اهرم مالی چیست؟ چگونه با اهرم بیشتر سود کنیم.
یکی از مهم ترین دغدغه ای که هر شخص با آن مواجه است، کسب درآمد و پیشرفت در مسائل مالی است که برای رسیدن به آن همواره به این می اندیشد که سرمایه خود را کجا قرار دهد و کدام روش سرمایه گذاری بهترین بازدهی را برایش ایجاد میکد؟ برای رسیدن به این هدف بازارها و ابزارهای بسیاری در حوزه مالی و سرمایه گذاری وجود دارد که اهرم مالی نیز یکی از این ابزارهاست. در واقع اهرم مالی یکی از ابزارهای کسب سود بیشتر از سرمایه گذاری است که به هر میزان که درجه این اهرم نیز بیشتر می شود بر میزان ریسک سرمایه گذاری نیز افزوده میشود. اما چگونه این اهرم منجر به درجه اهرم مالی (DFL) چیست؟ کسب سود بیشتر برای اشخاص و شرکتها میشود و منظور از افزایش ریسک سرمایه گذاری چیست؟
اهرم مالی چیست؟
اهرم مالی یا Leverage نوعی ابزار مالی برای افزایش بازدهی در یک سرمایه گذاری است. در واقع استفاده از اهرم مالی یعنی استفاده از بدهی در یک سرمایه گذاری مشخص. یک شرکت یا سرمایه گذار میتواند به غیر از داراییها و سرمایهاش، بدون اینکه سرمایه گذار جدیدی اضافه شود، از طریق قرض گرفتن (ایجاد بدهی) سرمایه و فعالیتهای مالی خود را افزایش دهد.
اهرم مالی سالیان زیادی است که در بخشهای مختلف بازارهای مالی مورد استفاده قرار میگیرد. در بازار ملک و مسکن افراد برای خرید خانه، زمین و سایر موارد از وام یا قرض استفاده میکنند. هرچه میزان وام و قرض دریافتی بیشتر باشد، فرد میتواند سرمایه بیشتر را خریداری نماید در مقابل ریسک بیشتری را برای بازپرداخت وام و قرض متحمل خواهد شد. در سایر بازارهای مالی نیز افراد برای استفاده از فرصتهای سرمایه گذاری و کسب سود از وام و اعتبار استفاده میکنند. دریافت اعتبار برای خرید سهام و اوراق بهادار نیز نوعی دیگر از استفاده از اهرم مالی است.
شرکتها نیز برای اجرای طرحهای جدید و تأمین منابع مالی از تسهیلات و اعتبار استفاده میکنند و اهرم مالی خود را افزایش میدهند. به عنوان مثال یک شرکت میتواند 10 میلیارد تومان سرمایه داشته باشد که دارایی های خود شرکت محسوب میشود. این شرکت میتواند 30 میلیارد تومان دیگر نیز از بانک تسهیلات دریافت کند یا اوراق بدهی منتشر کند که در مجموع 40 میلیارد تومان برای سرمایه گذاری در عملیات های خود خواهد داشت. بنابراین هر مقدار سود کسب کند یا زیان متحمل شود از قِبَل 40 میلیارد تومانی خواهد بود که تحد مدیریت شرکت است.
اهرم مالی در شرکتهای بورسی
همانطور که اشاره شد شرکتها برای تأمین منابع مالی جدید میتوانند به جای افزایش تعداد سرمایه گذاران، از اهرم مالی استفاده کنند. یکی از مزیتهای استفاده از اهرم مالی نسبت به انتشار سهام جدید و دعوت سرمایه گذاران، در این است که سودهای افزایش یافته از محل سرمایهگذاریهای جدید، بین تعداد زیادی از سهامداران توزیع نمیشوند. البته باید در نظر بگیریم که اگر برنامههای توسعهای شرکت طبق پیشبینیها و سودی که مدنظر بوده محقق نشود، ممکن است بدهی بسیار زیادی از محل اهرم مالی برای شرکت ایجاد شود که شرکت را ناگزیر سازد تا از محل سود سهامداران این بدهیها را تسویه کند.
از آنجاییکه نرخ بازدهی و میزان ریسک نسبت مستقیم با هم دارند و هر چه بازدهی بالاتر رود بر میزان ریسک سرمایه گذاری نیز افزوده میشود، استفاده از اهرم مالی هم که سبب میشود افراد یا شرکتها بازدهیهای بالاتری کسب کنند، سبب بالا رفتن ریسک سرمایهگذاری آنها نیز میشود. هر چه استفاده از اهرم مالی بیشتر باشد ،افراد ریسک بیشتری را نیز باید بپذیرند. لذا زمانی که از اهرم برای سرمایه گذاری استفاده میشود و سرمایه گذاری مطابق با پیشبینیها پیش نرود، زیان احتمالی بسیار بزرگتر از زمانی میشود که از اهرم استفاده نشده است. اهرم سود و زیان بالقوه را بسیار بیشتر میکند.
بنابراین توجه به اهرم مالی شرکتها برای بررسی تحلیلی آنها بسیار مهم است؛ نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام میتواند میزان استفاده شرکت از بدهی را مشخص کند. استفاده از بدهی یا اهرم مالی بیشتر برای یک شرکت الزاما به معنی استفاده غیربهینه از منابع مالی شرکت نیست بلکه میزان بازدهی حقوق صاحبان سهام است و بازدهی دارایی های آن شرکت است که مشخص میکند یک شرکت در کسب سود برای سهامداران و به ازای هر ریال دارایی خود چگونه عمل میکند.
مهم ترین نکته در تحلیل شرکتهایی که از اهرم مالی در ترکیب مالی خود استفاده میکنند، مقایسه بازده حقوق صاحبان سهام با نرخ بدهی ای است که شرکت با آن تامین مالی شده است. اگر نرخ حقوق صاحبان سهام شرکت که از تقسیم سود خالص به حقوق صاحبان سهام بدست می آید بیشتر از نرخ بدهی شرکت باشد استفاده از بدهی بیشتر تا میزانی مشخص میتواند به سودآوری بیشتر شرکت کمک کند. به همان میزان نیز ریسک سرمایه گذاری شرکت نیز بالاتر می رود زیرا همانطور که گفته شد اگر در میزان برآورد سود کسب شده یا ROE برآوردی تغییری ایجاد شود که مطابق انتظارات بالا نباشد میتواند منجر به زیان دهی بیشتر از معمول شود.
به طور مثال همان شرکتی را تصور کنید که تنها 10 میلیارد تومان سرمایه دارد که از آورده سهامداران تامین شده است. فرض کنید بازدهی این شرکت در عملیات آن برای یک سال 30 درصد باشد بنابراین میتوان انتظار داشت در انتهای سال مالی سرمایه شرکت 13 میلیارد تومان خواهد بود.
حالت اول: این شرکت 30 میلیارد تومان تسهیلات 20 درصد از بانک الف دریافت میکند که میبایست در انتهای سال بازپرداخت کند. بنابراین در این حالت شرکت در ابتدای سال 40 میلیارد تومان دارد که بخشی از آن را همراه با نرخ بهره ای مشخص بازپرداخت میکند و مابقی سود شرکت خواهد بود. در مجموع شرکت با نرخ بازدهی 30 درصد گفته شده در انتهای سال 52 میلیارد تومان خواهد داشت (1.3*40) که باید 36 میلیارد تومان آن را برگرداند که 30 میلیارد تسهیلات با نرخ 20 درصد است(1.2*30) و مابقی را در صورت های مالی خود به عنوان سرمایه خود شرکت شناسایی کند که 16 میلیارد تومان خواهد بود که 3 میلیارد تومان بیشتر از میزانی است که شرکت بدون اهرم مالی بود.
حالت دوم: شرکت 30 میلیارد تومان تسهیلات با نرخ 35 درصد دریافت میکند. در این حالت در انتهای سال شرکت باید 40.5 (1.35*30) میلیارد تومان را به بانک به عنوان اصل و سود تسهیلات دریافتی بازپرداخت کند. با سرمایه گذاری صورت گرفته مجموعا به 52 میلیارد تومان دست یافته که در نهایت 11.5 میلیارد تومان برایش باقی می ماند که کمتر از حالتی است که شرکت هیچ اهرم مالی ای استفاده نکرده بود.
بنابراین میتوان نتیجه گرفت هرگاه نرخ بازدهی حقوق صاحبان سهام یا همان ROE شرکتی بیشتر از میزان نرخ بهره پرداختی باشد میزان سودآوری شرکت نیز بیشتر خواهد بود و برعکس.
درجه اهرم مالی چیست؟
بسیاری از تحلیل گران از درجه اهرم مالی (degree of financial leverage) برای بررسیهای تحلیل شرکتها استفاده میکنند. DFL به حساسیت سود هر سهم (EPS) نسبت به نوسانات درآمد عملیاتی نیز گفته میشود. بدین معنی که هرچقدر اهرم مالی بالاتر باشد، نوسان سود سهم نیز بیشتر است.
فرمول محاسبه درجه اهرم مالی به صورت زیر است.
اهرم مالی در قراردادهای مشتقه
بازار مشتقه شامل بازارهای مختلفی از جمله قراردادهای اختیار معامله و آتی است. از اهرم مالی در بازارهای مشتقه نیز میتوان استفاده کرد.
به عنوان درجه اهرم مالی (DFL) چیست؟ مثال در بازار آتی سرمایه گذاران از اهرم مالی برخوردارند. عموما در این بازار، قراردادهای هر دارایی در شروع، اهرم 4 یا 5 دارند؛ اما با توجه به شرایط بازار و تغییر وجوه تضمین این میزان تغییر خواهد کرد.
برای مثال اگر کسی بخواهد از بازار قراردادهای آتی ۱ کیلو زعفران بخرد، با توجه به اینکه اندازه قرارداد آتی زعفران ۱۰۰ گرم است، باید ۱۰ قرارداد آتی بخرد. برای اخذ ۱۰ قرارداد آتی زعفران این فرد باید به میزان ۱۰ برابر وجه تضمین اولیه قراردادهای آتی، وجه نقد به حساب عملیاتی واریز کند. با فرض اینکه وجه تضمین اولیه قراردادهای آتی زعفران ۲۰۰ هزار تومان باشد؛ ،این فرد باید ۲ میلیون تومان پرداخت نماید.
وجه لازم = تعداد قرارداد * وجه تضمین اولیه
۲،۰۰۰،۰۰۰ = ۱۰ * ۲۰۰،۰۰۰
در مقابل اگر فرض کنیم که قیمت یک گواهی سپرده زعفران پوشال در بازار بورس که برابر با ۱ گرم زعفران است، برابر با ۱۰،۰۰۰ تومان باشد، این فرد برای خرید ۱ کیلو زعفران باید ۱،۰۰۰ واحد گواهی خریداری میکرد و به وجه نقدی معادل ۱۰ میلیون تومان نیاز داشت.
وجه لازم = قیمت گواهی سپرده * مقدار گواهی سپرده
۱۰،۰۰۰،۰۰۰= ۱۰،۰۰۰ * ۱،۰۰۰
در واقع این فرد به جای پرداخت 10 میلیون تومان برای خرید 1 کیلوگرم زعفران 2 میلیون تومان پرداخت میکند. در واقع میزان سرمایه گذاری این شخص 10 میلیون تومان است اما میزان سود و زیان سرمایه گذاری با توجه به مبلغ پرداختی شخص که 2 میلیون تومان است محاسبه میشود.
چگونه اهرم بازار آتی را محاسبه نماییم؟
برای محاسبه اهرم بازار آتی، کافی است ارزش قرارداد را تقسیمبر وجه تضمین اولیه قراردادها نماییم.
در مثال فوق میزان اهرم بازار آتی 5 است. یعنی به ازای هر 1 درصد بازدهی (سود یا زیان) که شخص در حالت بدون اهرم سرمایه گذاری میکرد بدست می آورد، 5 برابر (5درصد) بازدهی در بازار های مشتقه بدست می آورد.
اهرم مالی برای انجام معاملات اعتباری
همواره بخشی از معاملات صورت گرفته در بازار سرمایه با استفاده از اهرم مالی یا همان اهرم بدهی انجام شده است. این بخش از معاملات توسط خریدارانی صورت میپذیرد که با تثبیت رونق بازار، به دنبال استفاده از فرصت رشد سریع قیمتها هستند. افرادی که همچنان معتقد به بازدهی بالای بازار سرمایه هستند و میخواهند با گرفتن منابع مالی از کارگزاریها (گرفتن اعتبار) کسب سود بیشتری کنند. با توجه به ناپایدار بودن این منابع و ریسک بالایی که این قسمت از بازار به خریداران تحمیل میکند، معاملات انجام شده با ضررهای بسیار زیادی پایان مییابند. بهعنوان مثال استفاده از اهرم مالی در نیمه نخست سال 99 باعث شد تا بسیاری از سهامداران حقیقی و حقوقی بیش از میزان سرمایه خود، سود کسب کنند و به تبع آن، شاخص کل بورس نیز بیش از حد معمول بالا رفت. در ادامه همان سال (نیمه دوم سال 99) وضعیتی مشابه اما در مسیر نزولی مشاهده شد. در این سال سهامدارانی که از این اهرمهای مالی در زمان نامناسب و نزول بازار استفاده کردند، زیانهای سنگینی را متحمل شدند؛ به عبارت دیگر در زمانهایی که بازار سرمایه با هیجان و رشد زیادی همراه است، همراهی یک اهرم مالی همانند خرید اعتباری بر میزان هیجانات افزوده و نگرانی بابت اضافه جهش (overshoot) در بازار به وجود میآید.
لذا این تجارب تلخ باعث شکلگیری تصور اشتباه درباره مناسب نبودن بازار سرمایه برای سرمایه گذاری میشود. در این راستا سازمان بورس بهعنوان نهاد ناظر در سالهای اخیر تلاش فوقالعادهای در جهت قانونمند کردن اعطای اعتبارات در شبکه کارگزاریها به ویژه رعایت نسبتهای کفایت سرمایه و اخذ وثایق کافی از مشتریان کرده است اما هنوز هم ضرورت مدیریت حجم منابع اعتباری در کل شبکه کارگزاری احساس میشود.
نتیجهگیری
همانطور که توضیح دادیم اهرم مالی ابزاری برای استفاده بیشتر از فرصتهای سرمایه گذاری در بازار سرمایه و کسب سودهای بالاتر است. با توجه به اینکه اهرم مالی موقعیتهای سودآوری را افزایش میدهد در عین حال ریسک سرمایه گذاری را نیز افزایش میدهد؛ بنابراین همواره باید در نظر داشته باشیم استفاده از اهرم مالی همانطور که میتواند منجر به کسب سود بیشتری شود میتواند احتمال ضرر را هم بیشتر کند. بدینصورت که در زمانی که از اهرم در سرمایه گذاریهایمان استفاده کنیم و برآورد ما برای کسب سود با واقعیت منطبق نشود، زیان احتمالی ما بسیار بیشتر از حالتی میشود که از اهرم استفاده نکرده بودیم.
درجه اهرم مالی (DFL)
این عدد نشان دهنده عملکرد کلی شرکت است و باید با دقت محاسبه شود. تغییرات اهرم مالی در سود و زیان شرکت بسیار مؤثر است.
درجه اهرم مالی (del) چیست؟
درجه اهرم مالی (del)، همانطور که از نام آن پیداست، اهرمی است که شرکت با استفاده از بدهی در ساختار سرمایه خود بدست می آورد. افزایش بدهی در ساختار سرمایه، ریسک مالی را افزایش می دهد، به این دلیل که بدهی همراه با پرداخت سود است که شرکت مجبور به پرداخت آن است.
درجه اهرم مالی (del) یکی از پارامترهای مهمی است که حساسیت سود مربوط به هر سهم را با ایجاد تغییر در سود عملیاتی اندازهگیری می کند. این نسبت با تعیین ریسک مالی مرتبط با عملکرد شرکت نقش بسیار مهمی دارد.
نسبت بالای بدهی باعث می شود که شرکت از طریق بدهی بیش از سهام خود تأمین شود. بنابراین، بهرههای ثابتی نیز وجود دارد. از این رو هنگامی که روند کار خوب است، شرکت سود خوبی خواهد داشت.
تغییرات درجه اهرم مالی (del)
درجه بالای اهرم مالی نشان می دهد که حتی یک تغییر کوچک در اهرم می تواند بر سودآوری شرکت تأثیر بگذارد و درجه پایین اهرم مالی، نشان دهنده ریسک مالی پایینتر است. اهرم بالاتر باعث افزایش پرداخت سود می شود که اساساً یک هزینه ثابت است. بنابراین اگر بازدهی خوب باشد، این هزینه ثابت در کل کسب و کار پخش می شود.
در صورتی که یک تجارت خوب پیش نرود، این هزینه ثابت برای شرکت دردسرساز خواهد شد. فرمول واحدی برای محاسبه درجه اهرم مالی (del) وجود ندارد و روشهای مختلفی بر اساس هدف تجزیه و تحلیل استفاده می شود. دو روش برای محاسبه درجه اهرم مالی به صورت زیر است:
اهرم مالی چیست؟ + مثالها و کاربردهایی که باید بدانیم
اهرم مالی (leverage) یعنی توانایی مالی یک بنگاه برای معاملات داخلی و خارجی خود، بدون اتکای صرف به پول نقد. از ابزارهای اهرم مالی به منظور تامین مالی و نقدینگی بنگاه به بازارهای مشتقه و اوراق بهادار میتوان اشاره کرد.
ستاره | سرویس علوم – اگر با دنیای بیزینس سر و کار داشته باشید، حتما بارها اصطلاح اهرم مالی را شنیده و یا به کار بردهاید. اهرم مالی اصطلاحی است که به روشی برای تکثیر سود یا زیان اشاره میکند. در واقع اهرم یعنی قرض کردن پول به قصد چندبرابر کردن درآمد حاصل از داد و ستد. برای درک کاملتر و دقیقتر این اصطلاح مالی و آشنایی با مثالهای مختلف، این مطلب را از دست ندهید.
منظور از اهرم مالی چیست؟
منظور از اهرم مالی (leverage)، استفاده از انواع ابزارهای مالی (مثل اوراق بهادار، وام، قرض، سرمایه گذاری) برای افزایش نرخ بازدهی بالقوه سرمایه گذاری در یک بنگاه است. همچنین اهرم مالی را میتوان قرض کردن پول برای چند برابر کردن سرمایه یا معامله پایاپای دانست. این اصطلاح در حوزه مدیریت مالی، به تکثیر سود یا زیان اشاره دارد.
روشهای متداول در کسب اهرم مالی را میتوان موارد زیر دانست:
- قرض
- وام بانکی
- خرید دارایی ثابت
- انتشار اوراق بهادار
- استفاده از ابزارهای مشتقه
درجه اهرم مالی (DFL) چیست؟
درجه یا حساسیت سود هر سهم (EPS: EARNING PER SHARE) نسبت به نوسانات درآمد عملیاتی، درجه اهرم مالی نامیده میشود. کار درجه اهرم مالی (DFL:DEGREE OF FINAANCIAL LEVERAGE) اندازه گیری درصد تغییر EPS برای یک واحد تغییر در درآمد قبل از بهره و مالیات (EBIT: EARNING BEFORE INETESRST & TAX) است. یعنی: (DFL= EBIT / (EBIT-I)
هر چقدر اهرم مالی بالاتر باشد، نوسان سود هر سهم (EPS) بیشتر است. یعنی برای هر یک درصد تغییر در EBIT یا درآمد عملیاتی، سود هر سهم (EPS) چقدر تغییر میکند. منظور از I در فرمول بالا INTEREST (نرخ بهره) است.
مثالی ساده برای درک بهتر اهرم مالی
فرض کنید که شما صاحب ۲۰ سکه طلا هستید و با آن به قیمت روز در بازار معامله می کنید. در طول یک بازه زمانی خاص، ۱ سکه سود میکنید. سپس به یک کارگزاری بورس رجوع کرده و ۸۰ سکه از او قرض میگیرید. اکنون شما صاحب ۱۰۰ سکه طلا هستید و ۱۱۰ سکه بدست میآورید. از این ۱۱۰ سکه، ۸۰ سکه قرض است و ۱۰ سکه هم از قبل داشتید. میماند ۱۰ سکه درجه اهرم مالی (DFL) چیست؟ که سود خالص شماست. این روش، یک روش اهرم مالی برای حداکثر سازی سود در معامله است.
(اطلاعات قراردادهای معاملات آتی را در بورس کالا در سایت IME.CO.IR بدست آورید)
اوراق سَلَف (پیش خرید نقدی محصولات واحدهای تولیدی به قیمت معین) از جمله ابزارهای مالی است که در بازار بورس ایران TSETMC.COM مبادله میشود)
آیا اهرمهای درجه اهرم مالی (DFL) چیست؟ مالی، ریسک ایجاد میکنند؟
بله. یکی از عوامل ایجاد کننده ریسک، اهرم مالی است که به واسطه ایجاد بدهی و هزینههای ثابت مالی بوده و میتواند ریسک فعالیتهای شرکت را افزایش دهد.
بین اهرم مالی و معیارهای سنجش عملکرد شرکتهای بورسی و خارج بورسی، رابطه ای وجود دارد که در بازدهی و زیان آنها تاثیرگذار است و موضوع تحقیقاتی دانشجویان ارشد و دکتری است.
دو مثال برای ایجاد اهرم مالی
- مثال ۱) یک شرکت یا موسسه یا نهاد دولتی، برای توسعه پروژههای صنعتی و خدماتیاش، با انتشار اوراق مشارکت که سود علیالحساب قابل پرداخت در سررسید دارد، نقدینگی برای پروژهها جذب میکند. سپس با جذب نقدینگی، نیاز به سرمایه کمتری جهت انجام پروژهها دارد. با این کار، اهرم مالی برای خود فراهم می کند تا در یک بازه زمانی، با جذب پول و پرداخت سود، توانایی اتمام پروژه و کسب عایدی در بلندمدت را ایجاد کند.
- مثال ۲) یک بنگاه چه در بازار سرمایه و چه خارج از بورس، یک دارایی ثابت (fixed asset) خرید کرده و با این کار، به سرمایه خود میافزاید و یک اهرم مالی برای خودش فراهم میکند. با این دارایی که ارزش روز مشخصی دارد، ظرفیت اعتبارگیری آن از بانکها و موسسات مالی و اعتباری با توثیق (رهن) اسناد این دارایی، افزایش مییابد و شرکت میتواند وام یا ضمانتنامه جهت شرکت در پروژه ها و مناقصات دولتی و اخذ پیشپرداخت یا ضمانت حسن اجرای تعهدات، دریافت کند.
ابزارهای مشتقه و اهرم مالی
ابزارهای مشتقه مالی (DERIVATIVE CONTRACT) را میتوان مصداقی از اهرم مالی دانست. ابزار مشتقه به قرارداد یا اوراقی اطلاق میشود که وابسته به ارزش کالا یا ارز یا اوراق بهادار است و ارزش مستقلی مثل زمین و مسکن یا طلا ندارد. پیمانهای آتی (FORWARD CONTRACTS) قراردادهای آتی (FUTURES CONTRACT) و اختیار معامله (OPTIONS)، دو نوع از این ابزار مالی است. سرعت معاملات و ضریب نقدشوندگی داراییها در این بازار، بیشتر است و هزینه کمی دارد.
- اوراق مشتقه فرابورس (OTC) از مصداقهای اهرم مالی برای شرکت است.
- اوراق مشترک مبادله ای که معامله استاندارد و رسمی قابل معامله در بازار رسمی اوراق مشتقه است، بین شرکت یا شخصیت حقیقی یا حقوقی صورت میگیرد و از مصداقهای اهرم مالی است.
منظور از قراردادهای مشتقه در اهرم مالی چیست؟
سه نوع از قراردادهای معمول مشتقه به شرح زیر است:
۱. اهرم مالی با معاملات آتی
این معاملات که از اهرمهای مالی محسوب میشود، به ۲ دسته فیوچر و فوروارد تقسیم بندی میشود. قرارداد آتی، قرارداد استاندارد شدهای است که خریدار و فروشنده، توافق و تعهد کرده که مقدار مشخصی از کالا را به قیمت معین و در زمان و مکان معین، معامله کنند. مثل بازار بورس. اما پیمان آتی یعنی این که در خارج از تالار بورس، خریدار و فروشنده توافق میکنند که مقدار مشخصی از کالا به قیمت معین در زمان معین، معامله شود. چه قیمت در زمان معامله بالا برود چه پایین.
۲. اهرم مالی با اختیار معامله
نوعی از اهرمهای مالی است که خریدار و فروشنده، توافق میکنند که یکی از آنها با پرداخت پول مشخص، اختیار خرید یا فروش کالای خاصی به مقدار مشخص و به قیمت مشخص در آینده را داشته باشد و با این حساب، اختیار معامله به او واگذار میشود.
۳. اهرم مالی با سواپ (swap)
یعنی معامله پایاپای. یعنی قرارداد معاوضه ای. به معنی عوض کردن و مبادله کردن و جایگزین کردی چیزی است. نوعی از ابزارهای مشتقه و اهرمهای مالی بنگاهها بوده که جریان نقدینگی را بر اساس ارزش پایه واحدهای پولی و نرخهای مبادلات و بهره و سهام، برنامه ریزی میکنند و پیش از تاریخ آتی، مورد معامله قرار میگیرد.
اهرم مالی با سواپ یعنی یک طرف قرارداد، نسبت به معاوضه عواید ناشی از ابزار مالی خود با عواید ناشی از ابزار مالی طرف مقابل اقدام میکند. مثلا، ایران، از کشورهایی در نوار شمالی کشور برای استانهای این بخش از کشور، برق وارد کند و به همان مبلغ دلاری خرید برق از کشوری، نفت به قیمت روز از خلیج فارس برای کشور صادر کننده برق، به فروش برساند. یعنی سواپ برق و نفت. سواپ برق، راهکار پیاده سازی اقتصاد مقاومتی در حوزه انرژی است.
اهرم مالی و عملکرد شرکت
اهرم مالی، فاکتور تعیین کننده در توانایی مالی شرکت است. اهرم مالی، درجه درماندگی مالی و ظرفیتهای مالی شرکت را به نمایش میگذارد. از نظر برخی محققان (مثل بریلی و میرس)، اهرم مالی ریسک آفرین است و ریسک شرکت را افزایش میدهد. مشخص است که وقتی شما، دارایی از جایی قرض میگیرید (مثل انتشار اوراق مشارکت و یا وام بانکی با بهره بالا) ریسک فعالیتهای شرکت افزایش خواهد یافت. چرا که باید در سررسید، سود وام دهنده پرداخت تا مشمول جریمه دیرکرد نشود.
همراهان گرامی
جدیدترین کتابهای روز ایران درباره اهرم مالی و ابزارهای نوین مربوطه در بورس کالا و فرابورس ایران را میتوانید در سایت کتابخانه ملی جستجو کنید. اگر با سوالی روبرو شدید، از طریق بخش «ارسال نظر» آن را با ما و خوانندگان ستاره در میان بگذارید. اگر به تازگی میخواهید وارد دنیای بورس شوید پیشنهاد میکنیم آموزش خرید و فروش سهام در بورس به صورت آنلاین را حتما مطالعه کنید.
براساس تجارب ۳۰ سالهی دکتر کرمانی رژیم گروهی بهترین راهحل برای حفظ انگیزهی افراد طی رژیم و رسیدن به وزن دلخواه در مدت کوتاهه. رژیم گروهی رو میتونی از برنافیت با ضمانت بازگشت وجه دریافت کنی و تا 2 هفته بعد از رژیم به هر دلیلی میتونی پولت رو پس بگیری.
اهرم مالی چیست و چه کاربردی دارد؟
بسیاری از شرکتها از اهرم مالی در جریان فعالیتهای تجاری روزمره خود استفاده می کنند. اهرم مالی یک نوع روش تامین مالی از محل استقراض است و ممکن است شرکتها و افراد مختلف بسته به صنعت و حوزهای که در آن فعالیت میکنند به نوعی از آن استفاده کنند. در حالی که صاحبان مشاغل نوپا ممکن است در تعهد بدهیها تردید کنند، اما استفاده از اهرم مالی برای افزایش درآمد و ارزش دارایی میتواند در دراز مدت نتیجه دهد. این روش علیرغم مزایای زیادی که دارد معایبی نیز دارد. در این مطلب قصد داریم بیشتر در خصوص مفهوم اهرم مالی صحبت کنیم و نحوه محاسبه، مزایا و معایب استفاده از آن را بررسی کنیم.
فهرست مطالب
اهرم مالی چیست؟
اهرم مالی استفاده از بدهی برای به دست آوردن داراییهای اضافی یا تامین مالی پروژهها است. برای ایجاد بدهی، افراد یا مشاغل وام میگیرند. در مقابل، وام گیرندگان به وام دهندگان قول میدهند که اصل مبلغ و بهره وامهای خود را بازپرداخت کنند. به اهرم مالی اهرم یا معامله بر روی سهام نیز گفته میشود. اهرم مالی به ما میگوید که یک شرکت چقدر به استقراض وابسته است و چگونه از بدهی یا استقراض خود درآمد ایجاد میکند.
دلایل استفاده از اهرم مالی ممکن است برای افراد و شرکتهای مختلف متفاوت باشد. شرکتها ممکن است بخواهند دارایی و تجهیزاتی را برای افزایش ارزش سهامداران خریداری کنند، اما سرمایهگذاران فردی ممکن است از اهرمهای مالی برای افزایش بازده سرمایهگذاری خود استفاده کنند. در هر صورت، اگر ارزش دارایی افزایش یابد و نرخ بهره وام کمتر از نرخ افزایش ارزش دارایی باشد، صاحب آن دارایی بازده بیشتری دریافت خواهد کرد. با این حال، اگر ارزش دارایی کاهش یابد، به این معنی است که مالک ضرر مالی بیشتری متقبل خواهد شد.
شرکتها از ترکیبی از حقوق صاحبان سهام و بدهی برای تامین مالی عملیاتهای تجاری خود استفاده میکنند، اما برای حفظ رشد سود باید نرخ بازدهی بالاتری نسبت به نرخ بهره وامهای خود ایجاد کنند. در عین حال، شرکتها باید تمایل به استقراض و حفظ حاشیه سود عالی داشته باشند.
مزایا و معایب اهرم مالی
- وام گیرندگان ممکن است سرمایه گذاری اولیه نسبتاً کمی انجام دهند.
- وام گیرندگان ممکن است بتوانند داراییهای بیشتری را از طریق تامین مالی بدهی با وجوه اضافی خریداری کنند.
- تحت شرایط مساعد، اهرم مالی میتواند بازدهی بالاتری را برای یک فرد یا کسب و کار به ارمغان آورد.
- این احتمال وجود دارد که ارزش داراییها به سرعت کاهش یابد و زیان های مالی ممکن است با اهرم مالی افزایش یابد.
- در صنایعی مانند خودروسازی، ساخت و ساز و درجه اهرم مالی (DFL) چیست؟ تولید نفت، اهرم مالی با ریسک عملیاتی بیشتری برای این شرکتها همراه است.
- سوء استفاده از اهرم مالی میتواند شرکتها را مجبور به ترک کردن و تعطیلی تجارت کند.
شرکتهایی که سود کمتری ایجاد میکنند و جریان درآمد قابل پیش بینی کمتری دارند، زمانی که ارزش داراییهایشان کاهش یابد، ضرر بیشتری متحمل خواهند شد. این شرکتها ممکن است مجبور به پرداخت نرخ بهره بالاتر برای وامها شوند زیرا ریسک آنها بیشتر است. اهرم مالی ابزار مفیدی برای شرکتهایی است که سودآور هستند و میتوانند جریان درآمد خود را پیش بینی کنند.
نسبت های اهرمی
برای تعیین سلامت و قدرت مالی یک شرکت، تحلیلگران، مؤسسات وام دهی و بانکها میتوانند از نسبت های اهرمی مختلفی استفاده کنند. نسبت اهرمی یک معیار مالی است که میزان سرمایه یک شرکت در قالب بدهی را بررسی میکند یا تعیین میکند که آیا این شرکت میتواند بدهی های خود را پرداخت کند یا خیر. هر نسبت بر یک یا چند عامل تمرکز دارد: بدهی، حقوق صاحبان سهام، دارایی ها و هزینه های بهره.
حداقل 10 نسبت اهرم مالی خاص وجود دارد و اکثر آنها سلامت مالی یک شرکت را تجزیه و تحلیل میکنند:
نسبت اهرم مصرف کننده
نسبت اهرم مصرف کننده تعیین میکند که یک مصرف کننده معمولی نسبت به درآمد قابل تصرف خود چه میزان بدهی دارد. برای محاسبه نسبت اهرم مصرف کننده، تحلیلگران میتوانند از این فرمول استفاده کنند:
نسبت اهرم مصرف کننده = کل بدهی خانوار تقسیم بر درآمد شخصی قابل مصرف
نسبت بدهی به سرمایه
نسبت بدهی به سرمایه، اهرم مالی یک شرکت را با مقایسه کل بدهی شرکت با سرمایه آن اندازه گیری میکند. در این حالت، منظور از بدهی، بدهی کوتاه مدت و بلندمدت بهره دار شرکت است و سرمایه عبارت است از مجموع تمام بدهی های دارای بهره به اضافه حقوق صاحبان سهام که ممکن است شامل همه اشکال سهام باشد. برای محاسبه نسبت بدهی به سرمایه یک شرکت، تحلیلگران میتوانند از این فرمول استفاده کنند:
نسبت بدهی به سرمایه = بدهی تقسیم بر (بدهی + حقوق صاحبان سهام)
نسبت بدهی به تامین سرمایه
نسبت بدهی به تامین سرمایه به طور مستقیم اهرم مالی یک شرکت را با ارزیابی میزان بدهی آن شرکت در ساختار سرمایهای آن اندازه گیری میکند. این نسبت رهنهای عملیاتی را نیز شامل بدهیها میکند و سهام عادی و ممتاز را به عنوان حقوق صاحبان سهام در نظر میگیرد. فرمول محاسبه نسبت بدهی به تامین سرمایه به شرح زیر است:
نسبت کل بدهی به تامین سرمایه = (بدهی کوتاه مدت + بدهی بلندمدت) تقسیم بر (بدهی کوتاه مدت + بدهی بلند مدت + حقوق صاحبان سهام)
نسبت اهرم بدهی به EBITDA
نسبت اهرم بدهی به EBITDA بررسی میکند که چگونه یک شرکت میتواند بدهیهای متحمل شده خود را پرداخت کند و چقدر احتمال دارد که شرکت در پرداخت بدهیها قصور کند. EBITDA مخفف درآمد قبل از بهره، مالیات، استهلاک و کاهش بها است. موسسات مالی و اعتباری معمولا از این نسبت استفاده میکنند و شرکتها باید سعی کنند این نسبت را حداکثر روی 3.0 نگه دارند. برای محاسبه این نسبت، تحلیلگران از این فرمول استفاده میکنند:
نسبت بدهی به EBITDA = بدهی تقسیم بر EBITDA
نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام
نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام (D/E) شاید شناختهشدهترین و پرکاربردترین نسبت اهرم مالی باشد. در بیشتر صنایع، شرکتها سعی میکنند نسبت D/E خود را روی 2.0 یا کمی پایینتر نگه دارند. نسبت D/E بالا ممکن است نشان دهنده یک استراتژی تامین مالی تهاجمی با بدهی باشد که منجر به نوسان درآمد، به ویژه در بین نرخ های بهره بالا میشود. تحلیلگران میتوانند نسبت D/E یک کسب و کار را این گونه محاسبه کنند:
نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام = کل بدهی ها تقسیم بر کل حقوق صاحبان سهام
درجه اهرم مالی
درجه اهرم مالی (DFL) یک نسبت اهرمی است و ارزیابی میکند که چگونه سود یک شرکت از هر سهم پس از ایجاد تغییرات در ساختار سرمایه آن، تحت تأثیر تغییرات درآمد عملیاتی قرار میگیرد. زمانی که درجه اهرم مالی بالا باشد، به این معنی است که شرکت تغییرات سریعی را در سود تجربه خواهد کرد. این موضوع میتواند منجر به بازدهی عالی شود، اما تنها در صورتی که درآمد عملیاتی شرکت افزایش یابد.
برای محاسبه DFL، تحلیلگران میتوانند از این فرمول استفاده کنند:
درجه اهرم مالی = درصد تغییرات در سود به دست آمده از هر سهم (EPS) تقسیم بر درصد تغییرات در EBIT
EBIT نشان دهنده سود قبل از بهره و مالیات است.
از طرف دیگر، تحلیلگران میتوانند از این فرمول استفاده کنند:
درجه اهرم مالی (DFL) = EBIT تقسیم بر (EBIT منهای بهره)
ضریب حقوق صاحبان سهام
ضریب حقوق صاحبان سهام مانند نسبت D/E است، اما به جای مقایسه کل بدهیهای یک شرکت با حقوق صاحبان سهام، داراییها را با حقوق صاحبان سهام مقایسه میکند. تحلیلگران میتوانند با استفاده از فرمول زیر، ضریب حقوق صاحبان سهام را محاسبه کنند:
ضریب حقوق صاحبان سهام = کل داراییها تقسیم بر کل حقوق صاحبان سهام
برای تعیین ارزش داراییهای یک شرکت، کل بدهی شرکت را به ارزش کل حقوق صاحبان سهام اضافه کنید:
کل داراییها = کل بدهی + حقوق صاحبان سهام
نسبت پوشش هزینه های ثابت
نسبت پوشش هزینه های ثابت که با عنوان نسبت تعداد دفعات تحقق بهره (TIE) نیز شناخته میشود، جریان نقدی شرکت را با بهره بدهی بلندمدت مقایسه میکند. در این مورد، شرکتها تمایل دارند نسبتهای بالاتری داشته باشند، زیرا این نسبتها مطلوب هستند. برای یافتن نسبت پوشش هزینه های ثابت، تحلیلگران میتوانند از این فرمول استفاده کنند:
نسبت تعداد دفعات تحقق بهره (TIE) = EBIT تقسیم بر هزینه بهره بدهی های بلند مدت
نسبت پوشش بهره
نسبت پوشش بهره مفاد بیشتری را به بدهیهای شرکت اضافه میکند و به تحلیلگران میگوید که یک شرکت تا چه اندازه میتواند بدهی خود را تامین کند. بسته به صنعت، شرکتها باید این نسبت را روی 3.0 یا بالاتر نگه دارند. فرمول محاسبه نسبت پوشش بهره از این قرار است:
نسبت پوشش بهره = درآمد عملیاتی تقسیم بر هزینه های بهره
نسبت اهرمی ردیف 1
نسبت اهرمی ردیف 1 سلامت مالی یک بانک را با مقایسه سرمایه اصلی آن با کل داراییهای آن اندازه گیری میکند. در این مورد، از داراییهای ردیف 1 استفاده میشود، زیرا این نوع داراییها به راحتی در طول یک بحران مالی نقد میشوند. برای یافتن نسبت اهرمی ردیف 1 یک بانک میتوانید از این فرمول استفاده کنید:
نسبت اهرمی ردیف 1 = سرمایه ردیف 1 تقسیم بر دارایی های تلفیقی ضربدر 100
نحوه محاسبه سود پس از استفاده از اهرم مالی
برای اینکه بفهمید هنگام استفاده از اهرم مالی چقدر میتوانید سود ببرید، ابتدا باید تغییر در ارزش دارایی خریداری شده را اندازه گیری کنید، سپس کل سرمایه خود را به علاوه هر میزان بهرهای که روی بدهیها دارید از آن کم کنید (کل سرمایه + درصد بهره بدهی).
برای پیدا کردن تغییر در ارزش دارایی، از این فرمول استفاده کنید:
دارایی ضربدر (1 + درصد تغییر در دارایی)
تغییر در ارزش دارایی باید به صورت اعشاری باشد.
برای اینکه بفهمید چقدر میتوانید سود کنید، از این فرمول کلی استفاده کنید:
دارایی ضربدر (1 + درصد تغییر در ارزش دارایی) منهای (کل سرمایه + درصد بهره بدهی)
مثال هایی از اهرم مالی
مثال اول:
اهرم مالی میتواند برای یک فرد سرمایه گذار این گونه کار کند:
اگر شخصی یک ملک 25000 دلاری را به طور کامل با پول خود خریداری کند و ارزش ملک 30٪ (0.30) افزایش یابد، آن شخص میتواند این ملک را به قیمت 32500 دلار بفروشد و 7500 دلار سود ببرد.
دارایی × (1 + % تغییر در ارزش دارایی) – (کل سرمایه + % بهره بدهی):
25000 دلار × (1 + 0.30) – (25000 دلار + 0) = 32500 دلار – 25000 دلار = 7500 دلار
اگر این ملک تا 30 درصد مستهلک شود، ارزش ملک 17500 دلار خواهد بود و مالک 7500 دلار ضرر میکند.
25000 دلار × (1 – 0.30) – (25000 دلار) = 25000 دلار × (0.7) – 25000 دلار = 17500 دلار – 25000 دلار = منفی 7500 دلار
اگر همین فرد ملکی به ارزش 75000 دلار با 50000 دلار از پول خود و 25000 دلار وام گرفته شده از بانک با نرخ بهره 5 درصد خریداری کند، ریسک بیشتری را متقبل میشود اما به طور بالقوه پاداش بیشتری دریافت میکند. اگر ارزش ملک تا 40 درصد افزایش یابد، صاحب ملک میتواند ملک را به قیمت 105000 دلار بفروشد و سود کند (30000 دلار منهای 1270 دلار بهره بدهی به بانک).
75000 دلار × (1 + 0.40) – (75000 دلار + 0.05 × 25000 دلار) = 105000 دلار – (75000 دلار + 1250 دلار) = 105000 دلار – (76250 دلار) = 28750 دلار
برعکس، اگر این ملک 40 درصد از ارزش خود را از دست بدهد، مالک 31270 دلار پس از فروش ملک به قیمت 45000 دلار ضرر خواهد کرد.
مثال دوم:
شرکت اپل Ltd ماشین آلاتی را به قیمت 100000 دلار به صورت نقدی خریداری کرد. با استفاده از این ماشین آلات، این شرکت 150000 دلار درآمد ایجاد کرد. در همان زمان، شرکت دیگری به نام Kiwi Pvt. Ltd برای خرید همین نوع ماشین آلات وام گرفت تا درآمدی معادل 150000 دلار داشته باشد. شرکت Kiwi Pvt. Ltd از اهرم مالی برای ایجاد درآمد استفاده کرد اما با ضرر 300000 دلاری مواجه شد.
- اگر ارزش اهرم مالی بیشتر باشد، استفاده از بدهی بیشتر میشود و هزینه شرکت از نظر کارمزد فرآیندها و سود پرداختی بر آن افزایش مییابد و این موضوع ممکن است بر EPS (سود به دست آمده از هر سهم) و سودآوری یک شرکت تأثیر بگذارد.
- اگر ارزش اهرم مالی کم باشد، یک شرکت بسیاری از سهام و اوراق بهادار مالی را برای جمع آوری وجوه برای رشد تجارت خود منتشر میکند. در عین حال، ریسک نیز در حال افزایش است زیرا ریسک بازار بالا است و بازار بیش از حد در نوسان است.
- ریسک مالی همچنین به یافتن موقعیت مالی واقعی یک شرکت و شناسایی ریسک های مرتبط با فعالیتهای تجاری آن شرکت کمک میکند.
- اهرم مالی به سرمایه گذاران اجازه میدهد تا اعتبار شرکتها و ریسک های موجود در یک معامله پولی را درک کنند. همچنین کمک میکند تا سرمایه گذاران بازگشت سرمایه خود را ببینند و بازدهی بالقوه سرمایهگذاریهای خود را محاسبه کنند.
همه مشاغل باید اهرم مالی را ردیابی کنند
اهرم مالی یک معیار مفید نظارتی برای صاحبان تمامی مشاغل و کسب و کارها است. در حالی که اهرم مالی میتواند به رشد کسب و کار و داراییهای شما کمک کند، میتواند خطرآفرین نیز باشد. گاهی ممکن است انتظار داشته باشید که ارزش داراییهای شما افزایش یابد، اما در عمل ارزش خود را از دست میدهند. با این حال، بازده اهرم مالی، به ویژه برای مشاغل کوچکتر که دارای ارزش سهام کمتری هستند، میتواند فوقالعاده باشد.
اگر هنوز در درک اهرم مالی مشکل دارید، حتما با یک حسابدار متخصص مشورت کنید تا راهنماییهای بیشتری در مورد اهرم مالی دریافت کنید. البته برای محاسبه اهرم مالی شرکت خود باید به صورت های مالی دقیق دسترسی داشته باشید. با استفاده از نرم افزارهای حسابداری حرفهای، مثل نرم افزار حسابداری محک میتوانید به این مهم دست یابید.
درجه اهرم مالی (DFL)
تعریف درجه اهرم مالی چیست؟
نسبتی که حساسیت سود هر سهم (EPS) شرکت را نسبت به نوسانات درآمد عملیاتی اش، درنتیجه تغییرات ساختار سرمایه اندازهگیری میکند. درجه اهرم مالی (DFL) درصد تغییر EPS را برای یک واحد تغییر در درآمدها قبل از بهره و مالیات (EBIT) اندازه میگیرد و میتواند به صورت ریاضی به شکل زیر محاسبه گردد:
این نسبت نشان میدهد که هر چه درجه اهرم مالی بالاتر باشد، EPS نوسان پذیر تر است. ازآنجاییکه بهره (I) یک هزینه ثابت است، اهرم سودها و EPS را بزرگنمایی میکند که وقتی درآمد عملیاتی افزایش مییابد، نشانه خوبی است، اما میتواند در طول دوران سخت اقتصادی و زمانی که درآمد عملیاتی تحتفشار است، مشکلساز باشد.
توضیحات مدیر مالی در مورد درجه اهرم مالی
مثال زیر را برای روشن کردن این مفهوم در نظر بگیرید. فرض کنید شرکتی به نام شناسا دارای درآمد عملیاتی یا سوده قبل از بهره و مالیات ۱۰۰ میلیون تومان در سال اول و بهره ۱۰ میلیون تومانی بوده و ۱۰۰ میلیون سهم عادی داشته باشد. (برای واضحتر شدن، فعلاً از اثر مالیات صرفنظر درجه اهرم مالی (DFL) چیست؟ میکنیم.)
سود هر سهم برای شرکت شناسا در سال اول به شکل زیر خواهد بود:
این یعنی برای هر ۱ درصد تغییر در EBIT یا درآمد عملیاتی، سود هر سهم ۱٫۱۱ درصد تغییر خواهد کرد.
حالا فرض کنید شرکت شناسا دارای افزایش ۲۰ درصدی در درآمد عملیاتی برای سال دوم باشد. به خاطر داشته باشید که بهره همچنان بدون تغییر و ۱۰ میلیون تومان باقی میماند. EPS برای شرکت شناسا در سال دوم اینگونه خواهد بود:
در این نمونه، EPS از ۰٫۹ تومان در سال یک به ۱٫۱۰ تومان در سال دوم افزایش یافته است که یک تغییر ۲۲٫۲ درصدی را نشان میدهد.
این نتیجه میتواند از طریق عدد اهرم مالی و به این شکل نیز محاسبه گردد:
۱٫۱۱* ۲۰%(تغییر درآمد بعد از بهره و مالیات)= ۲۲٫۲%
اگر EBIT در سال دوم به ۷۰ میلیون تومان کاهش یافته بود، تأثیر آن بر EPS چگونه میشد؟
EPS به میزان ۳۳٫۳ درصد کاهش مییافت (در این مثال، درجه اهرم مالی ۱٫۱۱* (۳۰%) تغییر در EBIT). این نتیجه بهراحتی میتواند تائید شود، چون EPS در این مورد ۰٫۶ تومان خواهد بود که ۳۳٫۳% کاهش را نشان میدهد.
بنابراین، DFL یا درجه اهرم مالی (DFL) چیست؟ درجه اهرم مالی در کمک به شرکت برای تخمین میزان بدهی یا اهرم مالی که باید در ساختار سرمایه خود انتخاب کند، فوقالعاده ارزشمند خواهد بود. اگر درآمد عملیاتی نسبتاً ثابت باشد، درآمدها و EPS هم ثابت خواهند بود و شرکت میتواند از پس قبول مقدار قابلتوجهی بدهی برآید؛ اما اگر شرکت در بخشی که در آن درآمد عملیاتی کاملاً نوسان پذیر است عمل نماید، کار محتاطانه ممکن است محدود کردن بدهی تا یک سطح قابل مدیریت باشد.
معادل انگلیسی درجه اهرم مالی عبارت است از:
Degree of Financial Leverage – DFL
اگر سؤال یا نظری دارید لطفاً در بخش پرسش و پاسخ سوالات مالی مطرح کنید. همینطور با اشتراکگذاری این نوشته در شبکههای اجتماعی شما هم در توسعه دانش مالی و سرمایه گذاری شریک شوید.
دیدگاه شما