را حرکت باحال بازار می‌دانند.

بازار از معامله‌گران مبتدی، نیمه‌حرفه‌ای و حرفه‌ای تشکیل‌شده است. این معامله‌گران به‌صورت کوتاه‌مدت، میان‌مدت و بلندمدت معاملات باز خود را دنبال می‌کنند. معامله‌گران حرفه‌ای سود خود را از اشتباهات معامله‌گران مبتدی و نیمه‌حرفه‌ای کسب می‌کنند. درواقع معامله‌گران حرفه‌ای اشتباهات معامله‌گران دیگر را پیش‌بینی و کسب سود می‌کنند.(در ادامه سواپ به زبان ساده را هم بخوانید)

معامله‌گر حرفه‌ای می‌داند:

حافظه معامله‌گران مبتدی و نیمه‌حرفه‌ای ضعیف است و حداکثر چند هفته آخر تغییرات قیمت را زیر نظر دارند.

معامله‌گران مبتدی اکثراً با تفکر کوتاه‌مدت و میان‌مدت معاملات باز خود را دنبال می‌کنند.

در بین اهالی بازار افراد زیادی هستند که آشنایی با نمودار قیمتی ندارند یا به‌خوبی نمی­توانند نمودار حرکات قیمت را بررسی کنند.

بیشتر این افراد با رفتار دنباله‌رویی (هیجانی) معاملات خود را باز می‌کنند.

به همین دلایل است که حال بازار برای معامله‌گران حرفه‌ای بسیار اهمیت دارد. بازه زمانی­ای که چهار سویینگ آخر در نمودار قیمت ایجادشده از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است، زیرا در حافظه معامله‌گران مبتدی و نیمه‌حرفه‌ای پررنگ‌تر می‌ماند.

سجاد بوربور

مدرس و معامله گر بازارهای مالی

دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

2 روش برای معامله خبر

روش معامله خبر

در مقاله امروز از مجموعه مقالات آموزش فارکس، دو روش رایج برای معامله خبر را به شما معرفی می کنیم.برای معامله گر در حال حرکت برای معامله گر در حال حرکت

برای معامله خبر، هیچ گونه استراتژی واحدی وجود ندارد.

وقتی اخبار داغ منتشر می شود، قیمت معمولا در یک جهت جهش دارد یا اینکه در برابر آمار منتشر شده واکنشی خاموش دارد زیرا معامله گران نتیجه را بر خلاف انتظارات بازار هضم می کنند.

با علم به این موضوع، دو رویکرد اصلی برای معامله خبر وجود دارد:

  1. داشتن سوگیری جهت دار
  2. داشتن سوگیری غیر جهت دار

سوگیری جهت دار

داشتن یک سوگیری جهت دار به این معنی است که شما با انتشار گزارش خبری، انتظار دارید بازار به یک سمت خاص حرکت کند.

هنگامی که به دنبال یک فرصت معاملاتی در یک جهت خاص هستید، بهتر است بدانید که چه چیزی در گزارش های خبری است که سبب حرکت بازار می شود.

تحلیل گر گاوی

پیش بینی در برابر عدد واقعی

روزها یا حتی هفته ها قبل از انتشار گزارش خبری، تحلیل گرانی هستند که به نوعی پیش بینی می کنند که چه عددی در آمار منتشر خواهد شد.

همانطور که در درس پیش گفتیم، این عدد در بین تحلیلگران مختلف متفاوت خواهد بود، اما به طور کلی، یک عدد مشترک وجود دارد که بیشتر تحلیل گران روی آن اتفاق نظر دارند.

این عدد را اجماع یا پیش بینی می نامند.

وقتی گزارش خبری منتشر می شود، به عددی که در گزارش قید شده است عدد واقعی گفته می شود.

شایعه را بخرید، خبر را بفروشید!”

این یک عبارت رایج است که در بازار فارکس از آن برای معامله گر در حال حرکت استفاده می شود، زیرا اغلب به نظر می رسد که هنگام انتشار یک گزارش خبری، حرکت قیمت با آنچه برداشت شما از گزارش است، همخوانی ندارد.

به عنوان مثال، فرض بگیرید که انتظار این است که نرخ بیکاری امریکا افزایش یابد. تصور کنید که ماه گذشته نرخ بیکاری 8.8٪ بوده و پیش بینی برای گزارش ماه آینده 9.0٪ باشد.

اجماع 9.0٪، بدان معنی است که همه فعالان بزرگ بازار پیش بینی اقتصاد ضعیف تر برای امریکا و در نتیجه دلار ضعیف تر را دارند.

با توجه به این پیش بینی، فعالان بزرگ بازار منتظر نمی مانند تا گزارش واقعی منتشر شود و بعد اقدام به گرفتن پوزیشن کنند!

آنها به پیشواز خواهند رفت و دلارهای خود پیش از انتشار آمار واقعی به هر قیمتی می فروشند تا بتوانند ارزهای دیگر را بخرند.

حال فرض کنید که نرخ بیکاری واقعی منتشر شده و مطابق انتظار، این عدد 9.0٪ گزارش شده است.

به عنوان یک تریدر خرد، با مشاهده این عدد با خود می گویید: “بسیار خوب، این خبر بدی برای امریکا است، وقت آن است که روی دلار فروش بگیرم!”

با این حال، وقتی نرم افزار معاملاتی خود را باز می کنید تا پوزیشن فروش دلار باز کنید، می بینید که بازارها دقیقاً به سمتی که فکر می کردید در حال حرکت نیستند.

بلکه دارند به سمت بالا حرکت می کنند! پناه بر خدا! چرااااا؟؟

دلیل این امر این است که فعالان بزرگ بازار پیش از انتشار گزارش خبری، از مدت ها پیش مواضع خود را تنظیم کرده بودند و حال احتمالا درست پیش از رویداد خبری دورخیز کرده و به فکر حفظ سود روی پوزیشن های خود هستند.

حال اجازه دهید این مثال را از نو مرور کنیم، اما این بار تصور کنید که نرخ بیکاری در گزارش واقعی به میزان 8.0٪ اعلام شده است.

با توجه به پیش بینی، فعالان بازار فکر می کردند که نرخ بیکاری به 9.0٪ افزایش خواهد یافت، اما برعکس گزارش نشان داد که این نرخ در واقع کاهش یافته که نشان دهنده قدرت گرفتن دلار است.

آنچه در نمودارهای خود مشاهده خواهید کرد یک رالی افزایشی بزرگ روی دلار در سراسر دنیا است زیرا بازیگران بزرگ بازار انتظار چنین عددی را نداشتند.

حال که گزارش منتشر شده است و آنچه در گزارش واقعی آمده با آنچه پیش بینی شده بود کاملاً متفاوت است، همه آن بازیگران در تلاشند هر چه سریعتر پوزیشن های خود را اصلاح کنند.

اگر گزارش واقعی نرخ بیکاری 10.0٪ منتشر می شد نیز این برای معامله گر در حال حرکت اتفاق می افتاد.

تنها تفاوت در این است که به جای رالی قیمتی، دلار همچون صخره از پرتگاه سقوط می کرد!

از آنجا که پیش بینی بازار 9.0٪ بود، اما گزارش واقعی نشان داد که نرخ بیکاری 10.0٪ بوده و بیشتر است، فعالان بزرگ بازار، بخش اعظم دلار خود را به هر قیمتی شده به فروش می رسانند، زیرا اکنون امریکا بسیار ضعیف تر از زمانی است که پیش بینی ها برای نخستین بار منتشر شد.

بهتر است که چه پیش بینی بازار و چه اعداد واقعی را رصد و یادداشت کنید، اینگونه بهتر می توانید ارزیابی کنید که کدام یک از گزارش های خبری سبب حرکت بازار شده و سمت و سوی بازار چیست!

سوگیری غیر جهت دار

یک استراتژی رایج تر در خصوص معامله خبر، رویکرد سوگیری غیر جهت دار است.

در این روش، سوگیری جهت دار نادیده گرفته شده و فقط به این توجه می شود که یک گزارش مهم خبری، یک موج یا حرکت بزرگ ایجاد می کند.

مهم نیست که بازار فارکس به کدام سمت حرکت می کند. ما فقط می خواهیم وقتی حرکت وجود دارد، پشت سیستم باشیم!

معنی چنین چیزی این است که به محض حرکت بازار به یک جهت، شما یک برنامه آماده برای ورود به معامله دارید.

از آنجاییکه شما هیچ گونه سوگیری نسبت به اینکه قیمت بالا می رود یا پایین می رود ندارید، از همین رو آن را سوگیری غیر جهت دار نامند.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.