متوسط هزینه دلاری (DCA) چیست؟
یکی از بزرگترین مشکلات سرمایه گذاران پیدا کردن نقطه ورود مناسب و خریدی با قیمت مناسب است. پیش فرض این است که خرید یکباره دارایی مشمول نوسانات قیمتی است و برای فرار از نوسانات بهتر است به صورت پله ای و در قیمت های مختلف یک دارایی را خرید. دلیل این موضوع این است که وقتی ما به طور منظم در زمان های مختلف یک دارایی را می خریم، متوسط هزینه ای که برای خرید داریی می پردازیم در طولانی مدت متعادل تر و کمتر می شود. بنابراین بهتر است با استراتژی متوسط هزینه دلاری آشنا شویم.
متوسط هزینه دلاری چیست؟
در متوسط هزینه دلاری، ایده اصلی این است که یک سرمایه گذاری را با یک زمانبندی از پیش تعیین شده و منظم بر اساس پس انداز های خود مدیریت کنیم. هدف متوسط هزینه دلاری این است که هزینه تمام شده برای خرید یک دارایی، در طول زمان برای شما کاهش یابد و همینطور اگر در نقطه ورودی اشتباه به آن بازار وارد شده اید، میزان ریسک تمام شده در نهایت کم شود. بیایید با یک مثال موضوع را شرح دهیم. فرض کنید شما می توانید هر دو ماه یکبار، یک میلیون از درآمد خود نمونهای از شاخصهای on chain را پس انداز کنید، اگر شما هر دو ماه یکبار و به طور منظم یک میلیون از پس انداز خود را وارد یک سبد سرمایه گذاری کنید، عملا از استراتژی متوسط هزینه دلاری پیروی کرده اید. تجربه نشان داده است اگر یک دارایی به صورت پله ای و بخش بخش در طول زمانی مشخص خریداری شود، هزینه تمام شده اش از زمانی که همان دارایی به یکباره و در یک قیمت خریداری می شود کمتر است. متوسط هزینه دلاری باعث کاهش تاثیر نوسانات بر سرمایه گذاری می شود و در نتیجه میزان در معرض ریسک قرار گرفتن نیز کاهش میابد.
بنابراین اگر سرمایه گذاری خود را به بخش های کوچکتر تقسیم کنید، به احتمال زیاد نتایج بهتری نسبت به زمانی می گیرید که همان میزان پول را به یکباره بر روی یک سرمایه گذاری بزرگ انجام می دهید. احتمال اینکه در زمانبندی خرید یک دارایی اشتباه کنید بسیار زیاد است و می تواند نتایج بدی را رقم بزند. با کمک استراتژی متوسط هزینه دلاری تاثیر این اشتباهات بر سرمایه گذاری به حداقل می رسد و همچنین برخی سوگیری و تعصبات از تصمیم گیری ها حذف می شود.زمانی که متعهد به متوسط هزینه دلاری شوید، استراتژی تصمیمات را برای شما خواهد گرفت.
البته متوسط هزینه دلاری به طور کامل ریسک را از بین نمی برد. همچنین متوسط هزینه دلاری به تنهایی موفقیت یک سرمایه گذاری را تضمین نمی کند، چرا که باید عوامل دیگر را نیز در نظر گرفت.
زمان بندی بازار بسیار دشوار است. حتی بزرگترین پیشکسوتان معامله گری هم در بعضی مواقع از پیش بینی رفتار بازار عاجزند. بنابراین اگر از متوسط هزینه دلاری بهره می برید بهتر است یک برنامه خروج هم برای خود داشته باشید؛ در صورتی که یک قیمت هدف (یا دامنه قیمتی) برای خود مشخص کرده باشید، برنامه یا استراتژی خروج هم ساده است. مجدداً، سرمایه گذاری خود را به بخش های مساوی تقسیم کرده و پس از نزدیک شدن بازار به قیمت تعیین شده ، شروع به فروش در قیمت های مختلف در دامنه قیمتی هدف خود می کنید. به این ترتیب ریسک بیرون نیامدن از موقعیت فروش در زمان مناسب را کاهش می یابد. البته این موضوع کاملا بستگی به رفتار های معامله گری شما دارد.
برخی از افراد هم استراتژی «خرید و نگهداری» یا Buy & Hold را در پیش می گیرند، در واقع در این استراتژی افراد هرگز راضی به فروش نمی شوند، زیرا انتظار دارند دارایی های خریداری شده به مرور به مرور گرانتر شوند.برای مثال به عملکرد میانگین صنعتی شاخص داو جونز در قرن گذشته توجه کنید تا شاید درک کنید چرا برخی این استراتژی را در پیش گرفته اند.
در حالی که برخی رکودهای کوتاه مدت در این شاخص مشاهده می شود، اما به طور طولانی مدت بازار در شیب صعودی مداومی قرار داشته است.
البته این نمودار صعودی بلند مدت در رمزارزها زیاد به چشم نمی خورد و ویژگی آن تنها در برخی از ارزها از جمله بیت کوین قابل مشاهده است البته نکته قابل توجه این است که سابقه رمزارزها به اندازه شاخص داوجونز نیست!
نمونه ای از متوسط هزینه دلاری در خرید بیت کوین
فرض کنید ۱۰ هزار دلار پس انداز داریم و فکر می کنیم سرمایه گذاری در بیت کوین با شرایط فعلی منطقی است. بنابر مشاهدات ما قیمت بیت کوین در یک دامنه قیمتی کوچک در حال نوسان است و موقعیت مناسبی برای انباشت و بهره مندی از استراتژی متوسط هزینه دلاری DCA به وجود آمده است.
ما می توانیم ۱۰.۰۰۰ دلار را به ۱۰۰ بخش ۱۰۰ دلاری تقسیم کنیم. و هر روز بدون توجه به قیمت بیت کوین ۱۰۰ دلار بیت کوین بخریم این استراتژی در یک دوره حدودا سه ماهه پیاده می شود.
در مثال بالا بازار اصطلاحا در حال رنج زدن بود حال فرض کنیم بیت کوین به تازگی وارد بازار خرسی شده است و انتظار نداریم که حداقل برای دو سال دیگر روند گاوی داشته باشیم. اما می دانیم که بالاخره بازار گاوی پیش خواهد آمد، چگونه با کمک استراتژی متوسط هزینه دلاری به استقبال این بازار برویم؟ آیا باید از استراتژی بازار رنج استفاده کنیم؟
- قطعا پاسخ خیر است. این سبد سرمایه گذاری دارای افق زمانی بسیار بیشتری است.بنابراین این ۱۰.۰۰۰ دلار طوری به این استراتژی اختصاص یابد که این چند سال هم در نظر گرفته شود.
ما می توانیم دوباره سرمایه گذاری را به ۱۰۰ بخش ۱۰۰ دلاری تقسیم کنیم.اما این بار ،به جای هر روز، هر هفته ۱۰۰ دلار بیت کوین می خریم. در طول یک سال کم و بیش ۵۲ هفته وجود دارد، بنابراین کل استراتژی در کمتر از دو سال اجرا می شود.
به این ترتیب، در حالی که روند نزولی مسیر خود را ادامه می دهد، ما یک موقعیت بلند مدت در اختیار داریم. با شروع روند صعودی از قطار جا نخواهیم ماند و همچنین از برخی ریسک های خرید در یک روند نزولی اجتناب کرده ایم.
اما باید خاطر نشان کرد که این استراتژی می تواند خطرناک باشد بالاخره ما در یک روند نزولی به خرید می پردازیم. برخی از سرمایه گذاران ترجیح می دهند تا بازار نزولی پایان یابد و سپس شروع به ورود می کنند. البته متوسط هزینه (یا قیمت هر سهم) احتمالاً بالاتر خواهد بود ، اما در عوض ریسک کمتری متحمل شده اند.
در پایان این مثال بهتر است اشاره کنیم که بکارگیری هزینه متوسط دلاری در زمانی که بازار در شرایط خوب و صعودی قرار دارد توصیه نمی شود چرا که ممکن است باعث ضرر معامله گر شود البته این امکان وجود دارد که در بلند مدت باز هم به معامله گر برساند اما با توجه به میزان ریسکش این استراتژی در چنین شرایطی توصیه نمی شود.
سخن آخر
متوسط هزینه دلاری یک استراتژی است که می تواند اثر نوسانات قیمتی روی سرمایه گذاری و نقطه ورود نامناسب را به حداقل برساند اما در نهایت تضمین کننده موفقیت یک سرمایه گذاری نیست. به طور کلی این استراتژی مناسب افرادی است که نمی خواهند به طور مداوم و بیست و چهار ساعته پای نمودار بنشینند اما نیم نگاهی به سرمایه گذاری و کسب سود از این راه را در نظر دارند.
استفاده از روش فراترکیب جهت تعیین شاخص های تاثیرگذار درارزیابی یکپارچگی فرآیندهای کسب و کار
یک سازمان گرچه مجموعه ایست از فرآیندهایی در حوزه های مختلف اما هدف نهایی تمامی این فرآیندها تحقق اهداف سازمانی می باشد از جمله ارائه خدمت و یا تولید محصولی مشخص، بنابراین برای پرهیز از نگاه خرد باید بر مجموعه فعالیت های فرآیند محورانه سازمان تمرکز نمود که همان تعریف یکپارچگی فرآیندهای کسب وکار در سازمان است. با توجه به آن که تا به حال چارچوبی فراگیر از ابعاد مطرح در یکپارچگی فرآیندهای کسب وکار و نیز شاخص هایی معتبر جهت ارزیابی میزان یکپارچگی فرآیندهای کسب وکار ارائه نشده است در این پژوهش تلاش گردیده است تا با استفاده از روش فراترکیب به بررسی و تجزیه و تحلیل و ترکیب عوامل تاثیرگذار در ارزیابی یکپارچگی فرآیندهای کسب و کار استخراج شده از مرور مقالات انتخابی پرداخته شود و سپس با بهره گیری از پرسشنامه و مصاحبه با خبرگان مطرح در این حوزه چارچوب پیشنهادی ارائه گردد. به منظور آزمون چارچوب تهیه شده، ارزیابی یکپارچگی فرآیندهای کسب و کار در شرکت خدمات انفورماتیک راهبر در سال 1391 در دستور کار قرار گرفت. فرآیندهای کلیدی این شرکت به تفکیک واحدهای سازمانی شناسایی گردید و میزان یکپارچگی در سطح کل و در سطح هر واحد سازمانی با استفاده از پرسش نامه ای که در اختیار نمونه تعیین شده براساس آزمون کوکران قرارگرفت، سنجیده شد. در پایان، نتایج به دست آمده با استفاده از آزمون کولموگروف و آزمون دوجمله ای و آزمون t تک نمونه ای، تجزیه و تحلیل و مقایسه شده است. نتایج به دست آمده توانایی چارچوب ارائه شده در توصیف، تحلیل، ارزیابی و مقایسه یکپارچگی فرآیندهای کسب و کار در واحدهای سازمانی یا سازمان ها را در سطح مطلوب نشان می دهد.
کلیدواژه ها:
نویسندگان
کارشناس ارشد مدیریت فناوری اطلاعات، دانشگاه الزهرا، تهران، ایران
مراجع و منابع این مقاله :
لیست زیر مراجع و منابع استفاده شده در این مقاله را نمایش می دهد. این مراجع به صورت کاملا ماشینی و بر اساس هوش مصنوعی استخراج شده اند و لذا ممکن است دارای اشکالاتی باشند که به مرور زمان دقت استخراج این محتوا افزایش می یابد. مراجعی که مقالات مربوط به آنها در سیویلیکا نمایه شده و پیدا شده اند، به خود مقاله لینک شده اند :
- شیرپاک، خ.، گوروگه، س.، وچینی چیان، م. (1389)، "فراترکیب پژوهش .
- _ Aubert, B. A., Vandenbosch, B., & Mignerat, M. (2003), .
- _ Alvarado, S., & Kotzab, H. (2000), "Supply chain management: .
- _ Ali, S. & Soh, B. (2006), _ Novel Approach .
- _ Ann, L. , Denise, D. , & Ken, L. .
- _ Berente, N. , Vandenbo sch, B _ , & .
- _ Chen, H. (2007), "supply chain process integration: A coceptual .
- Creswell, J. W. (2003), :Research design: Qualitative, quantitative, and .
- _ Davenport, T. (1993), :Process Innovation:, Harvard Business School Press, .
- _ Hausladen, I. , Bechheim, C. (2004), ; E-Maintenance Platform .
- _ Jung, J., Choi, I., & Song, M. (2006), _ .
- _ Kim, S. W. (2006), :Effectsof supply chain management practices .
- _ Noblit, G.W., & Hare, R. D. (1988), ، 'Meta- .
استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:
شناسه ملی سند علمی:
تاریخ نمایه سازی: 9 مرداد 1395
نحوه استناد به مقاله :
در صورتی که می خواهید در اثر پژوهشی خود به این مقاله ارجاع دهید، به سادگی می توانید از عبارت زیر در بخش منابع و مراجع استفاده نمایید:
نظری فهندری، لیلا،1394،استفاده از روش فراترکیب جهت تعیین شاخص های تاثیرگذار درارزیابی یکپارچگی فرآیندهای کسب و کار،نخستین کنفرانس بین المللی فناوری اطلاعات،https://civilica.com/doc/477972
در داخل متن نیز هر جا که به عبارت و یا دستاوردی از این مقاله اشاره شود پس از ذکر مطلب، در داخل پارانتز، مشخصات زیر نوشته می شود.
برای بار اول: ( 1394، نظری فهندری، لیلا؛ )
برای بار دوم به بعد: ( 1394، نظری فهندری؛ )
برای آشنایی کامل با نحوه مرجع نویسی لطفا بخش راهنمای سیویلیکا (مرجع دهی) را ملاحظه نمایید.
علم سنجی و رتبه بندی مقاله
در بخش علم سنجی پایگاه سیویلیکا می توانید رتبه بندی علمی مراکز دانشگاهی و پژوهشی کشور را بر اساس آمار مقالات نمایه شده مشاهده نمایید.
مقالات پیشنهادی مرتبط
مقالات فوق بر اساس داده کاوی مقالات مطالعه شده توسط پژوهشگران محاسبه شده است.
نمونهای از شاخصهای on chain
Download citation:
BibTeX | RIS | EndNote | Medlars | ProCite | Reference Manager | RefWorks
Send citation to:
Tahmasebi Fard Z, Tafvizi F, Khojareh L. Association between Epstein-Barr Virus and Breast Carcinoma. J Mazandaran Univ Med Sci 2012; 22 (95) :85-91
URL: http://jmums.mazums.ac.ir/article-1-1539-fa.html
طهماسبی فرد زهرا، تفویضی فرزانه، خجاره لیلا. رابطه ویروس اپشتن بار با سرطان پستان. مجله دانشگاه علوم پزشکی مازندران 1391; 22 (95) :91-85
سابقه و هدف: سرطان پستان یکی از شایعترین بدخیمی زنان در دنیاست. تشخیص زود هنگام این سرطان عامل کلیدی برای درمان آن است. سرطان پستان یک بیماری چند مرحلهای است که ویروس میتواند در آن نقش بازی کند. EBV بهعنوان یک عامل مهم در ایجاد سرطانهای انسان شناخته شده است. در این تحقیق رابطه بین EBV و سرطان پستان مورد بررسی قرار میگیرد. مواد و روش ها: 67 بلوک پارافینی از بافت سرطان پستان و 53 بلوک پارافینی بافت غیر سرطانی پستان (26 نمونه فیبروآدنوما و 27 نمونه فیبروسیستیک) بهعنوان شاهد جمعآوری شدند. پس از استخراج DNA با کیت (شرکت Roche)، همه نمونهها برای حضور ژن بتاگلوبین بررسی شدند و نمونههای مناسب برای وجود DNA-EBV با روش PCR(Polymerase Chain Reaction) مورد ارزیابی قرار گرفتند. دادهها با آزمون X2 همگونی و نرم افزار SPSS.15 آنالیز شدند. یافتهها: از 67 نمونه بافت سرطان پستان 2 مورد برای ژن بتاگلوبین منفی بودند و کنار گذاشته شدند. باقی نمونهها از 65 نمونه سرطان پستان 23 مورد (38/35 درصد) و از 53 نمونه شاهد 11 مورد (75/20 درصد) (فیبروآدنوما 7 مورد (92/26 درصد) و فیبروسیستیک 4 مورد (81/14 درصد) برای DNA-EBV مثبت بودند. در مجموع از 118 نمونه بررسی شده 34 مورد (81/28 درصد) مثبت مشاهده شد.از لحاظ آماری شاخص کرامر برای عفونت EBV در نمونههای سرطانی و شاهد 46/0 بوده که نشان دهنده رابطه معنیدار است (01/0= p). استنتاج: از لحاظ آماری ارتباط معنیداری بین عفونت EBV و سرطان پستان وجود دارد. برای اثبات رابطه احتمالی اپشتن بار ویروس با سرطان پستان نیاز به بررسیهای اپیدمیولوژیکی، بیولوژیکی و مولکولی است تا مکانیسم دخالت این ویروس در فرآیند سرطانزایی روشن شود.
کاربرد بلاک چین در بورس و بازارهای سرمایه (بخش دوم)
در بخش اول این مقاله در مورد کاربرد بلاک چین و مزایای استفاده از آن در بورس و بازارهای مالی صحبت کردیم. در بخش دوم به معرفی شش حوزه کلیدی میپردازیم که پیش از استقبال گسترده از بلاک چین، باید به آنها توجه شود. همچنین شیوه پیادهسازی بلاک چین در بازارهای سرمایه را مورد بررسی قرار میدهیم.
شش حوزه کلیدی بلاک چین
مقیاسپذیری تکنولوژی
بلاک چین علیرغم پیشرفتهای سریعی که دارد، هنوز هم یک تکنولوژی نوظهور تلقی میشود. هر روز شاهد هستیم که پلتفرم اصلی بیت کوین ارتقا پیدا میکند و در نتیجه، به سوالاتی که در مورد مقیاسپذیری و ظرفیت عملیاتی بلاک چین مطرح میشوند، پاسخهای قانعکنندهتری داده میشود؛ با این حال، هنوز سطح استانداردهای بلاک چین به حدی نرسیده که بتواند در بازارهای سرمایه مورد پذیرش قرار بگیرد.
اگر بخواهیم یک بخش اصلی از سیستم بازارهای سرمایه را با بلاک چین جایگزین کنیم، با حجم بالایی از مجموعههای داده روبرو خواهیم شد که باید به درستی مدیریت شوند. علاوه بر آن، ویژگیهای امنیتی، ثبات و کارایی بلاک چین مورد استفاده برای اهداف مهم صنعتی نیز باید از استانداردهای بسیار بالایی تبعیت کند. ادغام با سیستمهای غیربلاک چینی (مانند پلتفرمهای مدیریت ریسک) نیز یکی از الزاماتی است که باید لحاظ شود.
قوانین و مقررات: سازگاری با هدف
تحول آفرینان سایر صنایع (مانند Airbnb و اوبر) در مقابل رگولاتورها رویکرد «اول انجام بده، سپس عذرخواهی کن» را اتخاذ کردهاند. ولی نوآوران بازارهای مالی، پیش از انجام هر گونه اقدامی باید از رگولاتورها اجازه بگیرند. با تبدیل شدن تکنولوژیهای بلاک چینی به یک بخش جداییناپذیر از زیرساختهای بازار و اجرایی شدن پروتکلهای اجماعی در شبکهای بینالمللی از گرهها، لازم است که اصول رگولاتوری جدیدی تبیین شوند.
به عنوان نمونه، لازم است که در مورد اعضای مسئول در قبال یکپارچگی سیستم، تصمیماتی گرفته شود. همچنین در تعداد قابل توجهی از جنبههای قانونی نیز باید تغییراتی صورت بگیرد. به عنوان مثال، تعریف حقوقی پایان فرآیند تسویه باید بازنویسی شود. مکان جغرافیایی نگهداری از داده نیز یکی از مسائلی است که در مسائل قانونی فعلی لحاظ میشود، ولی چنین امری با نسخههای دفترکل توزیع شده، که از گرههایی جهانی تشکیل شدهاند، همخوانی ندارد.
مکانیزم بلاک چین به گونهای است که رکوردهای آن برگشتناپذیر هستند و اگر شخصی بخواهد دادههای ثبت شده در شبکه را اصلاح کند، باید تمامی بلوکها را تغییر دهد. این امر یکی از قابلیتهای امنیتی ذاتی مفهوم بلاک چین به شمار میرود، ولی در شرایطی که پس از رسیدگی حقوقی به شکایتها، اعلام شود که لازم است مرجع قضایی مداخلاتی را در شبکه بلاک چینی اعمال کند، این ویژگی ذاتی دردساز خواهد شد. رگولاتورها هرگز قبول نمیکنند که یک تکنولوژی، جلوی مداخلات قانونی آنها را بگیرد.
بنابراین، برای این که در صورت عدم تطابق مالکیت واقعی و مالکیت ثبت شده در بلاک چین، امکان دخالت قضایی وجود داشته باشد، باید ویژگیهای جدیدی به طراحی سیستم افزوده شود (دست کم برای داراییها). چنین امری از طریق رویکرد کلید چندگانه (با ترکیب کلیدهای نهاد سپردهگذاری مرکزی اوراق بهادار، صادر کننده و رگولاتور) امکانپذیر میشود.
فراهم کردن قابلیت لغو فرآیند صدور دارایی و معرفی جایگزینهای قانونی به جای آن، یکی دیگر از روشهای پیشنهادی است. تاکنون چند نهاد رگولاتوری مختلف به تکنولوژی بلاک چین علاقه نشان دادهاند. آنها از قابلیتهای بلاک چین در کاهش هزینه و ناکارآمدیها اطلاع دارند و ظاهرا، مشتاق هستند که با این صنعت همکاری داشته باشند.
نیاز به یک دفترکل نقدی منسجم
یک دفترکل نقدی قابل تعامل، به چند گام واسطهای نیاز دارد. ارزهای دیجیتال موجود، به عنوان یک منبع ارزش پایدار شناخته نمیشوند و برای این باید موضوع باید راهکاری ارائه شود. برای انجام نوآوری در این حوزه، روشهای مختلفی وجود دارد، ولی اساسا، پول نقد به عنوان یک نوع دیگر از کلاس دارایی در دفترکل شناخته میشود.
شرکتهای تجاری میتوانند ارز دیجیتال مخصوصی را برای استفاده بین بانکی صادر کنند (با یک ارزش پایدار و با پشتوانه داراییهای نقدی تضمینی یا بدون ریسک.) یک راه ساده دیگر عبارت است از: استفاده از حسابهای بانکی که مشتریان با هدف تجارت نسبت به سپردهگذاری نقدی در آنها اقدام میکنند. هر تغییری که در دفترکل نقدی انجام شود، باید در حساب تجاری نیز اعمال شود.
استانداردها و قوانین مشترک
در بخشهای خاصی از صنعت باید هماهنگی وجود داشته باشد. برای مثال: این که سیستم باز است (مانند بیت کوین) یا بر اساس دسترسی مجوزمحور طراحی شده است؛ اصول تعامل صحیح با دفترکل چه هستند؛ شبکههای مختلف تا چه حدی با هم همکاری دارند؛ تا چه حدی احتمال دارد که پروتکلهای اجماعی و حفاظتی مختلف با خطای کدنو یسی مواجه شده و سیستم را مختل کنند (به طور ویژه در مورد قراردادهای هوشمند).
تمامی نکات مذکور مهم هستند و در توسعه اولیه سیستمها و استانداردهای جدید تعاملی، حتما باید مورد توافق قرار بگیرند. باید به شکلی روشن و شفاف، توافق حاصل شود که بلاک چین چگونه مدیریت خواهد شد و ارتقا خواهد یافت. این امر شامل عملیات نظارتی، تاییدیههای به روزرسانی، موافقت بر سر نقشها و مسئولیتها و غیره است.
ریسکهای عملیاتی تراکنش
همواره همراه با ظهور تکنولوژیهای جدید، ریسکهای عملیاتی جدیدی نیز پدیدار خواهند شد و فرقی هم ندارد که این تکنولوژی، به صورت موازی با زیرساختهای موجود مورد استفاده قرار گرفته شده باشد یا با کنار زدن کلی روشهای سنتی، به عنوان راهکاری جایگزین به کار گرفته شود. به منظور کسب اطمینان از به حداقل رسیدن این ریسکهای عملیاتی، باید اقدامات زیادی انجام بگیرد. برای مصون ماندن از آسیبهای نقص فنی، باید تمهیدات مناسبی اندیشیده شود تا در صورت بروز چنین مشکلی، اعضا بتوانند خیلی سریع دادههای خود را بازگردانی کنند و یا به صورت موقتی به اکوسیستم سنتی بازگردند.
مدیریت فعالیت به صورت ناشناس
فعالیت به صورت ناشناس، یکی از الزامات حیاتی برای بسیاری از عملیات بازارهای سرمایه است. رمزنگاری میتواند نقش تاثیرگذاری در محافظت از ناشناس ماندن هویت در بلاک چین داشته باشد. رمزنگاری مستلزم استفاده از رکوردهای مدیریتی دقیقی است که برای هر عضو به صورت مجزا از بلاک چین نگهداری میشوند و در هنگام لزوم مورد رمزگشایی قرار میگیرند.
در زمان به اشتراکگذاری انتخابی اطلاعات با طرف مقابل به منظور تضمین اعتبار، ممکن است نتوانیم جلوی خطاهای مرتبط با نقض داده را بگیریم. حال سوال اساسی که وجود دارد، این است که چگونه میتوان بین هویتهای رمزنگاری شده و هویتهای واقعی ارتباط برقرار کرد؟
برخی نمونهای از شاخصهای on chain افراد معتقدند که برای اعتبارسنجی گرههای شبکههای مجوز محور میتوان از ارزیابیهای مرتبط با شناخت مشتری استفاده کرد. برخی دیگر، راهکار پیشرفتهتری را پیشنهاد میکنند و میگویند که با ارائه یک سرویس مدیریت هویت مستقل از اعتبارسنجی داده، میتوانیم کار اعتبارسنجی گرههای شبکه را انجام دهیم.
علاوه بر آن، یک درجهبندی هم وجود دارد مبنی بر اینکه هر کدام از رگولاتورها برای نظارت مناسب بر بازار و مقابله با فرآیندهای تامین مالی تروریسم و ضدپولشو یی، تا چه میزان به دادههای شناخته شده در دفترکل نیاز دارند.
برای استفاده از بلاک چین در بورس، از کجا باید شروع کنیم؟
موارد کاربرد اولیه این طور نیست که دست اندرکاران بازارهای سرمایه بتوانند یک شبه تحول بزرگی در سیستمهای خود اعمال کنند؛ مسیر پذیرش بلاک چین در بازارهای سرمایه، روندی گام به گام خواهد داشت. سیستم بازارهای سرمایه بزرگ است، پیچیدگی دارد و از اهمیت زیادی برخوردار است؛ در نتیجه ابتدا باید موارد کاربرد جداگانهای برای تکنولوژی بلاک چین تعریف شود و سپس راهکارهای مناسبی برای آن توسعه داده شود.
در ابتدا، این موارد کاربردی باید به صورت خودکفا مورد استفاده قرار بگیرند؛ بدین ترتیب که در کنار ساختار فعلی بازار و بدون وابستگی به حجم انبوه داراییهای ثبت شده در بلاک چین به کار گرفته شوند. در شکل زیر، مجموعهای از موارد کاربردی احتمالی این تکنولوژی نشان داده شده است.
متخصصان فنی بانکها، شرکتهای زیرساختی و استارتآپهای فینتک، در حال تحقیق در حوزه نرمافزاری این مفاهیم هستند و قصد دارند با همکاری موسسات مختلف، نمونههایی آزمایشی را مورد ارزیابی قرار دهند. هر کدام از این نمونههای آزمایشی بلاک چینی که سربلند از امتحان بیرون بیایند، خیلی سریع در مقیاسی گسترده مورد استفاده قرار خواهند گرفت.
شیوه پیادهسازی بلاک چین در بازارهای سرمایه
نحوه توسعه بلاک چین، چشمانداز آینده را شکل خواهد داد و نقش اعضای فعلی بازارهای سرمایه را تعیین خواهد کرد. آیا تکنولوژی بلاک چین به کمک اعضای کنونی بازار خواهد شتافت یا تازه واردی است که با هدف کنار گذاشتن دست اندرکاران امروزی ایجاد شده است؟ آیا تکنولوژی بلاک چین زیرساخت جدیدی است که قصد جانشینی به جای عملیات موجود را دارد یا با هدف ایجاد یک سیستم رقابتی ایجاد شده است؟
ما در مورد شیوه پیادهسازی بلاک چین در بازارهای سرمایه، سه شرایط احتمالی را در نظر گرفتهایم: چالشگران، همکاری کنندگان و سیاستهای الزامی.
چالشگران
رویکرد چالشگر این نیست که دیگران را به استفاده از تکنولوژی بلاک چین ملزم کند. این احتمال وجود دارد که تعدادی از برنامههای کاربردی نوین، به شکلی موفق اجرا و مورد استفاده قرار بگیرند. با این حال نباید فراموش کنیم که صنعت بازار سرمایه به بازیگران قدرتمند و قوانین رگولاتوری سفت و سخت خود معروف است و دست اندرکاران آن بسیار محافظهکارانه عمل میکنند.
در حال حاضر، برای توسعه موارد کاربرد جدید در این صنعت، شور و شوق فراوانی وجود دارد. زمانی میتوان از سودآور بودن موارد کاربرد جدید مطمئن شد که شبکه کاربران آنها از حجم مناسبی برخوردار باشد؛ از این رو، توسعه یک مدل کسبوکاری درآمدزا کاری دشوار است. چالشگران برای این که بتوانند به نرخ پذیرش قابل قبولی در بازار دست پیدا کنند و بر کسادی غلبه کنند، باید از اهرمهایی قوی استفاده کنند.
کاهش دادن هزینهها و ریسکهای کاربران نمونههایی از این اهرمها به شمار میروند. این موضوع که میزان موفقیت کسبوکارهای شبکهای به میزان استقبال اعضای دیگر بازار بستگی دارد، یکی از چالشهای این نوع از کسبوکار به شمار میرود. فضای بازارهای سرمایه بسیار متمرکز است؛ چنین برآورد میشود که برخی از استارتآپها، به دلیل ناتوانی در جذب دائمی کاربر در این فضا و نداشتن جریان درآمدی ماندگار، به محض تمام شدن منابع نقدی خود، از بازار به بیرون رانده شوند. همانند هر تکنولوژی نوظهور دیگر، انتظار میرود که نرخ شکست استارتآپهای بلاک چینی به 90 درصد برسد.
برنامههای کاربردی موفق باعث ایجاد اکوسیستمهای موازی جدیدی خواهند شد؛ هم بازیگران جدید و هم نمونهای از شاخصهای on chain کاربران موجود از این اکوسیستم استقبال خواهند کرد. به عنوان نمونهای احتمالی از یک برنامه کاربردی موفق، میتوان به یک دفترکل اوراق قرضه شرکتی اشاره کرد که روشهایی ارزان و کارآمد را برای تجارت اوراق بهادار ارائه میدهد. اگر این نمونه ابتکاری بتواند در مقایسه با همتایان دیگر خود، خدماتی ارزانتر و کارآمدتر را ارائه دهد، کاربران به سمت آن جذب میشوند. احتمال دارد با گذشت زمان، این دفترکل اوراق قرضه به چنان محبوبیتی دست یابد که برای صدور اوراق قرضه، تنها از این تکنولوژی استفاده شود.
نوآوریهای مشارکتی
موفقیت رویکرد مشارکتی بــه میزان پذیرش آن توسط دست اندرکاران موجود بستگی دارد. الزامی که برای رسیدن به اجماع وجود دارد (دست کم در حجم مشخصی از این صنعت) ، زمانبر است و همین امر، یکی از موانع پیش روی نوآوریهای مشارکتی محسوب میشود. موانع دیگر این رویکرد عبارتند از:
متفاوت بودن اولویتهای رقابتی، جایگاه سایر بازیگران در زنجیره ارزش، اختلاف نظر در مسائل فنی و کسادی بازار.
به عنوان یکی از نمونههای نوآوری غیر تکنولوژیکی در بازارهای سرمایه میتوان به انجمن بینالمللی سوآپ و اوراق مشتقه اشاره کرد. درســت است که این نوآوری در نهایت توانست مزایای بسیاری برای صنعت ایجاد کند، ولی در مسیر دستیابی به پذیرش عمومی، چالشهای بسیاری را پشت سر گذاشت.
در حال حاضر، فعالان بازارهای سرمایه در تلاش هستند تا هم در بخشهای داخلی و هم در قالب کنسرسیوم و با همکاری سایر اعضا، از مزایای تکنولوژی بلاک چین بهرهمند شوند. به نظر میرسد که سرمایهگذاری در این حوزه ادامه خواهد داشت و اعضای کنسرسیوم نیز در هماهنگی با یکدیگر به ایجاد هماهنگی در استانداردها، پروتکلهای فنی و مسائل رگولاتوری و قانونی خواهند پرداخت. راه اندازی شرکتهایی مانند CEV R3 و نوآوریهایی مانند دفترکل توزیع شده پساتجارتی، نمونهای از شاخصهای on chain نمونههایی اولیه از فعالیتهایی هستند که در این زمینه انجام گرفتهاند.
نوآوریهای الزامی در بازار سرمایه
سیاستگذاران عمدتا زمانی وارد صنعت مالی میشوند که بخواهند هزینهها را برای مشتری نهایی کاهش دهند و یا ریسکهای سیستمی را به حداقل برسانند. این رویکرد سرعت بسیار اندکی دارد. در ابتدا مرجع سیاستگذاری تصمیم میگیرد تغییراتی را اعمال کند؛ متصدیان بازار پس از انجام یک همفکری عمومی، تصمیم میگیرند تا با تغییرات مذکور مخالفت کنند.
در نهایت این تغییرات به شکل یک دستورالعمل نهایی درمیآیند و به عنوان یک فرآیند جدید مورد پذیرش قرار میگیرند. در زمینه بلاک چین، این امر زمانی انجام میگیرد که تکنولوژی مذکور کارایی خود را اثبات کرده و برای مدتی، به صورت موازی در بازار پیادهسازی شده باشد. البته بیانیه اخیر بورس اوراق بهادار استرالیا مبنی بر تولید نسل جدید نهاد سپردهگذاری مرکزی اوراق بهادار با استفاده از تکنولوژی بلاک چین، نشان از این دارد که دست اندرکاران تمایل دارند تکنولوژی نوظهور بلاک چین را در زیرساختهای خود به کار بگیرند.
«تارگت 2 سکیوریتیز» که با هدف تسویه اوراق بهادار و توسط بانک مرکزی اروپا اجرایی شـد، نمونهای شاخص از همین تغییرات الزام آور است. پیش از این بانک انگلستان نیز در اقدامی مشابه، «کرست» را در بریتانیا پیادهسازی کرده بود. جالب اینجاست که کرست خیلی سریع اجرایی شد. یکی از دلایل این امر، عملکرد ناموفق سیستم تسو یه قبلی بود که به نمونهای از شاخصهای on chain دست بورس اوراق بهادار لندن راه اندازی شده بود. در نتیجه این شکست، بازار پذیرفت که تغییر الزامی است و نمیتوان از آن اجتناب کرد.
نمونهای از شاخصهای on chain
ترجمه این مقاله با کیفیت عالی آماده خرید اینترنتی میباشد. بلافاصله پس از خرید، دکمه دانلود ظاهر خواهد شد. ترجمه به ایمیل شما نیز ارسال خواهد گردید.
۳. تحلیل پروژه های بلاکچین در مدیریت زنجیره تامین
3.1. طبقه بندی با توجه به پیچیدگی مورد بررسی
3.2. تجزیه و تحلیل رویکردهای نگاشت بلاکچین
Supply chains have become increasingly complex, making it difficult to ensure transparency throughout the whole supply chain. In this context, first approaches came up, adopting the immutable, decentralised, and secure characteristics of نمونهای از شاخصهای on chain the blockchain technology to increase the transparency, security, authenticity, and auditability of assets in supply chains. This paper investigates recent publications combining the blockchain technology and supply chain management and classifies them regarding the complexity to be mapped on the blockchain. As a result, the increase of supply chain transparency is identified as the main objective of recent blockchain projects in supply chain management. Thereby, most of the recent publications deal with simple supply chains and products. The few approaches dealing with complex parts only map sub-areas of supply chains. Currently no example exists which has the aim of increasing the transparency of complex manufacturing supply chains, and which enables the mapping of complex assembly processes, an efficient auditability of all assets, and an implementation of dynamic adjustments.
Companies have to deal with the growing interests of customers, governments, and non-governmental organizations in having a greater transparency of brands, manufacturers, and producers throughout the supply chain [1, 2]. As a result, social and environmental sustainability issues have become increasingly important for manufacturers in order to maintain the flawless reputation of their brand [3]. In addition to the risk of being unintentionally involved in social and environmental sustainability issues, a lack of supply chain transparency also increases the probability of counterfeit components being introduced into a supply chain. For example, the counterfeiting of electronic parts causes potential risks including safety and loss of profits to companies, as well as maligning the reputation of manufacturers and distributors [4–6]. According to Machado et. al. [7], control and trust in the supply chain are mandatory initial aspects when integrating buyers and suppliers in order to avoid harmful practices. However, achieving full transparency and detecting counterfeit components is extremely complex and can be a costly undertaking [4, 7, 8]. Chen et. al. [2] suggested that the development of a strictly monitored public database to exchange information about suppliers’ identities and compliance records could eventually solve the transparency and sustainability problems of globalised supply chains. To overcome these transparency challenges in supply chains, recent research and industrial projects investigate the utilisation of the blockchain technology in this particular field [9–12].
The blockchain technology is used in supply chain management of various industries. Thereby, the main objective of recent blockchain projects is to increase the supply chain transparency. The simpler requirements in terms of product complexity, for example in food supply chains, نمونهای از شاخصهای on chain can already be completely mapped on the blockchain. Food supply chains take a major part of supply chain related blockchain projects. In supply chains dealing with complex parts no solution exists which has the aim of increasing the transparency and which enables the mapping of assembly processes, an efficient auditability of all assets, and an implementation of dynamic adjustments. Raw materials, intermediate components, final products, and transformation events all have very different properties and still inevitably interact or merge with each other at a certain point in complex manufacturing supply chains. None of the analyzed scientific publications deals with an approach covering complex supply chains from raw materials to final products with transformation events included.
زنجیره های تامین به طور فزاینده ای پیچیده شده اند که این امر تضمین شفافیت در کل زنجیره تامین را دشوار می سازد. در این زمینه، رویکردهای اولیه مطرح شده، ویژگی های تغییرناپذیر، غیرمتمرکز و امن فناوری بلاکچین را برای افزایش شفافیت، امنیت، اصالت و قابلیت حسابرسی دارایی ها در زنجیره های تامین اتخاذ می نمایند. مقاله حاضر با بررسی مقالات اخیر، فناوری بلاکچین و مدیریت زنجیره تامین را با هم ترکیب نموده و آن ها را با توجه به پیچیدگی که باید در بلاکچین ترسیم گردند دسته بندی می کند. در نتیجه، افزایش شفافیت زنجیره تامین به عنوان هدف اصلی پروژه های اخیر بلاکچین در مدیریت زنجیره تامین مشخص شده است. لذا، اکثر مقالات اخیر با زنجیره های تامین و محصولات ساده سر و کار دارند. رویکردهای معدودی با بخش های پیچیده ای سر و کار دارند که تنها نواحی تابعه زنجیره های تامین را ترسیم می نمایند. در حال حاضر، هیچ نمونه ای وجود ندارد که هدف آن افزایش شفافیت زنجیره های تامین تولید پیچیده باشد که نگاشت فرآیندهای مونتاژ پیچیده، قابلیت حسابرسی کارآمد همه دارایی ها، و پباده سازی اصلاحات پویا را ممکن می سازد.
شرکت ها باید با منافع رو به رشد مشتریان، دولت ها، و سازمان های غیردولتی در داشتن شفافیت بیشتر برند، سازندگان و تولید کنندگان در سراسر زنجیره تامین رو به رو شوند [۱، ۲]. در نتیجه، مسائل پایداری اجتماعی و زیست محیطی برای تولید کنندگان به طور فزاینده ای مهم شده اند تا شهرت بی نقص برند آنان حفظ گردد [۳]. علاوه بر ریسک درگیری ناخواسته در مساءل پایداری اجتماعی و زیست محیطی، فقدان شفافیت زنجیره تامین نیز احتمال معرفی مولفه های ساختگی را به زنجیره تامین افزایش می دهد. به عنوان نمونهای از شاخصهای on chain مثال، جعل بخش های الکترونیکی، ریسک های بالقوه ای مانند ایمنی و از دست دادن سود شرکت ها موجب شده و شهرت تولیدکنندگان و توزیع کنندگان را بدنام می نماید [6-4]. به گفته ماچادو و همکاران [7]، کنترل و اعتماد در زنجیره تامین پس از یکپارچه سازی خریداران و تامین کنندگان به منظور اجتناب از شیوه های مضر، جنبه های اولیه اجباری محسوب می شوند. با این حال، دستیابی به شفافیت کامل و تشخیص مولفه های ساختگی بسیار پیچیده بوده و امری پرهزینه است [4، ۷، 8]. چن و همکاران [2] اظهار داشتند که ایجاد پایگاه داده های عمومی کاملاً نظارت شده برای تبادل اطلاعات درباره هویت تامین کنندگان و سوابق تبعیت از نمونهای از شاخصهای on chain قوانین در نهایت مسائل شفافیت و پایداری زنجیره های تامین جهانی را حل می کند. برای غلبه بر این چالش های شفافیت در زنجیره های تامین، تحقیقات اخیر و پروژه های صنعتی به بررسی استفاده از فناوری بلاکچین در این حوزه خاص پرداختند [12-9].
از فناوری بلاکچین در مدیریت زنجیره تامین صنایع مختلف استفاده می شود. در نتیجه، هدف اصلی پروژه های اخیر بلاکچین افزایش شفافیت زنجیره تامین است. الزامات ساده تر از نظر پیچیدگی محصول، برای مثال در زنجیره های تامین مواد غذایی، را می توان به طور کامل در بلاکچین ترسیم نمود. زنجیره های تامین مواد غذایی، بخش عمده ای از پروژه های بلاکچین مربوط به زنجیره تامین را در بر می گیرند. در زنجیره های تامینی که با بخش های پیچیده سر و کار دارند، هیچ راه حلی وجود ندارد که هدف آن افزایش شفافیت باشد که امکان نگاشت فرآیندهای همگذاری، قابلیت حسابرسی کارآمد همه دارایی ها، و اجرای اصلاحات پویا را فراهم می کند. مواد خام، اجزای واسطه، محصولات نهایی، و وقایع تبدیل همگی ویژگی های بسیار متفاوتی دارند و لاجرم همچنان با یکدیگر در یک نقطه خاص از زنجیره های تامین تولیدی پیچیده تعامل داشته یا در هم ادغام می شوند. هیچ یک از مقاله علمی تحلیل نشده حاوی رویکردی نیست که زنجیره های تامین پیچیده را از مواد خام گرفته تا محصولات نهایی همراه با رویدادهای تبدیل در بر گیرد.
دیدگاه شما